اينترنت چيني چه شكلي است؟
پشت ديوار آتش
گروه اقتصادي
با تصويب پرحاشيه طرح موسوم به «صيانت از كاربران فضاي مجازي»، موجي از واكنشهاي منفي در ميان كاربران ايراني به راه افتاد. عمده اين واكنشها نيز به شباهتهاي طرح ضد اينترنتي مجلس با اينترنت پيادهسازي شده در كشور چين است. قرارداد 25 ساله ايران و چين كه هنوز حتي يك كلمه از آن به رسانهها درز پيدا نكرده، اين احتمال را به وجود آورده كه چينيها علاوه بر همكاريهاي اقتصادي با ايران، شبكه ملي اينترنت را نيز در كشورمان راهاندازي كنند. پيش از اين رييس كميسيون اصل ۹۰ مجلس اعلام كرده بود كه
«... براي ما بسيار مهم است كه با همكاري چين بتوانيم بر فضاي مجازي خود حاكميت داشته باشيم.» البته ايشان در اظهارنظر خود اين موضوع را روشن نكرده كه منظور از «ما» چه كساني هستند. اما همين اظهارنظر ميتواند شكلگيري اينترنت ايران برمبناي اينترنت چين را قوت ببخشد. موضوعي كه با اصل هشتاد و يكم قانون اساسي، مغاير است. در اين اصل قانون اساسي آمده كه «دادن امتياز تشكيلات امور تجارتي و صنعتي و كشاورزي و معادن و خدمات به خارج» ممنوع است.
در 15 سال گذشته نزديك به 20 هزار ميليارد تومان براي پيادهسازي اينترنت ملي در ايران هزينه شده است. همين امسال نيز وزارت ارتباطات نزديك به 10 هزار ميليارد تومان فقط براي اين منظور بودجه داشت، در حالي كه كل بودجه اين وزارتخانه 13هزار ميليارد تومان بود. بودجهريزي عظيم براي ايجاد زيرساختهاي اينترنت ملي، در يكي، دو سال گذشته نشان ميدهد كه بحث جداسازي فضاي اينترنت داخلي از دنيا جدي است.
اينترنت چين چه شكلي است و چه تفاوتي با اينترنت جهاني دارد؟ چرا افسانهها و شايعات زيادي درباره آن وجود دارد؟ اگر قرار باشد همان نسخه در ايران پيادهسازي شود، چند سال ديگر طول ميكشد تا در ايران نيز چنين اينترنتي داشته باشيم؟
طرح مجلس چه اثراتي خواهد داشت؟
پيش از اينكه وارد بحث تفاوت اينترنت چين با اينترنت جهاني شويم ابتدا ببينيم كه طرح ضداينترنتي مجلس چه تاثيري بر فضاي مجازي خواهد داشت. اگر فرض كنيم كه تمام ساختارهاي مورد نياز اين طرح فراهم شود و چينيها هم به وعدههاي خود عمل كنند، گمانهزني ميشود كه با اجراي آن، اول از همه پيامرسانهاي خارجي قطع خواهند شد. سرويسهاي بينالمللي جستوجو مانند گوگل از دسترس خارج ميشوند و اپليكيشنهاي پرطرفداري مانند اينستاگرام يا توييتر نيز با كاهش پهناي باند، ديگر قابل استفاده نيستند. البته اين يكي كمي زودتر هم شروع شده و گزارشها از اختلال گسترده در استفاده از اينستاگرام خبر ميدهند. اما موضوع مهمتر، مسدود شدن اپديتهايي است كه مرتبط با برنامههاي اندرويد يا ويندوز است كه در جاي خود استفاده از سختافزارها را غيرممكن ميكند. ضمن اينكه اجبار به تعيين هويت كاربران اينترنت نيز فضاي جهاني نت براي كاربران ايراني را ناامنتر ميسازد. هرچند بايد اين را تاكيد كنيم كه اينها همه حدس و گمان است و تا زماني كه جزييات اين طرح به رسانهها ارايه نشود، نميتوان با قطعيت صحبت كرد.
خيلي دير شروع كرديم؟
اگر قرار باشد كه طرح ضداينترنتي مجلس با الگوبرداري از چين در دستور كار قرار بگيرد، بايد گفت كه خيلي دير اين اقدام صورت گرفته، چراكه چينيها در سال 1997 يعني 25 سال پيش اين پروژه را كليد زدهاند. زماني كه اقتصاد اين كشور اصلا به اينترنت وابسته نبود.
در ابتداي دهه 80 ميلادي، حزب كمونيست چين دست به اصلاح گستردهاي در فضاي كسب و كار و اقتصاد اين كشور زد تا تقريبا پس از 20 سال، چين مدرن كنوني ايجاد شود. بخش بزرگي از توسعه اقتصادي چين با استفاده از زيرساختهاي اينترنتي شكل گرفت و همزمان به دليل ارتباط بيواسطه چينيها با دنيا، عقايد و ايدئولوژيهاي مختلف نيز وارد جامعه چين شد. در نتيجه در سال 1998 پروژهاي به نام «سپر طلايي» (Golden Shield) براي نظارت حزب كمونيست بر محتواي موجود در اينترنت، سانسور و فيلترينگ كليد خورد. بعدها از دل اين طرح، «ديوار بزرگ آتش» (Great Firewall) بيرون آمد. اين ديوار يكي از پيچيدهترين سيستمهاي كنترل اينترنت و سانسور محتوا در دنياست.
اين ديوار، فقط از نرمافزارها و سختافزارهاي پيچيده و چندلايه تشكيل نشده. امروز گفته ميشود كه مجموعه كساني كه صرفا براي نظارت بر شبكههاي اجتماعي، سرويسهاي بلاگ يا پيشبرد فيلترينگ در اين كشور به استخدام دولت درآمدهاند، از 2 ميليون نفر هم گذشته است.
بنابراين بايد از آنهايي كه به دنبال اجراي طرحي مشابه در ايران هستند اين سوال را پرسيد كه آيا الان كه بخش بزرگي از كسب و كارهاي مجازي، معيشت خود را به اينترنت گره زدهاند، زمان مناسبي براي مسدودسازي و بگير و ببند اينترنت بود؟
سايتها جايگزين ميشوند
هنوز جزييات كاملي از طرح مجلس بيرون داده نشده و در سكوت و حاشيه پيش ميرود، اما اگر بپذيريم كه طرح ضداينترنتي مجلس با الگوبرداري از چينيها نوشته شده، اين سوال مطرح ميشود كه اينترنت در چين چگونه بين مردم توزيع ميشود؟ ديوار بزرگ آتش چين در كجاي اين مسير است؟ مسدود كردن سايتها و اپليكيشنها و پيامرسانها در كدام لايه اين ديوار انجام ميشود؟
در چين، مسيرهاي دسترسي به اينترنت، متعلق به دولت است. شركتهاي خصوصي نيز ميتوانند پهناي باند مورد نياز خود را از دولت اجاره كنند. تعداد دي اسپيها از تعداد انگشتان دست فراتر نميرود. شركتهايي مانند تلكام، چاينا موبايل يا چاينا يونيكورن، انحصار فروش اينترنت را به دست دارند. يعني نزديك به 700 ميليون كاربر اينترنت در چين فقط از چند شركت قادر به خريد هستند.
در سال ۲۰۲۰، گروهي از دانشگاهيان كانادايي و امريكايي، ۵۳۴ ميليون دامنه اينترنتي را تحت كنترل و مطالعه قرار دادند تا از اين طريق ميزان قدرت و گستره فيلترينگ و مسدودسازي دامنههاي اينترنتي در چين را بررسي كنند. نتيجه نشان داد كه از بين اين تعداد دامنه، ۳۱۱ هزار دامنه توسط فايروال چين مسدود شدند. معروفترين دامنههاي مسدود شده شامل اين موارد هستند: گوگل، يوتيوب، فيسبوك، رديت (Reddit)، نتفليكس، اينستاگرام، توييچ، واتسآپ و حتي پينترست. البته دولت چين براي اين دامنههاي مسدود شده جايگزينهاي داخلي نيز تعريف كرده است و در عوض مردم چين از جايگزينهاي داخلي استفاده ميكنند. در چين، سايت ويبو جايگزين توييتر شده، ويچت جايگزين واتسآپ است و بايدو جايگزين گوگل. اما حتي اين جايگزينها هم محدوديتهايي دارند و مردم چين حق ندارند درباره يكسري موضوعات خاص در آنجا صحبت كنند. مثلا اگر با موتور جستوجوي بايدو در داخل كشور چين درباره حادثه ميدان تيان آن من جستوجو كنيد، با نتايج متفاوتي نسبت به نتايج گوگل روبهرو ميشويد.
جنگ ديوار آتش با فيلترشكنها
روشهاي مسدودسازي در اينترنت چين منحصر به همينها نميشود. انواع و اقسام محدوديتها در آيپيها يا دياناسها هست كه مباحثي تخصصي است و از اين گزارش خارج است، اما بايد بدانيد كه با وجود افسانههايي كه از فيلترينگ در اينترنت چين به رسانهها راه يافته، كاربران اين كشور در تلاش براي رسيدن به اينترنت آزاد از تمام ابزارها استفاده ميكنند.
در چين جنگ هميشگي ميان ديوار آتش با ويپي آنها در جريان است. كاربران با ابزار ويپيان به جنگ اين ديوار ميروند و اين ديوار هم هر روز با بهروزرساني و امكانات سختافزاري و بودجههاي كلان، در حال پيشرفت است تا فيلترشكنهاي بيشتري را شناسايي كند.
در واقع اينطور نيست كه كاربران چيني در تاريكي تنها مانده باشند. آنها ميدانند كه وضعيت زندگي در كشورهاي ديگر چگونه است و با ابزارهاي عبور از فيلترينگ آشنا هستند. اينگونه نيست كه هيچكس در اينترنت نتواند از دولت انتقاد كند. نتايج پژوهشي كه اخيرا در دانشگاه هاروارد انجام شده، نشان ميدهد كه حجم انتقادات از دولت چين در پهنه شبكههاي اجتماعي نسبتا گسترده است، ضمن اينكه سانسور در چين به طور يكپارچه نيست.
يك خبرنگار امريكايي در مقالهاي كه در ماهنامه آتلانتيك به چاپ رسيد ضمن بررسي سانسور اينترنت در چين استدلال كرد دولت اين كشور اهميتي نميدهد كه شهروندان عادي بتوانند به مقالات مورد بحث در ويكي پديا دسترسي يابند يا نه بلكه هدف آن دشوار ساختن دسترسي به اينگونه مطالب است تا اكثر مردم براي مشاهده آنها به خود زحمت ندهند.
دسترسي طبقاتي به اينترنت
با توجه به مدت زماني كه چينيها در اجراي ديوار آتش خود به كار گرفتند و البته ميلياردها دلار هزينهاي كه براي آن كردند، به نظر ميرسد چنين الگويي براي ايران با توجه به محدوديت منابع مالي و صرف زمان، فعلا در دسترس نباشد. در واقع الگويي كه در طرح موسوم به صيانت توسط طراحان و نيروهاي موافق طرح دنبال ميشود بيش از اينكه به دنبال سانسور گسترده اينترنت باشد، دو هدف را دنبال ميكند؛ اول ايجاد يك «اينترنت طبقاتي» كه بسياري از سايتها را از دسترس مردم عادي خارج ميكند و دوم ايجاد طرحها و پروژههاي جديد كه منافع بخش خاصي از اقتصاد كشور كه مسووليت ارتباطات و زيرساختهاي آن را دارند، تامين كند.