• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5621 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۵ آبان

به مناسبت انتشار كتاب متافيزيك علم

بازگشت مابعدالطبيعه

محسن آزموده

كتاب «متافيزيك علم: درآمدي نظام‌مند و تاريخي» نوشته ماركوس شرنك، با ترجمه حسن اميري آرا به تازگي منتشر شده است. در اين يادداشت قصد ندارم درباره محتواي اين كتاب چيزي بنويسم و هدفم بيش از هر چيز معرفي اجمالي آن است. در حد اينكه كتاب به‌ طور كلي درباره چيست، از چه بخش‌هايي تشكيل شده و در هر فصل چه مباحثي را مطرح مي‌كند. علت هم روشن است، كتاب چنان كه از عنوان و ناشرش (سمت) بر مي‌آيد، يك كتاب تخصصي و دانشگاهي است و بيش از هر چيز به درد دانشجويان رشته‌هاي فلسفه و مطالعات علم مي‌خورد. 
اما پيش از آن بد نيست به موضوعي ظاهرا حاشيه‌اي اشاره كنم كه اتفاقا هم مقدمه كوتاه مترجم و هم پيشگفتار نويسنده با آن شروع شده است. كساني مثل من كه حدودا 15-14 سال پيش دانشجوي فلسفه بودند، يادشان مي‌آيد كه آن زمان متافيزيك و علم، مثل جن و بسم‌الله بودند، يعني اگر نه دشمن، دست‌كم ضد هم تلقي مي‌شدند و كسي كه اهل علم بود، كاري به متافيزيك نداشت و بالعكس. براي روشن شدن موضوع، بد نيست براي كساني كه با فلسفه آشنايي كمتري دارند، توضيح مختصري درباره دو اصطلاح «متافيزيك» و «علم» بدهم تا مشخص شود كه چرا اين دو تا اين حد با هم بد بودند. 
اول از متافيزيك شروع مي‌كنم. متافيزيك يا مابعدالطبيعه، يكي از زيرشاخه‌هاي اصلي فلسفه است كه به مسائل و موضوعاتي چون وجود و ماهيت، علت و معلول، ضرورت (وجوب) و امكان، علت و معلول، جوهر و عرض، قوه و فعل و... مي‌پردازد. علت نامگذاري آن هم اين است كه ويراستار آثار ارسطوي معروف، يعني يكي از نخستين كساني كه به صورت مدون درباره اين مباحث نوشت، در زمان ويرايش و گردآوري كتاب‌هاي ارسطو، مطالب او در اين باره را بعد از مطالبش درباره طبيعت (فيزيك) قرار داد. به همين علت اسم اين مباحث «متافيزيك» يا «مابعدالطبيعه» شد. از همان زمان ارسطو (قرن چهارم پيش از ميلاد) تا زمان فعلي، متفكران و فيلسوفان زيادي درباره اين موضوعات بحث كردند. پربيراه نيست اگر ادعا كنيم كه دست‌كم تا اوايل قرن بيستم، مهم‌ترين و رايج‌ترين موضوعات فلسفي، همين مباحث متافيزيكي بود و حتي به تعبير متافيزيك شاه همه علوم و معارف شناخته مي‌شد، چون چنان‌كه مشخص است، از مباحثي بسيار اساسي و بنيادي بحث مي‌كرد. 
 اما از حدود اوايل قرن بيستم، تحت تاثير عواملي ازجمله قدرت گرفتن علم، متافيزيك جايگاه پيشين خودش را از دست داد و دست‌كم در تقابل با علم قرار گرفت. علم يعني چه؟ «علم» در ترجمه science در اصطلاحات تخصصي اهل فلسفه، همان علم تجربي يا علم جديد است، مثل فيزيك و شيمي و زيست‌شناسي كه هر روز شاهد دستاوردهاي گوناگون آن هستيم. علت اصلي از رونق افتادن متافيزيك يا دست‌كم جدا شدنش از متافيزيك هم همين بود. هر چه علم با دستاوردهاي روزآمدش بيشتر زندگي انسان‌ها را متحول مي‌ساخت، متافيزيك در جا مي‌زد و همچنان به همان مباحث 2 هزار سال پيش مشغول بود. درنتيجه اتفاقا يك عده از فيلسوفان گفتند، شايد بهتر باشد كه بي‌خيال متافيزيك شويم، چون به نظر مي‌رسد مباحث متافيزيكي بيهوده و بي‌ثمر هستند. بعدا گروهي از فلاسفه ادعا كردند كه متافيزيك بي‌معناست و كلا بايد آن را كنار گذاشت. 
البته در طول قرن بيستم عده‌اي از فيلسوفان، با ترس و لرز متافيزيك را رها نكردند و كماكان درباره آن بحث كردند، اما راه علم و متافيزيك به‌طور كلي از هم جدا تلقي شد. حالا چنان‌كه نويسنده و مترجم كتاب «متافيزيك علم» مي‌گويند، بار ديگر اين مباحث متافيزيكي ازجمله در ارتباط با علم رونق گرفته است. علت هم آن است كه در علم از مفاهيم و ايده‌هايي استفاده مي‌شود كه موضوع مستقيم خود پژوهش‌هاي علمي نيستند، مثل عليت، قابليت، ضرورت، قوانين طبيعي و... اينها مفاهيمي هستند كه عالمان و دانشمندان به‌طور معمول در كارهاي‌شان از آنها بهره مي‌گيرند، اما اگر از آنها بپرسيم كه منظورتان دقيقا از علت و معلول چيست و قانون طبيعي به چه معناست، پاسخ شسته رفته و مشخصي در آستين ندارند. همين‌جاست كه بار ديگر فيلسوفان اهل متافيزيك به ميدان مي‌آيند و تلاش مي‌كنند براي اين مفاهيم و ايده‌ها، معناي واضح و متمايزي بيابند. آيا موفق مي‌شوند؟ 
جواب اين سوال را با مراجعه به كتاب «متافيزيك علم» مي‌توان دريافت. در اين كتاب نويسنده بعد از ارايه تاريخ مختصري از متافيزيك در فصل اول، از عقل‌گرايي قرن هفدهم تا قرن بيستم، مستقيما به بحث از مفاهيم متافيزيكي مورد استفاده دانشمندان و عالمان مي‌پردازد، مفهوم‌هايي مثل قابليت‌ها، خلاف واقع‌ها، قوانين طبيعت، عليت، ذات گرايي قابليتي و... اين كتاب نشان مي‌دهد كه از متافيزيك گريز و گزيري نيست، اگرچه قطعا تاكيد مباحث متافيزيك و شكل و نحوه پرداختن به آنها با زمان افلاطون و ارسطو فرق كرده و موضوعات آن دگرگون شده است. خلاصه آنكه متافيزيك بار ديگر برگشته و مباحثش اهميت يافته است. كتاب متافيزيك علم مقدمه بسيار خوب و مفصلي براي آشنايي با آن است، با ترجمه‌اي دقيق و روان.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون