فاجعه محيطزيستي عامل شروع بحران و جنگ داخلي سوريه
مهدي زارع
شديدترين خشكسالي ثبت شده در سوريه كه از سال 2006 تا 2011 ادامه يافت و منجر به افت گسترده محصولات، افزايش قيمت مواد غذايي و مهاجرت دسته جمعي خانوادههاي كشاورز به مراكز شهري شد احتمالا از دلايل مهم شروع بحران در سوريه بود. اين مهاجرت زيرساختها را تحت فشار هجوم 1.5 ميليون پناهنده از جنگ عراق قرار داد. خشكسالي با گرمايش جهاني انسانزايي مرتبط است. تامين آب كافي همچنان يك مساله در جنگ داخلي جاري است و اغلب هدف عمليات نظامي قرار ميگيرد. خشكسالي طولاني مدت سوريه ميليونها نفر را تحت تاثير قرار داد و از دست دادن محصول بهويژه در سال 2008 مهاجرت را شدت بخشيد و فقر را تشديد كرد. كشورهايي كه با تهديدهاي محيط زيستي بالا و سطوح پايين تابآوري روبهرو هستند «نقاط داغ» اكولوژيكي يا كشورهايي شناخته ميشوند كه بيشتر در معرض خطر شكست تابآوري هستند. سوريه در ميان كشورهاي كم تابآور جهان قرار دارد و در رتبه 154 از 163 كشور در سال 2019 قرار داشت. سوريه با چهار تهديد زيست محيطي مواجه است. اين تهديدها شامل هر سه شاخص كاهش منابع استرس آبي، امنيت غذايي و رشد جمعيت است. با اين حال، به دليل انعطافپذيري پايين سوريه، اين تهديدات محيط زيستي تنشها و آشوبهاي موجود در اين كشور را تشديد كرده است. سوريه بهطور مزمن از تنش آبي رنج ميبرد. از سال 1999 تا 2011، تقريبا 60 درصد از خاك سوريه دچار دو خشكسالي طولانيمدت شد. در اين مدت، كشور بهشدت به كشاورزي وابسته بود، كه حدود يك چهارم توليد ناخالص داخلي سوريه را تشكيل ميداد و حدود 38 تا 47 درصد نيروي كار در آن مشغول بودند. خشكسالي مداوم سوريه باعث شد كه حدود 75 درصد از كشاورزان با از دست رفتن كامل محصول مواجه شوند و در شمال شرق كشور، ساكنان 80 درصد از دامهاي خود را از دست دادند. خشكسالي طولانيمدت سوريه ميليونها نفر را تحت تاثیر قرار داد. تا سال 2011، حدود 1.3 تا 1.5 ميليون سوري مجبور به نقل مكان به مراكز شهري شدند. در نتيجه كمبود، قيمت مواد غذايي و منابع اوليه بهطور قابل توجهي افزايش يافت و مشقت مردم سوريه تشديد شد.
فقر شديد منجر به سوء تغذيه، فروش داراييهاي خانوادهها، بدهي بيشتر، افزايش مهاجرت به شهرها و قطع تحصيل كودكان براي جستوجوي كار شد. در نتيجه، اين محروميت نارضايتي بيشتر از رژيم بشار اسد انجاميد كه در سال 2000 پس از مرگ پدرش به قدرت رسيده بود. در نتيجه، سوريه در سال 2012 وارد يك جنگ داخلي شد و نيروهاي دولتي درگير نبرد آشكار با مردم و بعد با شبهنظاميان مخالف شدند. در اين زمان، بسياري از دولتهاي خارجي با يكي از طرفها همسو شدند و سلاح و منابع ديگر فراهم كردند. منابع آب و زيرساختها به دليل ارزش راهبردي به هدف تروريسم تبديل شدند. با حملات داعش به اين منابع حياتي در سراسر سوريه و متعاقبا جنگ داخلي تمام عيار باعث شد ميليونها سوري كشور را ترك كنند تا به كشورهاي همسايه و اروپا پناه ببرند. در سال 2015، اين بحران منجر به ورود جمعيت زيادي از سوريها به اروپا شد و در آن سال بيش از يك ميليون پناهجو به دنبال پناهندگي در اروپا بودند. اكثريت قريب به اتفاق اين افراد سوري بودند. اقتصاد توسعه نيافته سوريه و اتكاي بيش از حد به كشاورزي به اين معني است كه اين كشور بهويژه در برابر تهديدات محيط زيستي مستعد است. سطح بالاي فقر و اتكا به فعاليتهاي كشاورزي در كنار هم باعث تشديد محروميت ناشي از خشكسالي سوريه شده و ميشود. اقتصاد ضعيف و تنوع ضعيف سوريه - توسعه كم محيط كسب و كار - به اين معني است كه قادر به واردات غذا و كالاهاي اساسي كافي براي جمعيت خود نيست. كمبودهاي تركيبي دولت بشار اسد به آن معني بود كه نه سختكوشي داشت و نه ابزاري براي كاهش اثر خشكسالي سوريه در اختيار داشت. لازم به ذكر است كه نابرابري اقتصادي - اجتماعي پس از شروع سياستهاي بازار آزاد توسط حافظ اسد در سالهاي آخر عمرش افزايش چشمگيري پيدا كرد و پس از روي كار آمدن بشار اسد در سال ۲۰۰۰ اين نابرابري شتاب گرفت. اين سياستها به نفع اقليتي از جمعيت كشور شد كه عمدتا با دولت در ارتباط و اعضاي طبقه بازرگانان سني دمشق و حلب بودند. در سال 2010، سرانه توليد ناخالص داخلي اسمي سوريه تنها 2834 دلار بود كه قابل مقايسه با كشورهاي آفريقايي مانند نيجريه و بسيار كمتر از همسايگانش مانند لبنان بود كه آن زمان نرخ رشد سالانه 3.39 درصد داشت كه كمتر از ساير كشورهاي در حال توسعه بود. سوريه همچنين با نرخ بالاي بيكاري جوانان مواجه بود. در آغاز جنگ در مارس ۲۰۱۱ - فروردين ۱۳۹۰ - نارضايتي از دولت در مناطق فقيرنشين سوريه به ويژه شهرهايي مانند درعا و حمص و مناطق فقيرتر شهرهاي بزرگ با نرخ فقر بالا، شديدتر بود. درگيري سوريه نشان داد كه چگونه مخاطرات محيط زيستي ميتواند نارضايتيهاي اجتماعي و سياسي موجود را تشديد كند. در نتيجه تنش شديد آب، توسعه اقتصادي و توليد غذا با به خطر افتادن تغذيه، سلامت و رفاه مردم سوريه محدود شد. چنين محروميتهايي تنشهاي اجتماعي موجود را تشديد كرد و در نتيجه درگيري و آوارگي به وجود آمد كه به جنگ كامل داخلي انجاميد.