• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5906 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان

همه معمولي هستيم

محسن آزموده

بيشتر ما آدم‌هاي معمولي هستيم. يعني شناخته شده و نابغه و برجسته و بزرگ و سرشناس و... نيستيم. ما آدم‌هاي معمولي به جايي حساب نمي‌شويم. ديده نمي‌شويم. اهميت خاصي نداريم، جز براي خانواده و نزديكان‌مان. صداي‌مان شنيده نمي‌شود، مگر وقتي كه دست‌كم ده‌ها نفر از ما جايي جمع شويم و سر و صدا كنيم. اخبار خاصي نداريم. وقتي مريض مي‌شويم، يا ازدواج مي‌كنيم يا جدا مي‌شويم يا از جايي به جاي ديگري سفري مي‌كنيم، بازتابي در رسانه‌ها نداريم. وقتي هم كه مي‌ميريم،  اتفاق خاصي نمي‌افتد. ما مثل پيچ  و مهره‌ها يا قطعات كم‌اهميت ماشين‌هاي خيلي بزرگ هستيم كه وقتي فرسوده مي‌شويم، به راحتي تعويض‌مان مي‌كنند.  در روزگار جديد به ويژه از سوي سياستمداران و آدم‌هاي مهم، مخصوصا جلوي دوربين رسانه‌ها، خيلي تحويل‌مان مي‌گيرند. به قول قديمي‌ها هندوانه زير بغل‌مان مي‌گذارند.‌ ‌اي بسا به روي مبارك نياوريم و از اين تعريف و تمجيدهاي الكي خوش‌خوشان‌مان هم بشود، اما خودمان مي‌فهميم كه اينها همه از جنس پيزر لاي پالان كسي گذاشتن است و هدف ديگري پشت آن. در واقع آنها براي اينكه خودشان بزرگ و در چشم و مهم باشند و بمانند و از مزاياي اين جايگاه بهره‌مند شوند، بالا بالاي‌مان مي‌كنند، وگرنه عاشق چشم و ابروي‌مان نيستند.  در گذشته ما معمولي‌ها در تاريخ هم جايي نداشتيم. تاريخ متعلق به شاهان و سرداران و حاكمان و ملكه‌ها و دانشمندان و اديبان سخنوران و... بود. كسي ما را به حساب نمي‌آورد. نهايتا سياهي لشكر بوديم، جزو قشون و خيل سلطان. از ابتداي عصر جديد و با ظهور رمان، نويسندگان به تدريج و بنا به علل و دلايلي به روايت زندگي ما روي آوردند و زيست روزمره و معمولا بدون ماجراي خاص ما را به رشته تحرير كشيدند. از دغدغه‌ها و دلهره‌ها و هراس‌ها و اميدها و آرزوها و خوشي‌هاي‌مان نوشتند، به همين خاطر مخاطباني گسترده پيدا كردند. ما خودمان را در صفحه‌ها و سطرهاي رمان‌ها باز مي‌جستيم. در شخصيت‌هايي كه بسياري آنها را تخيلي مي‌خواندند، اما براي ما واقعي‌تر از همه قهرمان‌هاي به دست نيامدني تاريخي بود.  اما ما روز به روز و قطعا به‌رغم ميل آدم‌هاي مهم، قدرتمندتر شده‌ايم. به لطف پيشرفت‌هايي كه صورت گرفته، به لطف رسانه‌ها، به لطف دموكراسي يا هر چيز ديگري. به هر حال از آن بي‌زباني قبلي خارج شده‌ايم. گيرم بلد نباشيم مثل آنها روشمند و در چارچوب خودمان را ثبت كنيم، اما به هر حال ما وارد تاريخ شده‌ايم و ديگر منتظر نمي‌مانيم كه درباره ما بنويسند. خودمان بايد دست به كار شويم؛ شده‌ايم. در شبكه‌هاي اجتماعي، در هر جا كه دست‌مان برسد. از خودمان مي‌گوييم و نشان مي‌دهيم كه آدم‌ها تفاوت چنداني با هم ندارند. حتي آنها كه به ظاهر مهم‌تر و بزرگ‌تر  و والاترند. همه از يك قماشيم.  همه  معمولي  هستيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون