گزارش «اعتماد» از گراني ملك و سرگرداني مردم
خدا حافظ تهران
سياوش پورعلي
«از چهار سال پيش كه ازدواج كرديم همينطور در حال پسرفت هستيم و سال به سال شرايط زندگي من و همسرم سختتر و پرچالشتر ميشود. در كمال نااميدي از شرايط پيشرو برايتان روايت ميكنم كه چگونه از سال اول زندگي مشترك از سفره غذا و مسائل ديگر زندگي زدهايم تا كرايه خانه را پرداخت كنيم و براي اينكه سقفي بالاي سرمان باشد مجبوريم منطقه به منطقه پايينتر برويم.»
اينها گفتههاي آندو، مردي ۳۷ ساله است كه به دليل مشكلات مالي و نداشتن مسكن مجبور است هر سال براي پيدا كردن خانه جديد در مناطق پاييني تهران به دنبال سقف بالاي سر باشد. او كه يك كارگر است در گفتوگو با «اعتماد» روايتهايي را تعريف ميكند كه براي پيدا كردن خانه اجارهاي در پايتخت تجربه كرده است و باتوجه به اينكه در تهران كار ميكند مجبور شده براي زندگي به خارج از شهر مهاجرت كند. او در ادامه ميگويد: «وقتي به زمان تمديد اجاره خانه نزديك ميشوم استرس و نگراني همه زندگيام را فرا ميگيرد، چون ميدانم كه صاحبخانه ميخواهد قيمت خانه را افزايش دهد و ما هم چون پساندازي نداريم بايد به دنبال خانه جديد و ارزانتر باشيم و هر سال بايد نگاهمان به محلات پاييني كه قيمت خانه در آنجا ارزانتر است، باشد تا جايي كه امسال مجبور شديم از تهران خارج شويم و ساعتها در ترافيك و شلوغي از خانه به محل كار بياييم و همين مسافت طولاني باعث شده تا من و همسرم روزهايي كه كارمان طول ميكشد و ترافيك سنگين است شب را در ماشين يا پارك بخوابيم.»
آندو و همسرش تنها كساني نيستند كه در «آشفته بازار مسكن» تجربيات عجيبي را پشت سر گذاشتهاند و همانند بسياري ديگر از جوانان اميدي به بهبود وضعيت ندارند. در كنار ساير مشكلاتي كه گريبان شهروندان را گرفته است، افزايش روزافزون قيمت مسكن به كابوس هر شب آنها تبديل شده است و اين موضوع را ميتوان به پهناي ايران گسترش داد. ملتي كه بايد براي امنيت سقف بالاي سرشان هر روز هراسان باشند كه بعد از اتمام تاريخ اجارهنامه چه سرنوشتي در انتظارشان خواهد بود. اين شرايط در شهرهاي بزرگ ايران به خصوص در تهران با نگرانيهاي زيادي روبهرو است تا جايي كه بسياري مجبورند شبها را در ماشين و پارك سر كنند تا صبح بتوانند بهموقع سر كارشان حاضر شوند.
در اين گزارش، با مستاجراني كه هر روز فشار اقتصادي بيشتري احساس ميكنند و همچنين مشاوران بنگاههاي املاك كه سر ديگر اين چالش قرار دارند به گفتوگو نشستيم تا در ابتداي فصل جابهجايي مستاجران، تصوري از اين بازار مبهم داشته باشيم؛ بازاري كه گويا به دليل عدم سياستگذاري مناسب از سوي حاكميت همينطور بدون متولي در بين دلالها و سازندهها دست به دست ميشود و تنها قشري كه در اين بين آسيب ميبينند شهروندان عادي و كارگراني هستند كه به دليل افزايش ناگهاني قيمت خانه، راه بيابان را
در پيش ميگيرند.
