كمبود گاز و برق چه بايد كرد؟
حميدرضا شكوهي
اينكه امسال كمبود گاز و بهتبع آن كمبود برق محسوستر شده، يك دليلش رسيدن به سراشيبي افت توليد گاز همزمان با افزايش مصرف گاز و برق است. وقتي پويش دو درجه كمتر آغاز شد، بسياري از مردم با آن همراه شدند، چراكه صداقت را در آن ديدند و درك كردند كه دولتي كه تازه روي كار آمده، نميتوانست مشكل كمبود گاز و برق را در مدت كوتاهي رفع كند. اما قطعا بخشي از مردمي كه امسال با پويش دو درجه كمتر همراهي كردند، اگر گام موثري از طرف دولت براي رفع مشكل نبينند سال آينده با آن همراهي نميكنند. اجازه بدهيد موضوع را از دو زاويه بررسي كنيم: الف) ايران دومين ذخاير غني گاز جهان را در اختيار دارد، اما در تجارت جهاني گاز، سهم اندكي دارد، چراكه با وجود آنكه جزو بزرگترين توليدكنندگان گاز جهان است، از آنجا كه بخش اعظم گاز توليدي را در داخل مصرف ميكند، ديگر امكاني براي صادرات ندارد و صرفا صادرات محدودي به تركيه و عراق دارد كه در فصول سرد سال با مشكل مواجه ميشود. اينكه چرا مصرف گاز در كشور ما بالاست، دليلش فقط مصرف غير بهينه مردم نيست. در اينكه فرهنگ مصرف انرژي در كشور ما پايين است و شدت مصرف انرژي در ايران بالاست، ترديدي نيست. اما قطعا بخشي از فرهنگسازي براي مصرف بهينه، بايد از طريق تامين زيرساختهاي مناسب مصرف بهينه از طرف دولت صورت گيرد؛ از سختگيري روي اجراي مقررات ملي ساختمان براي جلوگيري از هدررفت انرژي گرفته تا توليد بخاريهاي گازسوز با مصرف بهينه انرژي - كه در كشور خلأ جدي در اين زمينه داريم - و جلوگيري از هدررفت انرژي در صنايع و نيروگاههاي فرسوده. اما بخشي از مصرف بالاي گاز در كشور ما ناشي از عدم تنوعبخشي به سبد انرژي مصرفي است. حتما شنيده يا خواندهايد كه مصرف گاز ايران را با چين يا اروپا مقايسه ميكنند و ميگويند مصرف گاز ما تفاوت چنداني با چين و اروپا ندارد يا حتي بيشتر است. اما اين نكته مغفول ميماند كه آنها از سبد متنوعي از سوخت استفاده ميكنند و ما بيش از 75 درصد انرژي خود را از طريق گاز تامين ميكنيم. مثلا در چين فقط 7درصد انرژي مصرفي و در اروپاي غربي 22درصد انرژي مصرفي مردم از گاز است. در چين زغالسنگ بيشترين سهم را در تامين انرژي دارد و در اروپا، سبد متنوعي از منابع انرژي. فقدان سبد متنوع انرژي موجب شده حداقل در چهار ماه از سال، صنايع و واحدهاي توليدي و مجتمعهاي پتروشيمي در كشور ما با كمبود گاز مواجه باشند كه در اقتصاد كشور تاثيرات منفي غيرقابل ترديدي دارد. ب) سبد مصرف انرژي ما متنوع نيست و متكي به گاز است و در كوتاهمدت امكان تغيير آن وجود ندارد؛ پس چه بايد كرد؟ براي آگاهي از عمق چالش كمبود گاز و بهتبع آن كمبود برق در كشور بايد بدانيم كه بر خلاف سالهاي گذشته كه تقريبا هر يكي، دو سال، يك فاز از ميدان گازي پارس جنوبي به عنوان مهمترين منبع گازي كشور، افتتاح ميشد، نهتنها ديگر خبري از افزايش توليد از ميدان گازي پارس جنوبي نيست، بلكه اين ميدان دچار افت فشار شده و توليد از آن هرسال كمتر ميشود. مگر آنكه طرحهاي فشارافزايي در پارس جنوبي با جديت پيگيري شود كه نياز به تكنولوژي و سرمايه دارد و اگرچه پيشبرد آن در شرايط تحريم دشوار است، اما ميتوان با كمك بخش خصوصي آن را دنبال كرد تا حداقل در سالهاي آتي دچار كاهش توليد گاز نشويم. از سوي ديگر سرعت گرفتن احداث نيروگاههاي خورشيدي در كشور كه فقط در يك مورد، قرارداد ساخت 4500 مگاوات از آن يكجا در دولت قبل با چند شركت امضا شد، بهترين راهكار براي كاهش مصرف گاز و گازوييل مصرفي نيروگاههاست. بهموازات اين اقدامات، طرحهاي بهينهسازي مصرف انرژي، از فرهنگسازي تا تامين تجهيزات و تاسيساتي با كمترين ميزان هدررفت انرژي بايد در دستور كار قرار گيرد. اگر دولت در انجام اين اقدامات جديت نشان دهد، قطعا همراهي مردم را هم خواهد ديد، اما اگر از همين امروز اقدام نكند، سال آينده دوباره مردم شاهد مشكلاتي همچون قطع برق و تاريكي خيابانها و بزرگراهها و كمبود گاز و بهتبع آن آلودگي هوا باشند، نارضايتي افزايش خواهد يافت. پس بايد از همين امروز اقدام كرد.