ترس يا اضطراب از كرونا در روانشناسي اجتماعي!
تراژدي براي تعالي
اومبرتو گاليمبرتي، ترجمه دكتر پريسا نظري| اومبرتو گاليمبرتي نويسنده، جامعه شناس و روانكاو صاحبنام ايتاليايي است. وي همچنين خبرنگار روزنامه لا رپوبليكا واستاد دانشگاه كافوسكاري شهر ونيز است. در سال ۱۹۴۲ در شهر مونتزا در ايتاليا به دنيا آمد. بعد از فارغالتحصيلي در رشته فلسفه از دانشگاه كاتوليكا درميلان به ادامه تحصيل در رشته روانشناسي در دانشگاه بازل سوييس تحت نظر كارل ياسپرز _ روانشناس و فيلسوف آلماني _ پرداخت. گاليمبرتي بعدها آثار متعددي از ياسپرز را به ايتاليايي ترجمه كرد و سهم بسزايي در معرفي او در ايتاليا داشت. در سال ۱۹۷۶به كشورش بازگشت و در دبيرستاني در زادگاهش به تدريس تاريخ و فلسفه پرداخت. در سال ۱۹۷۹ دانشكده ادبيات و فلسفه دانشگاه كا فوسكاري شهر ونيز از او به عنوان استاد فلسفه تاريخ دعوت به همكاري كرد. از سال ۲۰۰۲ به تدريس روانشناسي و فلسفه اخلاق روي آورد و به عضويت انجمن بينالمللي روانكاوي درآمد و سپس معاون مدير انجمن فلسفه ايتاليا شد. از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ در هفتهنامه ايل سُله ونتي كواترو اُره و پس از آن در روزنامه لارپوبليكا مقالههاي متعددي نوشت و هنوز به همكاري با هفتهنامه زنان، نشريه ضميمه روزنامه لا رپوبليكا، ادامه ميدهد. او در سال ۲۰۰۲ برنده جايزه بينالمللي روانكاوي شد و همچنين مدال فرهنگ اينياتسيو سيلونه ۱۰سال ۲۰۱۱را از آن خود كرد. از آثار و نوشتههاي او ميتوان به «هايدگر،ياسپرز و غروب مغرب زمين» (۱۹۷۵)، «زبان و تمدن. تحليل زبان غربي در آثار هايدگر و ياسپرز» (۱۹۷۷)، «روانشناسي و پديدارشناسي» (۱۹۸۴)، «انسانشناسي فرهنگي، قواعد ابزار آگاهي معاصر» (۱۹۸۵)، «دعوت به انديشههاي مارتين هايدگر» (۱۹۸۶)، «فرهنگنامه روانشناسي» (۱۹۹۴)، «ردپاي تقدس. مسيحيت و تقدسزدايي» (۲۰۰۲)، «راز پرسشها در مقوله انسان و خدا» (۲۰۱۱)، «اساطير عصر ما» (۲۰۱۲) و دهها كتاب و مقاله و سخنراني ديگر طي چهار دهه پژوهش و تدريس آكادميك، اشاره كرد. پروفسور گاليمبرتي همچنين در آخرين مصاحبهاش با تلويزيون كانال ۷ ايتاليا در مورد واكنش شهروندان و سياستمداران در رابطه با پديده شيوع ابتلا به ويروس كرونا ميگويد.
مكانيسم درست
استفاده ازواژه ترس در مقابل خطر ابتلا به ويروس كرونا در ميان مردم بسيار معمول است اما اين واژه توصيف نادرستي از احساسات رايج در شرايط فعلي است. همانطور كه ميدانيم ترس مناسبترين مكانيزم دفاعي انسان در مقابل شرايط مخاطرهآميزتعريف شده است، مانند زماني كه قبل از عبور از خيابان به راست و چپ نگاه ميكنيم چون از خطر تصادف ميترسيم. طريقه ابتلا به ويروس كرونا و تبعات ناشي از آن اما يك مقوله تعريف شده نيست، چون هنوز نميتوانيم اطميناني به اينكه اين ويروس از كجا ميآيد و از كدام راه و از طريق چه كسي ميتواند ما را مبتلا كند داشته باشيم. بنابراين مانند هر آنچه در بعد تعريف شده ذهن ما نميگنجد، مكانيزم مناسب دفاع از آن نه ترس بلكه اضطراب است.
همانطور كه كودكان زماني از آنچه در پيرامون آنها ميگذرد ميترسند كه بتوانند آن را تعريف كنند، بسياري از كشورها نيز براي غلبه بر اضطراب مردم از طريق ارايه تعريفي از خطر شيوع ويروس كرونا،در ابتدا آن را به چين و سپس به ايتاليا نسبت دادند،در نتيجه از معاشرت با چينيها و ايتالياييها وحشت دارند. اين نوع عملكرد به ظاهر هوشمندانه براي جلوگيري از پريشاني و اضطراب عمومي نه تنها مفيد نخواهد بود بلكه به مشكلات متعددي ناشي ازعدم آگاهي صحيح شهروندان در زماني كه دامنه شيوع ويروس به اين كشورها كشيده خواهد شد ميانجامد. از نظر من هرگونه اقدامي در جهت جلوگيري از تشويش اذهان عمومي كه به ايجاد باورهاي نادرست در جامعه منجر شود نتايج اسفباري در پي خواهد داشت.
انتخاب ميان بد و بدتر
ارسطو به ما ميآموزد كه رفتار انساني قابل پيشبيني نيست و نميتوان مانند تئوريهاي رياضي به سادگي از دادهها به نتيجهگيري قطعي رسيد. از ديدگاه ارسطو رمزگشايي قطعي از رفتار انساني ممكن نيست، بنابراين براي درك عميق آن ميبايد نه تنها از آگاهي بلكه از ويژگي ديگري كه او فرنزيس مينامد برخوردار بود. اين واژه يوناني به معني منش خردمندانه يا به سادگي خرد است و ميتوان آن را انتخاب بهترين عملكرد ممكن با در نظر گرفتن شرايط موجود يا انتخاب ميان بد و بدتر ناميد.
هومر هم در ايلياد از فرنزيس به عنوان ويژگي اوليس نام ميبرد چون اوليس داراي تواناييهاي چشمگيري در انتخاب روشهاي خردمندانه در مواجهه با شرايط خطير است. عميقا اميدوارم كه سياستگذاران عصر حاضر با نگرشي از اين دست به توانايي مديريت خردمندانه شرايط خطير امروز دنيا دست يابند. در اين ميان در ايتاليا شاهد عملكرد نادرست آن دسته از سياستمداران نيز هستيم كه درصدد بهرهبرداري سياسي از شرايط اضطراري يك اپيدمي هولناك در جامعه هستند و تنها به قصد جمعآوري راي بيشتر در انتخابات آينده، به جاي بالا بردن سطح آگاهي شهروندان و رشد احساس مسووليت جمعي در ميان آنان، با انتقادهاي بيشمار به عملكرد دولت و مسوولان به تشويش اذهان عمومي دامن ميزنند. در حالي كه به نظر ميرسد دولت ايتاليايي از بوته اين آزمايش تا حد زيادي سربلند بيرون آمده است ، هرچند كم و كاستيهايي در مديريت اين بحران بيسابقه وجود دارد كه ناشي از عدم آمادگي دولت و سيستم درماني ايتاليا براي مواجهه با اين اپيدمي فراگير بيسابقه با رشدي سريع و كاملا غير قابل پيشبيني است.
زندگي توامان با رنج
از شهرونداني كه اين روزها به توصيه متخصصين در منازل خود ماندهاند و دست از كار كشيدهاند يا دوركاري ميكنند دعوت ميكنم با بردباري همچنان به انتخاب منش خردمندانه ادامه دهند. در اينجا لازم ميدانم به كساني كه از قرنطينه خودخواسته در منزل خسته و كسل شدهاند توصيه كنم از اين فرصت استفاده كنند و با همسر و فرزندانشان ارتباط عميقتري برقرار كنند. جا دارد ساعتهاي بيشتري را با فرزندان به گفتوگو بپردازند و شرايط موجود را براي آنها توضيح دهند. كودكان اصولا كنجكاو هستند و پرسشهاي بسياري دارند و بهترين پاسخ براي آنها توضيح شفاف واقعيت است. فرويد معتقد است كه بايد از دور نگه داشتن كودكان از سختيها و تلخيهاي زندگي پرهيز كرد. بهطور مثال اگر مرگ فردي از اعضاي خانواده را از كودك مخفي كنيم، اين پيام را به او ميدهيم كه زندگي هميشه زيباست و دنيا هميشه مكان امني است و اين خلاف واقعيت است.
بنابراين بايد كودكان را به مراسم عزا برد و برايشان توضيح داد كه در زندگي سختيها و مشقات زيادي وجود دارد. آنها نه بهطور كامل بلكه در حد توان و آگاهي خود توضيحات ما را درك خواهند كرد. بايد به كودكان آموخت كه در زندگي هيچ چيز با ضمانتنامه دايمي به آنها اهدا نخواهد شد و اين باعث ميشود كه متوجه شوند كه زندگي بيثبات است و نميتوان هميشه ازنوعي حمايت مادرانه كه راه را برايشان هموار ميكند بهره برد. پس مواجهه با ويروس كرونا هم يكي ازمشقات زندگيست و بايد روشهاي جلوگيري از ابتلا و شيوع به آن را آموخت و با آن دست و پنجه نرم كرد. همچنين براي نوجوانان خواندن برخي آثار ادبي مانند رمان طاعون اثر آلبركامو و سپس گفتوگو درباره آن آثار بسيار مفيد است. دانستن اين واقعيت كه ويروس كرونا به نوعي به طاعون شباهت دارد، با اين تفاوت كه در زمان شيوع طاعون بشر از دسترسي به علم پزشكي و دارو و درمان محروم بوده و سادهترين عفونتها مرگبار بودند، بعد ناپايدار و نا امن جهان را به تصوير ميكشد و براي نوجوانان بسيار مفيد است زيرا اين تفكر را در آنها تقويت ميكند كه مشكلات و خطرها هميشه در زندگي وجود دارند و من بايد خودم را براي مقابله با آنها آماده كنم و توانايي دفاع از خود را داشته باشم. بزرگسالان هم ميتوانند از اين روزهاي خانهنشيني براي تمركز بر درونيات خود سود بجويند.
جايگاه ما در جهان؟
سردرگمي ناشي از متوقف شدن عادات روزمره مانند كار و تحصيل و غيره ميتواند فرصت مناسبي براي تعمق بر احوالات دروني باشد. اين واكنش هيستيريك جمعي به محدوديت مقطعي آزاديهاي شخصي من را عميقا متعجب ميكند. به نظر ميرسد كه ما چنان به امكانات رفاهي روزمره زندگي مانند فشار دادن يك دكمه براي داشتن روشنايي يا بازكردن يك شير آب براي دستيابي به آب عادت كردهايم كه هر تغييري در هريك از اين امكانات رفاهي يا آداب اجتماعي وهرآنچه به آن عادت كردهايم، كافيست تا ما را به مرز جنون بكشاند. پس ما شكنندهترين انسانهاي عصر حاضر هستيم به ويژه اگر شرايط خودمان را با پناهجوياني كه بعد از سالها دست و پنجه نرم كردن با جنگ و ويراني در كشورشان اكنون در مناطق مرزي بلغارستان و يونان در معرض شليك گلوله قرار ميگيرند مقايسه كنيم. جا دارد از خودمان بپرسيم جايگاه واقعي ما در اين جهان كجاست؟ محدوديت آزاديهاي شخصي آيا هزينه گزافي براي مبارزه با ويروسي كه هر روز از روز پيشين همه گيرتر و خطرناكتر ميشود است؟
طاعونزدههاي دوران مدرن
قبل از بروز پديده ويروس كرونا در ايتاليا هم مانند بسياري از كشورها ترس از آفريقاييها وجود داشت و اين ترس در ما به وجود آورده شده بود. زمانيكه ويروس كرونا همهگير شد، ترس از چينيها هم در ما رخنه كرد. امروز ما ميدانيم هيچ شهروند چيني ناقل ويروس كرونا در ايتاليا نبوده است و آمار مبتلايان به اين بيماري در ايتاليا بيش از هر كشور ديگري در اروپاست و اين ما ايتالياييها هستيم كه باعث شيوع آن در كشورهاي ديگر شدهايم. اين واقعيت باعث شده كه نه تنها دولتها از ورود شهروندان ايتاليايي در كشور خود احساس خطر ميكنند بلكه استانهاي جنوبي ايتاليا درخواست جلوگيري از ورود ساكنان استانهاي شمالي ونيز و لومباردي به شهرهايشان را دارند. من اميدوارم به زودي اين روزهاي مخاطرهآميز را پشت سر بگذاريم و آنروز از ياد نبريم كه روزي ما طاعون زدههاي امروز دنياي مدرن به شمار ميآمديم و بدين سان بتوانيم در آينده از هر نوع از نژادپرستي پرهيز كنيم. بيترديد در ايتاليا نژادپرستي طرز تفكري ريشه دارست و حتي افرادي كه جمله معروف من نژادپرست نيستم اما ... را به زبان ميآورند قطعا دچار اين تفكر نادرست هستند. توصيه من به هموطنانم اين است كه از اين تراژدي براي رشد خصوصيات والاي انساني بهره جويند.