هر سال دريغ از پارسال
آندو، جواني ۳۷ ساله است كه در يك كارگاه آهنگري كار ميكند و ماهيانه حدود ۶ ميليون تومان دستمزد ميگيرد. او به همراه همسرش در 5، 6 سال اخير زندگي پرچالشي را تجربه كردهاند و مجبور شدهاند از مناطق شمال غربي به جنوب غربي پايتخت نقل مكان كنند. آندو در مورد سختيها و مشكلات اجارهنشيني در سالهاي اخير به «اعتماد» ميگويد: «حدود 6 سال پيش هنگامي كه در «بلوار فردوس» زندگي ميكردم به صورت اتفاقي با خانمي در ميوهفروشي بر سر وضعيت اجارهخانه و گرانيهايي كه دامن مردم را گرفته است، همصحبت شديم كه دست بر قضا با همان خانم ازدواج كردم و حالا زير يك سقف زندگي ميكنيم. نميدانستم كه موضوع اولين بحث مشتركمان به بزرگترين چالش زندگيمان تبديل خواهد شد. البته به نظرم همه همسن و سالهاي ما همين مشكل را دارند حالا چه مجرد باشند و چه متاهل، بالاخره انسان نياز به يك سقف بالاي سر دارد. سال ۹۵ كه موعد تمديد اجارهنامه شد، صاحبخانه گفت كه ميخواهد قيمت خانه را افزايش بدهد. او براي يك خانه ۶۰ متري كه به تازگي بازسازي شده بود، ماهيانه ۳ ميليون تومان اجاره و مبلغ ۶۰ ميليون تومان بابت وديعه درنظر گرفته بود. آن روزها حقوقي كه دريافت ميكردم حدود ۳ ميليون تومان بود و با اين شرايط بايد خانه را تحويل ميدادم. با همسرم تصميم گرفتيم كه وسايلم را به طور موقت به خانه او ببرم تا در زمستان كه خانهها ارزانتر ميشود يك خانه بزرگتر اجاره كنيم ولي نه تنها نتوانستيم به اين هدف برسيم بلكه پشيمان هم شديم كه چرا همان ابتداي تابستان خانه نگرفتيم. چون در سالهاي اخير اجارهخانه روزانه افزايش پيدا ميكند و حتي نميتوانيم معياري هم براي اين افزايش قيمت پيدا كنيم. به عنوان مثال خانهاي كه در سايت ديوار آگهي آن را ميبينيد، بنا به هر دليلي يك ماه اجاره نميرود و بعد از يك ماه ميبينيد قيمت آن افزايش پيدا كرده است، وقتي دليلش را ميپرسي ميگويند همين است كه ميبيني.»
او در مورد تعويض پلكاني محل زندگي خود در سالهاي اخير ادامه ميدهد: «در هر شرايطي بايد از خانه همسرم هم ميرفتيم چون وسايلمان زياد و خانه هم خيلي كوچك بود و خانه هم براي يك زوج متاهل مناسب نبود. ميخواستيم اولين خانه مشتركمان در محلهاي مناسب باشد تا بتوانيم براساس همان زندگي خودمان را بسازيم ولي مجبور شديم براي حفظ تعادل اقتصادي به محلات پايينتر بياييم. آن روزها را به خاطر دارم كه هر روز به بنگاههاي محلات مختلف ميرفتيم تا جايي كه به اطراف «باقرشهر» رسيديم و يك خانه قديمي دو طبقه گرفتيم و با اميد به آينده اسبابكشي كرديم. با خودمان گفتيم يك سال اينجا به صورت موقتي زندگي ميكنيم و سال بعد به اطراف «بلوار فردوس» بازميگرديم. چند ماهي گذشت و كارگاه ما تعطيل شد و من هم بيكار شدم. ماهانه ۴ ميليون بايد اجاره خانه ميداديم، شرايط سخت بود كه مجبور شديم طبقه پايين خانه را بدون اطلاع صاحبخانه به يكي از دوستانمان اجاره بدهيم تا كمي از بار اجاره كاسته شود. حدود ۳ سال با شرايط نه چندان مطلوب در يك خانه قديمي كه قرار بود يك سال آنجا باشيم، با يك همخانه زندگي كرديم. بايد بگويم كه محلات پايين تهران اصلا امنيت ندارند چون بارها وسايل ماشينمان را به سرقت بردند و به همين دليل همسرم نتوانست جهيزيهاش را به خانه بياورد چون ميترسيديم دزد بيايد خانه را خالي كند. درنهايت امسال پيش از اتمام موعد قرارداد تصميم گرفتيم از تهران خارج شويم تا حداقل تنها دغدغه ما هزينه استهلاك ماشين و دوري خانه از محل كار باشد. در ادامه سرنوشت ما را به «شهر پرند» آورد. حالا در يك خانه نوساز زندگي ميكنيم و همسرم هم توانست جهيزيهاش را به خانه بياورد. در حال حاضر بابت يك خانه ۹۰ متري ماهيانه نزديك به ۳ ميليون تومان اجاره ميدهم. فاصله خانه تا محل كار خيلي زياد است و در روزهاي غيرتعطيل تقريبا ۳ تا ۴ ساعت را در راه ميگذرانيم و بعضي روزها كه كارمان طول ميكشد يا از خستگي توان بازگشت به خانه را نداريم در ماشين يا پارك ميخوابيم. ما اميدواريم تا بتوانيم در سالهاي آينده بازهم به تهران بازگرديم ولي با اين شرايط بازگشت به تهران به روياي ما تبديل شده است.»
همه درآمدم صرف كرايه خانه ميشود
سعيد، يكي ديگر از ميليونها مستاجر ساكن در تهران است كه بنا به گفته خودش براي اينكه او و همسرش به محل كارشان نزديك باشند، مجبور است در منطقه ۲ تهران زندگي كند و به همين دليل بيشتر حقوق خود را صرف اجاره خانه ميكند. سعيد در توصيف وضعيت اين روزهاي خود و خانوادهاش به «اعتماد» ميگويد: «پيش از اينكه ازدواج كنم در منطقه ۹ تهران زندگي ميكردم و با گرفتن وام و كار بيشتر توانستم يك خانه ۵۰ متري بخرم ولي بعد از ازدواج به دليل اينكه محل كار من و همسرم در شمال شهر تهران است و خانهام كوچك بود به منطقه ۲ تهران رفتيم. همان روزهاي اولي كه به دنبال خانه بودم فهميدم كه ازدواج كردن آنقدرهايي كه جوانان را تشويق ميكنند آسان نيست. از ديدن قيمت كرايهها وحشت كرده بودم ولي چارهاي نداشتم. هر پولي كه داشتيم به اضافه مبالغي كه به عنوان هديه عروسي گرفته بوديم روي هم گذاشتيم تا با پرداخت ۳۰۰ ميليون تومان بابت رهن كامل در يك خانه نوساز در «كوي فراز» ساكن شويم تا زندگي مشترك خود را اينگونه آغاز كنيم، ولي بدهيها و وامهايي كه بايد پرداخت كنيم فرصتي به ما نداد تا بتوانيم باقي برنامههايي كه قبل از ازدواج مشترك ريخته بوديم را انجام دهيم. يك سال گذشت و قصد داشتيم قرارداد را تمديد كنيم ولي صاحبخانه اعلام كرد كه قصد دارد ۳۰درصد به مبلغي كه براي رهن خانه داده بوديم اضافه كند. ما ميخواستيم در آن خانه بمانيم ولي هيچ پولي پسانداز نكرده بوديم كه بخواهيم روي مبلغ رهن بگذاريم. به ناچار براي پيدا كردن خانه در همان منطقه در «سايت ديوار» و بنگاهها به دنبال خانه گشتيم. با پولي كه ما داشتيم، خانه مناسب يك زوج جوان پيدا نميشد. همسرم هم بنا به دلايلي تاكيد دارد كه در همين مناطق تهران بايد زندگي كنيم. او معتقد است كه اگر به محلات پايينتر برويم نميتوانيم دوستان و همكارانمان را به خانه دعوت كنيم و اين موضوع روي شغلمان هم تاثير خواهد گذاشت. بالاخره بعد از حاشيههايي كه در يك ماه گذشته زندگي ما را با چالش روبهرو كرده بود، توانستيم يك خانه ۲ خوابه نه چندان نوساز در يك مجتمع در «خيابان علامه جنوبي» اجاره كنيم با اين شرايط كه ماهي بايد ۹ ميليون بابت اجاره پرداخت كنيم و آن ۳۰۰ ميليون تومان هم به عنوان وديعه پرداخت كرديم. به اين موضوع هم بايد اشاره كنم كه چيزي حدود ۶۰۰ هزار تومان هم بايد ماهيانه به عنوان هزينه شارژ ساختمان پرداخت كنيم. حالا با اين شرايط اقتصادي و حقوق حدود ۱۳ ميليون توماني بايد بگويم «علي مانده با حوضش» و سر ماه كه ميشود كاسه چهكنم چهكنم به دست ميگيرم. ناگفته نماند كه همسرم هم در مخارج خانه و پرداخت اقساط كمك ميكند ولي در اين شرايط كه با هر بار رفتن به سوپرماركت يا ميوهفروشي نميتوانيم زير ۲۰۰ هزار تومان هزينه كنيم چيزي براي پسانداز باقي نميماند. به هر جايي نگاه كنيد هزينهها كمرشكن است آنهم در اين مناطق كه قيمتها سر به فلك كشيده است. از چه كسي بايد بپرسم كه چه بايد بكنيم؟ همه هزينههايي كه بايد براي بهتر زندگي كردن، تفريح، پسانداز و... كنار گذاشته شود را بايد به حساب صاحبخانه واريز كنيم. آخر ماه پيش سيستم برق ماشينم خراب شده بود كه ۳ ميليون تومان هزينه داشت. نزديك ۲ هفته مجبور بوديم روزانه نزديك به ۲۰۰ هزار تومان بابت هزينه اسنپ پرداخت كنيم چون واقعا پولي براي تعمير ماشين نداشتم.»
بازار خانه رها شده است
پيمان، يكي از مشاوران املاكي است كه سالها در منطقه يك تهران در حوزه خريد و فروش و اجاره مسكن فعاليت ميكند. او معتقد است كه هيچ نظارتي روي بازار مسكن وجود ندارد و مالكها با نظر شخصي خودشان براي خانههايشان قيمت تعيين ميكنند. او در مورد وضعيت بازار خانههاي اجارهاي در سال جديد به «اعتماد» ميگويد: «با نزديك شدن به فصل جابهجايي مستاجران، وضعيت بازار خانههاي اجارهاي هر روز آشفتهتر ميشود و اين موضوع باعث شده كه صاحبخانهها هر هفته قيمت خانه خود را بهروز كنند چون نميخواهند از ماجرا عقب بمانند. مالك خانه ميگويد من با تورم و قيمت كالاهاي امروز خانهام را يكساله اجاره ميدهم و نميدانم كه ۲ ماه بعد در اين كشور چه وضعيتي پيش خواهد آمد. صاحبخانهها احتمال ميدهند كه تا ۲ ماه ديگر قيمت خانه تا ۵۰درصد هم افزايش پيدا كند. البته ناگفته نماند كه چنين اتفاقاتي بارها در سالهاي اخير رخ داده است مثلا ما خانه را اجاره دادهايم يا فروختهايم و يك هفته بعد قيمتها افزايش چشمگيري پيدا ميكند و آن وقت صاحبخانه از ما ناراحت ميشود كه چرا خانه مرا ارزان اجاره دادهايد. ما به عنوان مشاوران املاك نميتوانيم بازار را پيشبيني كنيم و هر كس چيزي ميپرسد ميگوييم قرار است قيمت خانه گرانتر بشود. بسياري از همكارانم اين صنف را ترك كردهاند چون نوسان بازار مسكن در برخي فصول سال آنقدر عجيب و غريب ميشود كه يك مشاور باسابقه حتي به مسافركشي با موتوسيكلت هم فكر ميكند ولي مردم همه اين گرانيها را از چشم ما ميبينند.»
اين مشاور املاك در توضيح اينكه در سال جديد صاحبخانهها چه تصميماتي براي اجاره دادن خانههايشان گرفتهاند، ادامه ميدهد: «در ماههاي اخير آنچه خيلي مشهود است هم صاحبخانه و هم مستاجرها در اين مناطق به دنبال خانه تمام رهن هستند. در هفتههاي اخير هر چه قرارداد اجاره نوشتهايم همه مربوط به رهن كامل بود چون ريال هر روز ارزش خود را از دست ميدهد و براي مستاجر هم اين روش بهصرفهتر خواهد بود و صاحبخانه هم ديگر استرس دريافت اجاره ماهانه را ندارد. پول رهن را ميگيرند در جاي ديگر سرمايهگذاري ميكنند و برخي صاحبخانهها تمايل دارند كه براي رهن خانه، دلار دريافت كنند كه برخي مستاجرها هم از اين كار استقبال ميكنند.»
صاحبخانه تعيينكننده اجاره است
ياشار، يكي ديگر از مشاوران املاكي است كه در مناطق مركز شهر تهران در حوزه مسكن فعاليت ميكند. او معتقد است كه نسبت به سالهاي گذشته تعداد شهرستانيهايي كه براي اجاره مسكن ميآمدند بسيار كمتر شده است و همين موضوع باعث شده تا خانههاي نوساز مشتري بيشتري داشته باشند و خانههاي قديمي و ارزان ديگر طالبي ندارند. اين مشاور املاك در همين خصوص ادامه ميدهد: «همه چيز روي قيمت اجاره خانه تاثير دارد، همين امروز صبح يكي از صاحبخانهها كه ملكش در حوالي «ميدان انقلاب» است با من تماس گرفت و گفت به دليل افزايش قيمت سيمان و ميلهگرد خانه گران خواهد شد و بايد اجاره خانهها را هم افزايش بدهيم. اين دوست ما چون چند خانه براي اجاره دادن دارد سعي ميكند با پولي كه بابت اجاره يا رهن اين خانهها دريافت ميكند هر سال يك يا چند خانه خريداري كند. آنچه كه اتحاديه املاك به ما اعلام كرده است قيمت اجاره يك خانه بايد ۱۰درصد قيمت خود ملك باشد ولي در واقعيت كسي به اين موضوع توجه ندارد. ما هم به مراجعاني كه ميخواهند خانه خود را اجاره دهند اين مورد را ميگوييم ولي هر كس با نظر شخصي خودش و در رقابت با ساير خانهها قيمت را تعيين ميكند و نميتوانيم او را متقاعد كنيم كه قيمت خانهاش كمتر است، مستاجر هم به هزار و يك دليل مجبور است به اين وضعيت تن دهد. سال گذشته فردي خانه خود را با ۲ ميليون اجاره و ۱۰۰ ميليون وديعه به نفري داده بود و امسال آمده است و ميگويد ماهيانه ۴ ميليون اجاره ميخواهم و ۲۰۰ ميليون بابت وديعه بايد پرداخت شود. خوب حالا من چه بايد به او بگويم. ملكش است و اختيارش را دارد. آن كسي كه بايد اين موارد را بررسي و با متخلفها برخورد كند، من نيستم.»
ياشار در مورد اينكه چه افرادي براي مراجعه به بنگاه او مراجعه ميكنند، اضافه ميكند: «در سالهاي اخير و بهخصوص بعد از كرونا همه چيز تغيير كرده است. سالهاي گذشته بيشتر مشتريهاي ما در محدوده «ميدان انقلاب» تا «ميدان آزادي» و از اين سمت تا «ميدان حُر» اكثر شهرستانيهايي بودند كه به دنبال خانههاي قديمي و ارزان ميگشتند ولي حالا خبري از آنها نيست و همه ميخواهند خانههاي نوساز كرايه كنند. به نظر من آن طيف از مستاجران يا از تهران رفتهاند يا اينكه براي كرايه خانه به مناطق پايينتر ميروند. به اين موضوع هم اشاره كنم كه صاحبخانهها با عجله هر چه تمامتر خانههاي قديمي خود را تخريب ميكنند تا چند طبقه بالا بيايند. اگر بخواهيم واقعبينانه به موضوع نگاه كنيم ميبينيم كه هيچ كاري مانند اجاره دادن خانه و همچنين ساختوساز خانه سود ندارد، چون قيمتش روزانه افزايش پيدا ميكند. اگر شما امروز يك ملكي را مثلا ۳ ميليارد خريداري كنيد و ۶ ماه بعد بخواهيد آن را بفروشيد، حداقل چندين ميليون سود كردهايد. امروز صبح در كانال مشاوران املاك ديدم كه قيمت اجاره خانه نسبت به سال گذشته ۴۶درصد افزايش داشته است و هفته بعد اين درصدي كه اعلام كردهاند باز هم افزايش خواهد داشت. ما در مركز شهر بيشتر مشتريهايي داريم كه ميخواهند اجاره بيشتر بدهند تا اينكه مبلغ وديعه پرداخت كنند. خانههايي كه من اينجا براي اجاره دارم از ۶۰ متري شروع ميشود تا ۱۵۰ متري كه كف اجاره پرداختي براي اين خانهها از ۴ و نيم ميليون تومان آغاز و تا رهن ۸۰۰ ميليون توماني ادامه پيدا ميكند.»
حاشيهنشيني افزايش محسوس داشته است
مسعود، ديگر مشاور املاكي است كه در منطقه 8 تهران در حوزه خريد، فروش، رهن و اجاره فعاليت ميكند. او مدعي است كه مهاجرت از بالاي شهر به پايين شهر تهران افزايش چشمگيري داشته است بهطوري كه در يك سال اخير بيشتر مشتريهايش كه پيش از اين در مناطق بالايي زندگي ميكردند در محلات پايين به دنبال خانه اجارهاي هستند. او در همين مورد به «اعتماد» ميگويد: «چون در اين مناطق خانهها ارزان است، بيشتر مشتريها بهدنبال خريد هستند. توجه داشته باشيد كه با كمتر از ۲ ميليارد در اين مناطق ميتوانيد خانههايي با متراژ پايين خريداري كنيد. به نظر من هم اگر كسي پول، ارز، طلا يا هر چيز قيمتي دارد به جاي اينكه در صندوق امانات بانكها نگهداري كند، بهتر است در ملك سرمايهگذاري كند چون هم سودش بيشتر است و هم امنيت بيشتري دارد. متاسفانه بازار مسكن در تهران و ساير شهرهاي ايران متولي مشخصي ندارد و دلالهاي گردن كلفت مشخص ميكنند كه قيمت ملك در منطقه چقدر بايد باشد. وقتي فردي كه ۱۲ واحد آپارتمان در خيابان «سبلان» دارد ميتواند با بالا بردن يا پايين آوردن قيمت اجاره، همه منطقه را تحتالشعاع خود قرار دهد و ما هم هر چيزي كه آنها ميگويند مينويسيم.»
او در همين مورد ادامه ميدهد: «موضوعي كه براي من در اين بين همواره جالب است افزايش شمار كساني است كه از مناطق بالاتر ميآيند و ميخواهند در مناطق پايينتر خانه اجاره كنند. به عنوان مثال آن كسي كه تا سال گذشته در «نارمك» زندگي ميكرد حالا در «مجيديه» به دنبال خانه است و فردي كه در «سبلان» زندگي ميكرد حالا قصد دارد به «پيروزي» نقل مكان كند. من بهشخصه شاهد اين موضوع هستم كه رفته رفته مردم به حاشيه شهرها مهاجرت ميكنند. اگر شما به عنوان مثال به يكي از همكاران ما در محله «پيروزي» مراجعه كنيد او هم همين موضوع را به شما ميگويد كه شهروندان در حال مهاجرت به شهرستانهاي اطراف تهران هستند و البته قيمت در اين مناطق هم نسبت به سالهاي گذشته افزايش داشته است. البته اين را هم اضافه كنم كه سختگيري صاحبخانهها هم باعث اين موضوعات شده است. هر چه خانه گرانتر و باكيفيتتر باشد، ناز كردن مالك هم بيشتر ميشود. چند روز پيش در يك آگهي ديدم فردي خانه ۹۰ متري را در «ولنجك» ۹۰۰ ميليون تومان براي رهن كامل گذاشته است و بعد از توضيح امكانات خانه چندين خط در مورد مستاجر مطلوبش نوشته است. در مورد عادات رفتاري، تعداد مهمانها و... باور نميكنيد كه در اين صنف با آدمهاي عجيبي برخورد ميكنيد كه تا ديروز مثلا كارمند بود و حالا با ۱۰ واحد آپارتمان، خود را صاحب محله ميداند. اينهم از همان دلايل بدون متولي بودن بازار مسكن است. حالا دولت هر قانوني ميخواهد در اين زمينه تصويب و ابلاغ كند، فكر نميكنم كه بتواند تاثير مثبتي داشته باشد. به نظر اگر دولت قيمت مصالح ساختماني را كنترل كند، قدم مثبتي در راه بازگشت آرامش به بازار مسكن برداشته است، در غير اين صورت با استفاده از مواد قانوني كاري پيش نميبرد چون كسان ديگري در كف خيابان تصميم ميگيرند و دولت اينجا نقشي ندارد.»
حالا با اين شرايط اقتصادي و حقوق حدود ۱۳ ميليون توماني بايد بگويم «علي مانده با حوضش» و سر ماه كه ميشود كاسه چهكنم چهكنم به دست ميگيرم. ناگفته نماند كه همسرم هم در مخارج خانه و پرداخت اقساط كمك ميكند ولي در اين شرايط كه با هر بار رفتن به سوپرماركت يا ميوهفروشي نميتوانيم زير ۲۰۰ هزار تومان هزينه كنيم چيزي براي پسانداز باقي نميماند. به هر جايي نگاه كنيد هزينهها كمرشكن است آنهم در اين مناطق كه قيمتها سر به فلك كشيده است. از چه كسي بايد بپرسم كه چه بايد بكنيم؟ همه هزينههايي كه بايد براي بهتر زندگي كردن، تفريح، پسانداز و... كنار گذاشته شود را بايد به حساب صاحبخانه واريز كنيم. آخر ماه پيش سيستم برق ماشينم خراب شده بود كه ۳ ميليون تومان هزينه داشت. نزديك ۲ هفته مجبور بوديم روزانه نزديك به ۲۰۰ هزار تومان بابت هزينه اسنپ پرداخت كنيم چون واقعا پولي براي تعمير ماشين نداشتم.»