• ۱۴۰۳ شنبه ۱ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4079 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۵ ارديبهشت

براي محمدرضا لطفي در چهارمين سالگرد درگذشتش

نقيب قافله موسيقي ايران

محمدجواد صحافي| دوازدهم ارديبهشت سالروز مرگ يكي از بزرگ‌ترين معلمان موسيقي و از اساتيد بنام هنر، محمدرضا لطفي بود. هنرمندي كه جاني تازه به رگ‌هاي موسيقي ايران بخشيد و با معرفي موسيقيدانان بسياري از نسل‌هاي مختلف و خلق آثار ماندگار در حوزه موسيقي نام خود را تا ابد ماندگار كرد.

نقاط درخشان زندگي هنري لطفي آن‌قدر زياد است كه مي‌توان درباره خلاقيت هنري، خدماتش به موسيقي ايران و حتي زندگي شخصي و هنري‌اش يك كتاب نوشت. گرچه او در كنار هنر والايي كه داشت درگير حواشي بسياري نيز شد، به اندازه‌اي كه در مقاطعي هنرش را تحت تاثير قرار داد و بازتاب چندان مثبتي در ميان اهالي هنر نيز نداشت. هر آنكه لطفي را مي‌شناخت مي‌دانست كه او با حاشيه غريب نيست، چه در غربت بود و چه پس از بازگشتش به وطن. با اين اوصاف، مي‌توان لطفي را از چند جهت در ميان موسيقيدانان برجسته ايران فردي يگانه دانست، شخصيت هنري و اجتماعي لطفي از او هنرمندي به غايت متعالي ساخته بود، از اين رو به جرات، مي‌توان لطفي را شناسنامه موسيقي پس از انقلاب ايران دانست. كسي كه با زيركي و ذكاوت‌هاي مثال‌زدني‌اش در خلق آثار موسيقي و تربيت هنرمندان بزرگي در اين عرصه خدمات شاياني را انجام داد. وجود لطفي نعمتي براي موسيقي در حال احتضار بود.

 

لطفي، بداهه‌نواز منحصر‌به‌فرد

بداهه‌نوازي‌هاي محمدرضا لطفي از سال‌هاي دور تا آخرين اجراهايش، همواره يكي از شاخصه‌هاي برتري لطفي نسبت به تمام نوازندگان موسيقي ايراني است، ذهن خلاق اين هنرمند باعث شد تا با تسلط كامل بر جزييات رديف موسيقي ايراني بداهه‌هاي بي‌نظيري را خلق كند تا از او به عنوان يكي از برترين بداهه نوازان موسيقي معاصر در كنار بزرگاني چون جليل شهناز و حسن كسايي نام برند. هيچ هنرمندي قبل و پس از لطفي نتوانسته همچون او خالق بداهه‌هاي ماندگار در موسيقي ايران باشد. نمونه‌هاي بي‌نظير تارنوازي او كم نيستند. از آواز بيات اصفهان در آلبوم چاووش 8 و اجراي بي‌نظيرش در آلبوم عشق داند تا كنسرت بداهه نوازي كلن آلمان و بداهه ابوعطا در آلبوم خموشانه، ارشد طهماسبي (نوازنده، رديف‌دان و از شاگردان محمدرضا لطفي)، اجراي لطفي در «چاووش 8» را زيباترين تكنوازي تاريخ مي‌داند و ابتهاج در وصفش اينگونه بيان مي‌كند: «هيچ نوازنده‌اي نه پيش از او، نه در زمانِ او و نه احتمالا بعد از او، هيچ‌كس، اين كار را نكرده، و نمي‌تواند بكند.»

 

لطفي، معلم پيشرو

اما يگانگي او تنها به خلاقيتش در بداهه‌نوازي ختم نمي‌شود، تاسيس كانون چاووش در 1350 كه به همت وي صورت گرفت نقطه عطفي در تاريخ موسيقي ايران به شمار مي‌رود. دراين مركز لطفي كه به همراه چند هنرمند ديگر به آموزش علم موسيقي مشغول بود، در كنار برگزاري كنسرت‌ها و خلق آثار موسيقايي، شاگردان بسياري را تربيت و به جامعه موسيقي ايران معرفي كرد كه هر يك از آنها از برترين هنرمندان حال حاضر كشور محسوب مي‌شوند. اما فعاليت‌هاي آموزشي لطفي منتهي به كانون چاووش نشد و با تاسيس مكتب‌خانه ميرزا عبدالله آموزش هنر موسيقي را به شيوه احياي آموزش قدما (سينه به سينه) ادامه داد، نسل دوم هنرمندان نام آشنايي كه توسط محمدرضا لطفي به جامعه موسيقي ايران معرفي شدند نيز بسيار بودند. در كنار فعاليت‌هاي بسيار و البته موفق لطفي براي تربيت هنرمندان اصلح، وي با ساخت برنامه‌هاي مختلفي در راديو فرهنگ نيز، مردم را با اصول موسيقي ايراني آشنا كرد. رياست دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و پژوهشگر برتر موسيقي رديف دستگاهي، دليل بر اثبات اين مدعا بود كه لطفي همچون برخي ديگر هنرمندان مطرح تنها در انديشه توليد هنر نبود و تربيت هنرمندان از دغدغه‌هاي اصلي او بود و همين امر دليل مهمي بر پرورش هنرمنداني از طيف‌هاي مختلف‌ نوازندگان‌ تار و سه‌تار و ديـگر سـازها از ني‌ گرفته‌ تا كمانچه‌ و سنتور‌ و حتي‌ آواز بود.

 

لطفي، آهنگسازي خلاق

تاسيس كانون چاووش پس از جدايي لطفي از مركز حفظ و اشاعه، جداي از فعاليتي كه در حوزه آموزش موسيقي داشت باعث شد تا هنرمندان بسياري وارد اين مركز شده و كنسرت‌هاي متعددي برگزار شود، در اين بين محمدرضا لطفي از جمله هنرمنداني بود كه در كنار برگزاري كنسرت‌هاي متعدد آلبوم‌هايي را در قالب مجموعه چاووش با صداي محمدرضا شجريان، شهرام ناظري، صديق تعريف، بانو سيما بينا، بيژن كامكار و هنگامه اخوان منتشر كرد. اكثر آلبوم‌هاي توليد شده تحت عنوان اين مجموعه به دليل فضاي حاكم بر زمان توليد آن آثار و گرايشات سياسي محمدرضا لطفي از بن مايه‌اي سياسي برخوردار بودند. خالقان مجموعه چاووش توانستند با تركيب درست شعر و موسيقي، نقش بسزايي در به ثمر نشستن اعتراضات مردمي در دهه پنجاه ايفا كنند. در اين دوران بيشتر آثار ملي ميهني، بازخواني آثار عارف قزويني يا متاثر از آن بود، اما ذهن خلاق لطفي و نوآوري‌هاي وي در خلق آثار حماسي باعث شد كه نه‌تنها موسيقي از جنبه سرگرم‌كننده خارج شده و جلوه‌اي عميق و جدي نزد مردم براي خود بيابد، كه بتواند موسيقي خود را به گونه‌اي به مخاطب انقلابي خويش عرضه كند كه هنرمند را همراه خود ببيند. لطفي در چاووش ۲ كه نخستين اثر اين كانون متاثر از فضاي سياسي ايران بود، از موسيقي دستگاهي و ساز و آوازي، با ايجاد تغييراتي استفاده كرد. او علاوه بر اينكه از اشعاري انقلابي در اين آلبوم استفاده كرده بود، از ابزار دكلاماسيون در شروع اثر بهره برد و با ايجاد تغييراتي در آوازخواني شجريان، بر خلافِ عرفِ معمول در آواز، به جاي شروعِ اجرا از درآمد، از اوج آغاز كرد. لطفي همچنين در قطعه‌اي با نام سرود آزادي، از «طبل ريز» استفاده و در تكرارِ شعر، همخواني گروهي را جايگزينِ صداي ناظري كرد. به‌علاوه، در هنگام آوازخواني ناظري، به جاي جوابِ آواز بر طبق عرف، گروه‌نوازي آهنگي ضربي را در پس‌زمينه آواز اجرا كرد كه پس از آن به شگردي خاصِ تبديل شد؛ آنچنان‌كه تا به امروز هنرمندان بسياري از اين شيوه تقليد كرده‌اند. اما خلاقيت‌هاي وي منتهي به دوره چاووش نشد، پس از بي‌مهري‌هاي متعدد عده‌اي كه مايل به انجام فعاليت هنري در كشور نبودند (بي آنكه خدمات شايان اين هنر را در به ثمر نشستن انقلاب به ياد آرند)، با وارد كردن برچسب‌هاي سياسي به لطفي باعث شدند تا كشور را ترك كند، پس از تعطيلي كانون چاووش لطفي نيز همچون ساير هنرمندان چاووش فعاليت‌هاي جداگانه‌اي را انجام داد و با همراهي بزرگاني چون محمدرضا شجريان آثاري را خلق كرد كه در تارك موسيقي ايران جاودانه ماندند. با اين اوصاف، گرچه محمدرضا لطفي هنرمندي ارزشمند بود اما بيان برخي سخنان درباره همكاران قديمي‌اش، حاشيه‌هاي فراواني را به وجود آورد و واكنش‌هاي بسياري را در پي داشت. اين واكنش‌ها گاهي به اندازه‌اي تند بود كه دو طرف دعوا بي‌هيچ ملاحظه‌اي عليه يكديگر بيانيه نوشته و همديگر را محكوم مي‌كردند.

حاشيه‌هاي زندگي لطفي كم نبودند، از حضورش روي صحنه، اظهاراتش در مورد ساز كمانچه و زير سوال بردن هنرمندان اين رشته در بروشور آلبوم خموشانه تا اختلافش با شجريان و تاختن به او. اما پس از مرگش، به يكباره همه‌چيز تغيير كرد و لطفي ستاره دست‌نيافتني موسيقي ايران لقب گرفت، هنرمنداني كه در مقابلش مواضع تند و سختي گرفته بودند، در رثايش سوگنامه نوشتند و عزادارش شدند؛ اتفاقي كه قبل از مرگ لطفي نيز بارها شاهدش بوديم. اما محمدرضا لطفي به‌واقع ستاره‌اي دست‌نيافتني در آسمان موسيقي ايران بود، او با تمام حاشيه‌هايش «لطفي» بود، حواشي زندگي او در برابر خدمات ارزنده‌اش به موسيقي هيچ بودند، او عصيانگري بود كه زخمه‌هايش بر پيكره ساز فرياد رهايي سر مي‌داد، هنرمندي كه موسيقي ايران نمونه مشابه او را نخواهد ديد، او نقيب قافله موسيقي ايران بود، روانش شاد و مينوي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون