جو بايدن رييسجمهور ايالات متحده و شي جينپينگ رهبر جمهوري خلق چين روز سهشنبه براي سومين بار در سال 2021 با يكديگر گفتوگو كردند. براساس روايت مقامهاي امريكايي، در اين گفتوگو كه سه ساعت و نيم به طول انجاميد دو طرف تلاش كردند تا اطمينان حاصل كنند، كانالهاي ارتباطي ميان پكن و واشنگتن همچنان باز ميماند و اختلافها و تنشها دو كشور را به سوي يك درگيري ناخواسته هدايت نميكند. «اعتماد» در گفتوگو با محسن شريعتينيا، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي و كارشناس مسائل چين به بررسي اختلافات اساسي ميان چين و ايالات متحده، زمينههاي همكاري دو كشور و همچنين مباحث مطرح شده در گفتوگوي جو بايدن و شي جينپينگ پرداخته است. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
چين و ايالات متحده به عنوان دو رقيب در سالهاي اخير شاهد افزايش تنشها در روابط دوجانبه خود بودهاند. طرف غربي ميخواهد ريشه اين تنش را به بيرون آمدن چين از پوسته محافظهكاري خود ارتباط دهد و چينيها نيز مدعياند آنها همچنان بر اصول اساسيشان نظير عدم تمايل به تحميل نگاه به ديگران و رفتارهاي استعماري متعهدند و نگراني امريكا بيپايه و اساس است. از نگاه شما دليل اصلي افزايش تنشها ميان چين و ايالات متحده چيست؟
من متغير كليدي را رشد اقتصادي چين و ترجمه آن با قدرت نظامي ميبينم. در سالهاي اخير چين رشد شگفتآوري را تجربه كرده و تنها كشوري است كه ميتواند به لحاظ مولفههاي قدرت به موقعيت برابر با ايالات متحده دست يابد و توزيع قدرت بينالمللي را به سوي دوقطبي شدن سوق دهد. رشد چين موقعيت برتر ايالات متحده در سيستم بينالمللي را با چالشهاي فزايندهاي مواجه و نوعي استرس ساختاري براي امريكا ايجاد كرده است. بهطور تاريخي امريكا با قدرتهاي در حال ظهوري كه رهبري جهاني آن را نپذيرفتند، مهربان نبوده است و كوشيده روند رشد آنها را كند نمايد. اينكه آقاي بايدن صراحتا اين گفتوگو را كوششي براي مديريت رقابت ميان دو كشور ناميد به روشني نشان ميدهد كه در ايالات متحده پارادايم مسلط به سوي رقابت با چين تغيير كرده است البته هنوز سطح تنش ميان دو كشور در قياس با جنگ سرد پايين است، اما در مقايسه با يك دهه پيش افزايش قابل توجهي يافته است.
در گفتوگوي اخير ميان رهبران دو كشور كه به ابتكار بايدن صورت گرفت، رييسجمهور چين بر ضرورت جلوگيري از «آغاز جنگ سرد جديد» سخن گفت. آيا اين اظهارات نشانگر سياست واقعي چين است؟
به گمانم گفتار و رفتار چين در اين حوزه همپوشي قابل توجهي دارد و دليل اصلي آن اين است كه چين اولا قدرتي ژئواكونوميك است و اولويت آن فتح بازارها و نه سرزمينهاست. ثبات جهاني را براي پيشبرد توسعه اقتصادي واجد اهميت ميداند و از پيامدهاي مخرب رقابت ژئوپليتيك با امريكا در پهنه جهاني بر منابع قدرت خود آگاه است. چينيها شوروي را با دقت بسيار مطالعه كردند و ميدانند كه كشيده شدن به زمين رقابت ژئوپليتيك تمامعيار به امريكا چه فجايعي در بر خواهد داشت. البته به تدريج خود را براي بدترين سناريو آماده ميكنند. در سالهاي اخير ترجمه توان اقتصادي به توان نظامي سرعت گرفته و به ويژه چين در توسعه توان هستهاي خود مصمم است اما تنها در شرايطي كه هسته منافع ملي چين از سوي امريكا آشكارا به چالش كشيده شود چين به چنين رقابتي ورود تمام عيار ميكند. ترجيح چين اين است كه رقابت ژئوپليتيك هر چه ديرتر آغاز شود يا شدت يابد، زيرا زمان را به سود خود ميداند.
