• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5665 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۹ دي

كوتاه درباره فلسفه باغ‌ها

آشتي‌ گاه با خود و با جهان

محسن آزموده

بچه كه بودم هر دو، سه سال تابستان با خانواده به روستاي آبا و اجدادي مي‌رفتيم. به خانه عمه مريم مي‌رفتيم. آن زمان هنوز آقا ملايعقوب، شوهر عمه‌ام عمرش را به شما نداده بود و ما بچه‌ها عاشق اين بوديم كه به روستاي بيگلر بين قوچان و شيروان برويم و با پسر عموها و پسر عمه‌هايم بازي كنيم. بيگلر منطقه‌اي داشت به اسم طاقران كه عمه‌ام آنجا يك باغ سيب بزرگ داشت، پر از درخت‌هاي سر سبز و پربار سيب‌هاي ترش لبناني و سيب‌هاي شيرين بهاري. اين اولين مواجهه من با باغ بود.
 باغ (بغ به زبان كرمانجي به كسر ب) در تداول اهل روستا، قطعه زميني محصور با ديوارهاي خشت و گلي بود كه در آن درخت‌هاي ميوه پرورش مي‌دادند؛ براي استفاده خودشان و براي فروش به خريداران و تامين معاش زندگي. يك اقتصاد معيشتي و بخور و نمير. ما هميشه اواخر تابستان به بيگلر مي‌رفتيم و غير از انگور و سيب، به گردوها مي‌رسيديم، وگرنه آنجا باغ‌هاي گيلاس و آلبالو و زردآلو هم بود. گاهي هم با خانواده شلوغ و پر جمعيت عمه، به باغ سيب مي‌رفتيم و آنجا بساط مي‌كرديم و آش قيش يا‌ آش قليه مي‌خورديم. آن لحظه‌هاي سر خوشي و بي‌خيالي، بهترين تجربه‌هايي است كه از باغ دارم. 
در سال‌هاي بعد كه با سواد و كتابخوان شدم، فهميدم كه باغ غير از باغ‌هاي ميوه روستاييان، عنواني براي پرديس‌ها يا فردوس‌هاي ايراني هم هست، واحه‌هايي محصور در دل كوير. بهشت‌هايي كوچك كه توسط ساكنان اين سرزمين عموما خشك ساخته شده و با آب قنات يا چشمه يا چاه سيراب مي‌شد، جاهايي براي سكونت انسان كه مستشرقان آنها را باغ ايراني ناميدند. درباره تاريخ باغ‌هاي ايراني تاكنون كتاب‌ها و مقاله‌ها و فيلم‌هاي داستاني و مستند زيادي نوشته و ساخته شده. لابد درباره باغ در كتاب‌هاي تخصصي رشته‌هاي كشاورزي و باغداري هم بحث‌هاي زيادي درگرفته است، اما به عنوان يك دانش‌آموخته فلسفه، هيچ‌وقت تصور نمي‌كردم كه بتوان كتابي با عنوان «فلسفه باغ‌ها» نوشت. از اين حيث وقتي كتابي با همين عنوان نوشته ديويد ادوارد كوپر و با ترجمه شيرين كريمي ديدم، سخت شگفت زده شدم و علاقه‌مند كه بدانم نويسنده از چه چيزي صحبت كرده است. چطور مي‌توان باغ را به فلسفه پيوند زد؟ آيا اين باغ، ربطي به باغ‌هاي روستاي بيگلر دارد، يا بيشتر منظورش از باغ، باغ به معناي باغ ايراني است؟ شايد هم نويسنده منظورش از باغ، باغ‌هاي بزرگ اروپايي است كه در رمان‌ها و فيلم‌هاي مربوط به قرون هفدهم و هجدهم ميلادي ديده‌ايم و معمولا وسط آنها يك عمارت اربابي بزرگ بنا شده، متعلق با خانواده‌اي اشرافي با شمار زيادي خدم و حشم و مستخدم و باغبان و... 
فصل اول كتاب را كه خواندم، متوجه شدم كه نويسنده معنايي وسيع از باغ را در نظر دارد، جايي كه همه اين انواع را در بر مي‌گيرد. البته نويسنده تاكيد مي‌كند كه هدفش بيشتر متمركز بر باغ‌هاي خانگي است، يعني «باغ‌هايي كه با قوت و صميميت بيشتر وارد زندگي ما مي‌شوند.» از اين حيث شايد مخاطب اصلي كتاب، شهرنشينان باشند و نه روستايي‌هايي كه از قديم‌الايام با باغ زندگي مي‌كردند. اگرچه با نظر به رويكرد نويسنده، مي‌توان گفت در‌نهايت آنچه به آن فرا مي‌خواند، نحوه مواجهه همان روستايي‌هاي قديمي (تا پيش از گسترش كشاورزي صنعتي و سرمايه‌دارانه مدرن) به باغ است. توضيح مي‌دهم. اما سوال دوم من اين بود كه منظور او از فلسفه باغ‌ها چيست؟ كوپر در فصل اول با عنوان اهميت باغ‌ها، اين پرسش را هم پاسخ مي‌دهد. او تاكيد مي‌كند كه هدفش پرداختن به تاريخ باغ‌ها و دلالت‌هاي فرهنگي‌شان نيست. 
اما نظريه فلسفي كوپر در اين كتاب درباره باغ چيست؟ به نظر او «باغ مكاشفه و به معناي رمانتيك نماد رابطه ميان ما انسان‌ها و سرچشمه جهان است.» اين مكاشفه رابطه‌اي خاص ميان فعاليت خلاقانه انسان و بستر رازآلود جهاني ايجاد مي‌كند كه در آن انسان دست به كنش مي‌زند، كنشي از جنس بي‌كنشي و مراقبت. از اين حيث باغباني و باغداري به نظر كوپر، كاري فضيلت‌مند است و موجب خوشبختي (ائودايمونيا) يا به تعبير دقيق‌تر سعادتمندي انسان مي‌شود، چراكه كاري از جنس رهانيدن و رخصت دادن (گلاسنهايت) مي‌كند. در اين معنا باغبان مي‌گذارد كه جهان از طريق ارتباط با آن و نه با تحميل اهداف ناسازگار به آن، براي او حضور يابد. 
با خواندن اين كتاب دريافتم كه چرا در كودكي در باغ احساس آرامش و صلح مي‌كردم. آن زمان هنوز براي باروري بيشتر انگورها و درشت شدن سيب‌ها، از قرص‌هاي شيميايي استفاده نمي‌كردند و جوهاي آب، سيماني و سرپوشيده نشده بود و از موتور آب براي بيشتر آب كشيدن از دل زمين بهره نمي‌جستند. باغ براي اهالي روستا، جايي براي زندگي كردن بود، جايي براي آشتي با خود و جهان. ممكن است اين نظرگاه، كمي رمانتيك و غيرواقع‌بينانه و حتي ضدمدرن و واپس‌گرايانه و براي زندگي اقتصادي روستايي شوخي به نظر برسد، اما قطعا براي ما شهرنشيناني كه هر يك تلاش مي‌كنيم دست‌كم با يك گلدان، باغي كوچك، بسيار كوچك براي خود داشته باشيم، راهگشا و ارزشمند محسوب مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون