از دين و دولت يهود
چيستي صهيونيسم
مجيد سليماني
اسراييل فرزند صهيونيسم است، اما نه آن صهيونيسمي كه امروزه تنها نامي از آن باقي مانده است. آن ايده اوليه قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم، در واقع انديشهاي غيرديني بود. انديشهاي كه حتي در مخالفت با تفكر غالب ديني يهود قرار داشت كه پراكندگي قوم را مشيت و خواست خداوند ميدانست. آن باور راسخ و رايج در كتاب مقدس كه ضعف و عذاب قوم، ناشي از رويگرداني آنها از خدا و خدا از آنان است تا زماني كه با تقواي قوم، خداوند بر سر لطف آيد و مسيحايي ديگر از بين فرزندان داوود نزد آنان فرستد. همين امروز هم، سريالهاي يهودي را ببينيد، «صهيونيست» در ميان ارتدوكسها همچون ناسزا به كار ميرود و معادل كافر است.
صهيونيسم و ناسيوناليسم يهود
صهيونيسم اما يك خواست و آرمان ناسيوناليستي بود، براي ساخت يك «ناسيون»، متاثر از همه اين نوع جنبشها در قرن نوزدهم كه ملت-دولتهاي ديگري نيز ايجاد كرد و از اين نظر استثنا نبود. بيانيه بالفور را هم ديدهايد كه ميگويد به «خواسته صهيونيستها در برپايي يك مسكن ملي» با نظر موافق نگريسته ميشود. صهيونيستها قصد داشتند برخلاف باورهاي ديني، يك دولت-ملّت بسازند مانند همه كشورهاي آن روز كه با همه ابزارهاي لازم براي اين امر ساخته شد: يك دين (كه وجود داشت)، يك قلمرو ملي (كه بايد تصرف ميشد)، يك زبان ملي (كه بايد تحول و توسعه مييافت) و البته جمعيت متمركز غالب (كه از مهاجرت گسترده به وجود آمد). امري كه در چند دهه حاصل شد. آن همه جنگ و تجاوز و خونريزي براي پيشبرد همين امر بود، به ويژه تصاحب زمين و دستكم در ابتدا باورهاي ديني در آن غلبه نداشتند.
تغيير ماهيت صهيونيسم
منتها صهيونيسم هم طي زمان تغيير ماهيت و هويت داشته است. بنيانگذاران اوليه آن عموما اشكنازيها يا يهوديان غربي بودند كه بيشتر سكولار و بلكه سوسياليست بودند و تعلقات ديني چنداني نداشتند. در امواج بعدي مهاجرت اما از هر سو وزنه مذهب و تعصبات ديني جامعه بيشتر و بيشتر شد. جمعيت يهوديان مذهبي ارتدوكس، گرچه با اصول حكومت همراهي نداشت، از آن سود برد و بعد هم به شدت رشد كرد.
امريكا و صهيونيستها
قومي با انسجام بسيار شديد كه هماكنون حدود پانزده تا بيست درصد جمعيت اسراييل را تشكيل ميدهند و با رشد بسيار بالايي كه دارند، تخمين آن است كه تا سال دو هزار و پنجاه، 30درصد جمعيت باشند. دولت اسراييل، هر كه باشد، چون نياز به راي انتخابات دارد، به ناچار بايد منافع و خواست آنها را تامين كند، از بودجه مدارس تلمودي تا معافيتهاي كشوري و لشكري، از تغيير قوانين تا دادن مناصب. از آنها راي ميگيرد، به راست ميغلتد و باز امتياز بيشتري ميدهد و باز... .
در همين ابتداي جنگ با حماس، نتانياهو آيهاي از كتاب اِشعْياي نبي را از كتاب مقدّس خواند!
«و بار ديگر در سرزمينت از ظلم و خشونت نخواهي شنيد و غارت و ويراني را در مرزهايت نخواهي ديد.»
به نظر انتخاب هوشمندانهاي ميآيد براي تبليغ مذهبي جنگ، نه؟ و بيش از اين است. «לֹא־יִשָּׁמַע עוֹד חָמָס בְּאַרְצֵךְ؛ لو يشمع (شنيده نخواهد شد)، عود (بيش از اين)، خمص (ظلم، خشونت)، بارتضك (در سرزمين تو).» اينجا در متن عبري آيه، خمص חָמָס، به معني ظلم يا خشونت است. كاربردش در كتاب مقدّس مكرر است و سابقهاي از ريشه اين معني يا نزديك به آن را، در معناي گرفتاري و سختي، در ريشه خمص عربي هم ميتوان يافت، چنانكه در لغت «مخمصه» كه دو بار در قرآن آمده: ولا مخْمصهٌ فِي سبِيلِالله... فمنِ اضْطُرّ فِي مخْمصهٍ... .
سوءاستفاده از متون مقدس يهودي
همساني «خمص»، به شيوهاي كه حماس را به عبري تلفظ ميكنند (خماس) آشكار است. نتانياهو آيهاي از وعدههاي پيامبرانه اِشعْيا را، با بازي لفظي، در توجيه جنگ استفاده ميكند. نكته اين نيست كه او خود بدان باور ندارد و بلكه با كتاب اِشعْياي نبي، چون دگران، دام تزوير ميگسترد. منتها شما ببينيد نوع تغيير گفتمان، اقناع، مخاطبان جديد و نشانهها و كدها را در پاسخ به طيف تندروي مذهبي. خود را، در چشم اين قوم، فردي مينمايد كه دارد كلام پيامبران را نه فقط رعايت بلكه محقّق ميكند.
ساقي و مطرب
حال اگر به مثال بدانيم، فارغ از ديگر مناطق، اين تندروها چه آرزوها و حسرتها براي تصرّف شهر «الخليل» يا «حبرون» دارند كه در تاريخ يهود بسيار خاصّ است، ميبينيم كه آنچه آنجا رخ ميدهد بخشي از طرح بلندتري است. مقصود اينكه دانستن تاريخ البته لازم است، منتها آنچه اينك، مطابق مشاهدات، در آن جامعه در حال وقوع است خيلي متفاوت است حتي با اهداف بنيانگذاران اوليه آن و اين «عهد جديد» بين دولت راست و جامعه مذهبي تندرو و منافع متقابل اين دو است كه موجب ميشود تا همچون ساقي و مطرب، اين بدان و آن بدين آرد شتاب... . (دين آنلاين)
خارج آنجا هم كه ميدانيد، مسيحيان انجيلي امريكا هستند، با انديشههاي بسيط كه در اصل دل به يهوديت ندارند و به واقع هيچ دركي هم از آن ندارند امّا حمايت بيقيد و شرط از اسراييل را كه نام مناطق و شهرهايش را در انجيل ميخوانند! زمينهساز ظهور دوباره مسيح ميدانند...