در خصوص ايالات متحده چطور؟ آيا اين كشور تمايل دارد سياست رقابت همراه با كنترل تنش را پيش بگيرد يا ترجيح ميدهد با اتخاذ رويكرد تقابلي رقيب را از ميدان به در كند؟
به نظر ميرسد دولت بايدن علاقه چنداني به بالا بردن سطح تنش ندارد، اما رقابت با چين را همچون دولت ترامپ در كانون سياست خود قرار داده است. انتخاب راهبردي ايالات متحده كند كردن مسير خيزش چين است؛ اين استراتژي كلان از دوره ترامپ آغاز شده و در دوره بايدن با تاكتيكهاي متفاوتي تداوم يافته است. در اين قالب ايالات متحده ميكوشد فضاي بينالمللي را براي شركتهاي چيني پيچيده و ناامن كرده و به تدريج طيفي از اين شركتها را از بازارهاي خود و متحدانش اخراج كند. برخورد با شركت هواوي آغاز اين روند بود، اما پايان آن نيست. بنابراين ميتوان گفت كه نوعي تغيير پارادايمي در سياست چيني ايالات متحده رخ داده و در قالب آن رقابت در كانون و همكاري در حاشيه قرار گرفته است كه در گذشته همكاري در كانون و رقابت در حاشيه بود.
يكي از مواردي كه دو رييسجمهور پيرامون آن به گفتوگو پرداختند، مساله تايوان بود. بايدن ميگويد ايالات متحده از تايوان دفاع خواهد كرد و شي جينپينگ نيز تاكيد دارد آنها براي پيوستن صلحآميز تايوان به چين به اندازه كافي صبور بودهاند و ممكن است در شرايطي اقدامات قاطعتري صورت دهند. آيا احتمال استفاده چين از قدرت نظامي بهرغم مخالفت شديد واشنگتن و تبديل شدن اين موضوع به يك بحران بينالمللي وجود دارد؟
امكان استفاده از زور در تايوان نسبت به گذشته افزايش يافته است، اما به گمانم تنها در شرايطي كه تايوان اعلام استقلال كند و خط قرمزهاي چين را ناديده بگيرد، استفاده از زور صورت خواهد گرفت. در غير اين صورت احتمالا چين به سياست صبر راهبردي ادامه خواهد داد. البته موازنه در دو سوي تنگه تايوان كاملا به سمت چين تغيير كرده است و برآوردها نشان ميدهد در صورت درگيري در اين تنگه چين امكان مداخله نظامي به امريكا را هم نخواهد داد. اين تسلط چين بر موضوع قدري به اين كشور فضاي مانور ميدهد و اجازه ميدهد تا گزينه استفاده از زور را تا حد ممكن به تاخير بيندازد.
آيا ديپلماسي رهبران دو كشور ميتواند اميدها را براي تداوم همكاري مشترك ميان چين و ايالات متحده در زمينههايي نظير مقابله با تغييرات اقليمي زنده نگه دارد؟
تاثيرات محدود و مقطعي بر روند همكاري در حوزههاي ميان دو كشور خواهد داشت. اخيرا شرمن گفته بود كه تغييرات آب و هوايي همچون واحهاي در بيابان روابط چين و امريكاست در اين حوزه هم به نظر ميرسد كه همكاريها با كندي و پيچيدگي مواجه شده است. حداقلي از همكاري ميان دو كشور در موضوعات دوجانبه و بينالمللي احتمالا تداوم خواهد داشت، اما اين ميزان همكاري با گذشته قابل مقايسه نيست.
