نگاهي به جهان هنري
منير شاهروديفرمانفرماييان
ملكه آينهها
افسانه پرچكاني
آينههاي تالار شاهچراغ شيراز، در سالهاي پاياني دهه 30 شمسي، تصوير زني جوان با چشماني كاوشگر را به خاطر سپردند كه چند دهه بعد، در زمستان هزار و چهارصد تهران، نامش دنياي مردانه هنرهاي تجسمي را به چالش ميكشد! «منير شاهروديفرمانفرماييان» به گفته خودش، در آن سالها، بعد از 14 سال زندگي و تحصيل در امريكا و بازگشتش به ايران، سفرهاي زيادي رفت و دوباره زيارتگاهها و مساجدي را ديد كه ديوارها و سقفهايشان از آينه ساخته شده بودند. او بعد از سفر شيراز و لحظات شهود و ادراك در شاهچراغ، مطالعه درباره آينهكاري را شروع كرد. «منير» ميخواست سنت و فرمهاي هندسي عرفاني و اسرارآميز را به سبكي جديد بازآفريني كند و به خانههاي مردم بياورد.
پيش از آن، «منير» كه در سال 1301 در قزوين متولد شده و در دانشكده هنرهاي زيبا تحصيل كرده بود، در مدت اقامتش در امريكا در مدرسه طراحي پارسونز در رشته تصويرسازي مد و در دانشگاه كرنل، تحصيل و تجربيات ارزندهاي به عنوان تصويرگر مد براي نشريات مشهور امريكايي كسب كرده بود و در اين مدت با تعداد زيادي از هنرمندان شاخص امريكايي از جمله فرانك اِستلا و اندي وارهول همكاري و دوستي داشت كه شايد بعدها در شكلگيري رويكرد منحصربهفرد هنري او مبتني بر انتزاع محض با ساختاري هندسي بيتاثير نبود.
فرانك استلا [از پيشگامان هنر مفهومي و مينيماليسم در امريكا] ميگويد: «در نيويورك رويكرد جديد انتزاع و ارايه آن در اشكال منظم هندسي بايد تاثيري عميق بر هنر منير برجاي گذاشته باشد. اين تاثير باعث شد سالها بعد هنگامي كه وي به ايران بازگشت به يك راهحل ملي براي طبيعت خشك هنر آبستره دست پيدا كند. اين راهحل خيلي ساده، كاملا بومي و برگرفته از واقعيت فيزيكي ايران بود.» (سميع آذر، ص 15) منيري كه در اولين بينال تهران در سال 1337 با يك نقاشي انتزاعي مدال طلا گرفته بود، تبديل شد به هندسهگراترين هنرمند معاصر ايران كه آثار آينهاي او اگرچه اشكال منظم هنرهاي سنتي را دارد اما رويكردهاي انتزاعي مدرنيستي او، اين آثار را از هنر سنتي، صنايع دستي يا هنر دكوراتيو دور ميكند. آثار منير بر «نقوش تزييني» و «ماده آينه» استوار است اما جوهر دروني اين آثار، تزيينات و آينه نيست، بلكه جوهر اصلي آن «هندسه» است.
منير فرمانفرماييان به شهادت آثارش عميقا شيفته «هندسه» و نظم و حكمت بيبديل آن است. براي وي آينه نه يك جنسيت تازه در هنر به شمار ميآيد و نه يك هويت نوين واجد ارزشهاي مفهومي، بلكه تنها بستري ملموس و تجربه شده است براي تحقق يك نظام هندسي. (سميع آذر، ص 14) شايد بتوان گفت نقطه تمايز هنر منير، طراحيهاي منحصربهفرد اوست كه با آنچه در هندسه و معماري ايراني رايج بوده، متفاوت است يعني اگرچه آثارش، هندسه و مجموعهاي از تقارنهاست اما در چالش با آنهاست. او در آثارش هندسه قديم را به هندسه مدرن تبديل ميكند و با آينه، آثار آبستره پديد ميآورد.
فرانك استلا توضيح ميدهد: «تجلي يافتن واقعي هندسه اسلامي در گرو استفاده از آن در سطوح معماري است، اما منير آن را از ديوار جدا و اساسا به سطح خاص خودش تبديل كرده است. ديگر روي ديوار نيست، به شكل اثر هنري برگشته است.» (درودي، ص 70)
منير درباره شيوه كارش گفته مدل كوچكي ميسازد يا طرحي را ارائه ميدهد و بعد استادكاران طرحش را اجرا ميكنند. او در گفتوگو با هانس اولريش اُبريست [منتقد و تاريخنگار كه به همراه كارن مارتا كتاب منير، هندسه كيهاني را از آثار منير فرمانفرماييان منتشر كرده] درباره شروع كارهاي آينهاي ميگويد: «سراغ استادكارهايي رفتم كه در آينهكاري خبره بودند و ازشان خواستم به من آموزش دهند اما زود متوجه شدم هيچوقت نميتوانم اين كار را به خوبي آنها انجام دهم. آنها از بچگي آموزش ديده بودند و كار خود را غريزي و حسي انجام ميدادند. همين شد كه با يكي از استادهاي خبره با نام حاجي استاد محمد نويد كار را آغاز كردم و از او خواستم طرحهايم را اجرا كند.» (درودي، ص30)
منير شاهروديفرمانفرماييان كه در اواخر دهه 40 به سبك خاص خود- تركيبي از تكنيك قديمي نقاشي پشت شيشه، آينهكاري، هندسه اسلامي و طراحي معمارانه- رسيده بود، بعد از ازدواج دومش با ابوالبشر فرمانفرماييان، نام هنري خود را از او وام گرفت. بعد از انقلاب، براي ديدن دخترش به نيويورك رفته بود كه با مصادره شدن خانه و اموالش، به ناچار براي 26 سال در آنجا ماندگار شد و با از دست دادن آتليهاش به اجبار آثاري كوچكتر و بعضا شخصيتر مثل پرترهها را خلق كرد و گاهي خط نوشت. سال 1383 بود كه بار ديگر به ايران بازگشت و با راهاندازي دوباره آتليه هنرياش، كار با تعدادي از استادكاران آينهكاري را شروع كرد و روحي تازه در فضاي هنري ايران دميد.
هانس اولريش اُبريست در مقدمه كتاب منير، هندسه كيهاني توضيح ميدهد كه در سال 2007 در اولين نمايشگاه هنر دوبي، سوال محبوبش را از هنرمندان ميپرسيده؛ اينكه قهرمان آنها چه كسي است؟ و بسياري از آنها پاسخ دادهاند: «منير فرمانفرماييان». او منير را نه تنها چهرهاي پيشرو در هنر ايران بلكه پيشرو در الگوهاي هنر معاصر معرفي ميكند كه با حفظ ويژگيهاي بومي به زباني جهاني دست پيدا كرده است كه شايد رمز موفقيت و محبوبيت منير در همين ويژگي باشد.