چين در ماههاي اخير با بحران انرژي مواجه شد و رسانههاي غربي گزارش دادند پكن در تلاش است تا بخشي از مشكلات خود در اين حوزه را از طريق همكاري با شركتهاي امريكايي حل و فصل كند. در بيانيه چين پس از گفتوگوهاي بايدن و شي نيز اشاره شده كه رييسجمهور چين خواستار همكاري نزديكتر در حوزه گاز طبيعي است. آيا ايالات متحده به چين در اين زمينه كمك خواهد كرد؟
بحث كمك ايالات متحده به چين مطرح نيست، بحث بر سر حضور و نفوذ در مهمترين بازار مصرف انرژي در جهان است. اين موضوع بيش از آنكه موضوع سياسي باشد، موضوع اقتصادي است و در آن قالب ميتوان آن را تحليل كرد، اما بر مبناي توافق تجاري كه دو كشور در دوره ترامپ انجام دادند چين تا پايان سال ۲۰۲۱ بايد ۲۰۰ ميليارد دلار كالا از ايالات متحده وارد كند كه تاكنون چين به ۵۰ درصد تعهدات خود عمل كرده است. در صورتي كه اين كشور كالاهاي بيشتري از ايالات متحده وارد كند هم به تعهدات خود عمل كرده و هم امتيازاتي به دولت بايدن داده است. فراتر از حوزه گاز خريد هواپيماهاي بويينگ توسط چين نيز براي امريكا واجد اهميت بسيار است، زيرا چين بزرگترين بازار شركت بويينگ محسوب ميشود و در سالهاي اخير خريدهاي خود را به شدت كاهش داده است.
بايدن روز سهشنبه بار ديگر بر مساله ضرورت رعايت حقوق بشر از سوي چين تاكيد كرد. مساله حقوق بشر در چين يك دغدغه اساسي براي امريكاست يا اينكه ابزاري براي فشار بيشتر بر پكن؟
در مورد نيات رهبران نميتوان چندان سخن گفت اما عملكرد ايالات متحده در زمينه دفاع از حقوق بشر همواره دوگانه بوده است. در آخرين مورد سپردن افغانستان و مردم افغانستان به گروهي مانند طالبان و ترك اين كشور در وضعيت فاجعهباري كه همه شاهد بوديم، نشان ميدهد كه اين ادعاها اهميت چنداني ندارند. اين موضوع عمدتا اهرم فشار امريكاست.
در بيانيه كاخ سفيد، به گفتوگو در خصوص مباحث استراتژيك اشاره شده كه احتمالا به اختلافات دو كشور در سياست هستهاي اشاره داشته باشد. با توجه به اختلافنظرهاي گسترده و عميق در اين حوزه، آيا انتظاري براي آغاز گفتوگوهاي جديتر در اين حوزه و تلاش براي يافتن راهحل ديپلماتيك وجود دارد؟
ممكن است مذاكرات در اين زمينه آغاز شود يا گفتوگوهايي صورت گيرد، اما فكر ميكنم چندان نتيجهبخش نخواهد بود. البته گفتوگو بر سر ثبات راهبردي موضوع ديگري است.
در سالهاي اخير چين رشد شگفتآوري را تجربه كرده و تنها كشوري است كه ميتواند به لحاظ مولفههاي قدرت به موقعيت برابر با ايالات متحده دست يابد و توزيع قدرت بينالمللي را به سوي دوقطبي شدن سوق دهد. رشد چين موقعيت برتر ايالات متحده در سيستم بينالمللي را با چالشهاي فزايندهاي مواجه و نوعي استرس ساختاري براي امريكا ايجاد كرده است.
موازنه در دو سوي تنگه تايوان كاملا به سمت چين تغيير كرده است و برآوردها نشان ميدهد در صورت درگيري در اين تنگه چين امكان مداخله نظامي به امريكا را هم نخواهد داد. اين تسلط چين بر موضوع قدري به اين كشور فضاي مانور ميدهد و اجازه ميدهد تا گزينه استفاده از زور را تا حد ممكن به تاخير بيندازد.
انتخاب راهبردي ايالات متحده كند كردن مسير خيزش چين است؛ اين استراتژي كلان از دوره ترامپ آغاز شده و در دوره بايدن با تاكتيكهاي متفاوتي تداوم يافته است.