منير، هنرمندي با روحيهاي خاص و بيحاشيه بود كه از جنجال و بزرگنمايي خود و آثارش دوري ميكرد اما چنان جايگاهي در هنر دارد كه او را به صدر اخبار ميكشاند. علاوه بر خبرهايي از نمايش آثار او در مهمترين موزهها و گالريها كه همواره مورد توجه بوده، در سال 2015 منير فرمانفرماييان نخستين هنرمند ايراني شد كه آثارش در يك نمايشگاه انفرادي در موزه گوگنهايم نيويورك به نمايش درآمد. (موزه نگارستان) در سال 1396 هم به عنوان اولين زن هنرمند ايراني، صاحب موزهاي انفرادي شد كه بيش از ۵۰ اثر از مجموعه خصوصي خود را اهدا كرد؛ موزه منير در باغموزه نگارستان تهران قرار دارد. در همين سال بود كه عنوان گرانقيمتترين اثر حراج هشتم تهران را از آن خود كرد. هنر منير فرمانفرماييان همانقدر كه مبتني بر گفتمان مدرنيستي است در امتداد جريانهاي پستمدرن همانند «هنر مفهومي» و «پاپ» و «مينيمال» نيز قابل شناسايي است. (سميع آذر، ص 26)
وقتي مخاطب روبهروي هر يك از آثار منير قرار ميگيرد، قطعات ريز و هندسي آينه، شكل مخدوش شدهاي از جهان بيرون را وارد اثر ميكند و لحظه «اكنون» وارد اثري ميشود كه سالها پيش خلق شده است. اين لحظه اكنون ميتواند صدسال ديگر باشد؛ به بيان ديگر هر مخاطب فراتر از فرمهاي هندسي و انتزاعي آثار منير، تجربهاي منحصربهفرد در برابر آنها تجربه ميكند و آنچه امروز هر يك از ما ميبينيم با آنچه مخاطبان در سالهاي بعد تجربه خواهند كرد، متفاوت است و اين معاصريتي لازمان و بُعدي تعاملي و مفهومي به آثار منير بخشيده كه شايد بتوان مدعي شد آثار هيچيك از همنسلان مدرنيست و نوسنتگراي او از اين ويژگي برخوردار نيستند. 24 دي ماه 1400 يكبار ديگر نام اين هنرمند در صدر اخبار قرار گرفت؛ وقتي اثر «شيرازِ» منير فرمانفرماييان در پانزدهمين حراج تهران چكش خورد و با قيمت 13 ميليارد تومان، ركورد فروش اثر آيدين آغداشلو در حراج سيزدهم و آثار سهراب سپهري محبوب و حسين زندهرودي را در همين حراج پانزدهم شكست و در جايگاه دومين اثر گرانقيمت ادوار حراج بعد از «شاعر نشسته» پرويز تناولي قرار گرفت؛ اتفاقي كه متخصصان ماركت هنر ايران هم نميتوانستند حدس بزنند.
حراج تهران در بخشي از معرفي اثر شيراز چنين توضيح داده كه اين اثر با يك تقسيم هندسي منظم، در فرمي تكرارشونده و ثابت كل بستر تابلو را ميپوشاند. فرم اصلي اثر، لوزيهايي است كه از تقاطع خطوط مورب ايجاد شده و سپس با خطوطي باريك از آينه در كنار هم قرار گرفتهاند. نوع قرارگيري اين خطوط آينهاي به صورت افقي و عمودي در تقابل كامل با خطوط مورب لوزي قرار ميگيرد و سبب پيدا شدن فرم مربع در قسمت وسط هر لوزي ميشود. در عين حال هنرمند از حجم نيز بهره برده و با برجسته كردن سطوح، عنصر ارتفاع را نيز وارد زمينه دوبعدي اثر كرده و بدين طريق توانسته تجسم دوبعدي نقاشي را در بستر سهبعدنمايي نقش برجسته بازآفريني كند. شيرازِ منير پيش از اين در سال 1392 در گالري هاوزراند ويرث لندن و در سال 1397 در دهمين حراج تهران ارايه و به قيمت 2 ميليارد و 900 ميليون تومان به فروش رفته بود كه ميزان رشد قابل توجه قيمت آثار هنرمند در مهمترين ماركت هنر ايران، نشاندهنده درك بيشتر جايگاه او و افزايش استقبال هنردوستان از آثار اين بانوي هنرمند ايراني است. منير شاهروديفرمانفرماييان در فروردين 1398 در حالي از اين دنيا رفت كه نه تنها آثار يگانهاش بلكه طريقه زيست او، توجهش به ميراث ايراني، خستگيناپذيري و شروع دوبارهاش در 82 سالگي در بازگشت به ميهن، به ميراثي ارزشمند براي ايرانيان بدل شده كه همواره الهامبخش هنرمندان پس از خود خواهد بود.