ميدان زورآزمايي پادشاهيهاي خليج فارس
عليرضا مجيدي
در شرايط كنوني كه به نظر ميرسد نقشآفريني تركيه در معادلات سوريه به عاملي محرك براي بازيگران منطقهاي، به ويژه پادشاهيهاي خليج فارس و اسراييل، تبديل شده است. اين فرضيه كه تركيه به عنوان يك بازيگر كليدي در سوريه عمل ميكند، به خصوص با توجه به رقابتهاي موجود ميان اسراييل و تركيه، قابل تأمل است. اسراييل و تركيه به عنوان رقباي يكديگر شناخته ميشوند. روابط آنها شكننده است و بر مبناي دشمني نيست، اما همپيمان نيز به شمار نميروند. اسراييل نگران نزديك شدن تركيه به مرزهاي خود و تأثير آن بر امنيت ملياش است و همچنين ملاحظات كليتري نيز درباره سوريه دارد. در اين ميان، كشورهاي حاشيه خليج فارس نيز به ويژه قطر، به عنوان هم پيمان تركيه، نقش مهمي ايفا ميكنند. قطر اولين كشوري بود كه به حكومت جديد سوريه كمكهاي مالي ارائه داد و اين كمكها گشايشهاي بزرگي را براي مخالفان ايجاد كرد. اما در نقطه مقابل، امارات به سمت تحركات جديتري در دمشق رفته است كه اوج اين تحركات را ميتوان در تظاهرات اخير در دمشق مشاهده كرد؛ تظاهراتي كه در راستاي مطالبات حاكميت سكولار برگزار شد. در ادامه سفير امارات در واشنگتن در اين زمينه سخنراني كرد. اما درمورد عربستان سعودي در عين حال كه خود رقيب تركيه محسوب ميشود، به دنبال برقراري روابط حسنه با هيات حاكمه دمشق است. در اولين اقدام اين كشور به تازگي ارسال انرژي و نفت به سوريه را آغاز كرده و در حال بازسازي پالايشگاه بانياس است. اين تحركات نشاندهنده تلاش عربستان براي تقويت نفوذ خود در سوريه و كاهش نفوذ تركيه است. در اين راستا، برخي بر اين باورند كه قدرت گرفتن تحريرالشام ميتواند زمينهساز قدرتگيري دوباره جريانهاي راديكال در سوريه شود. اسراييل اين گزاره را تهديدي وجودي براي خود قلمداد ميكند و همچنين از اين موضوع احساس خطر ميكند. به همين دليل، اسراييل ترجيح ميدهد كه وارد دمشق شود و دولتي همسو با خود ايجاد كند، هرچند كه اين پروژه به دلايل مختلف از جمله مخالفت امريكا با شكست مواجه شد. اما به جاي حضور نظامي، اسراييل همچنان تلاش ميكند تا نيروهاي همسوي خود در سطح سياسي را در سوريه تقويت كند و سوريه را به سمت جنگ داخلي بيپايان هدايت كند كه تمامي طرفها در آن تضعيف شوند. در خلال جنگ داخلي، اسراييل دو مساله را دنبال ميكند: اول، ايجاد منطقه حائل كه اكنون با جديت آن را پيگيري ميكند و دوم، تقويت كردها و دروزيها در برابر گروههاي قومگراي عربي و گروههاي اسلامگرا. اين خطمشي اسراييل به اين معني است كه اين بازيگر از قدرتگيري تحريرالشام واهمه دارد، هرچند بايد گفت كه تلآويو قدرتگيري تحريرالشام را فرصتي براي تضعيف نهايي كشور سوريه ميبيند.
در بعد كلان اسراييل به بهانه حفاظت از موجوديت خود در برابر تهديدهاي ادعايي تلاش كرده فراتر از بلنديهاي جولان روستاها و مناطق اطراف را نيز در اختيار گرفته و با اقليتهاي ساكن رايزنيهايي داشته است. اين متغير تا حدودي ميتواند بستر را براي تداوم رقابت تلآويو با تركيه هموار كند، به ويژه در شمال شرق سوريه. از سوي ديگر اسراييل نميخواهد همسايه تركيه باشد و ميخواهد در سوريه اگر دولتي همسو با خود روي كار نيايد سوريه را به سمت جنگ داخلي مداوم ببرد. از اين حيث هم سياست تعريف منطقه حائل را دنبال ميكند. چرا كه اين منطقه حائل يك سپر دفاعي قدرتمند براي اين رژيم ايجاد ميكند تا هيچ تهديدي متوجه آن نباشد. در كنار آن، اسراييل در حال تقويت دروزيها و كردهاست. يكي از اصليترين انگيزههاي اسراييل براي تقويت كردها، اين است كه ابزاري در مرزهاي تركيه داشته باشد. به عبارتي، نگاهي كه اسراييل به كردها دارد، نگاهي ابزاري است براي تهديد ايران، تركيه، عراق و البته ساير اعضاي جامعه سوريه. يعني تهديد سوريه عربي و اسلامي. تهديد تركيه و نيز تهديد عراق. اين خطمشي از همان ابتدا توسط گيدون سائر، وزير خارجه اسراييل، مطرح شد. او در اولين سخنراني خود پس از سقوط بشار اسد، مدعي شد كه بايد بر دروزيها و كردها سرمايهگذاري شود. در باب رويكرد پادشاهيهاي خليجفارس نيز بايد گفت، در شرايط كنوني امارات در اين فضا با اسراييل هم صدا ميشود تا عليه تركيه عمل كند. واقعيت اين است كه در بين كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، عمان و كويت نقشي در سوريه ندارند، اما حتيالامكان اگر بخواهند نقشي نيز ايفا كنند، كويت همسوي با جريان حاكم موضعگيري خواهد كرد، هرچند كه به صورت كلي وزن زيادي ندارد. بحرين نيز زماني حامي بشارالاسد بود و حالا از تحريرالشام حمايت ميكند. اين كشور بهطور مستقل هيچ موضعگيري و اعتباري ندارد. سه كشور باقي ميمانند: عربستان سعودي، امارات و قطر. قطر كه همپيمان تركيه است و كاملا همسو با اين كشور عمل ميكند، حتي اگر جزیيتر باشيم، ميتوان گفت كه قطر قرابت بيشتري با تحريرالشام دارد تا تركيه. اگر تحريرالشام به يك كشور نزديك باشد، آن قطر است، نه تركيه.درمورد عربستان سعودي اين بازيگر به دنبال تقويت طيفهايي از معارضان است كه همسو با اين كشور باشند، اما اين طيفها از سال ۲۰۱۷ و در دوران بنسلمان رها و تضعيف شدند. به همين دليل، عربستان سعودي كارتهاي كمتري براي بازيگري در اختيار دارد. البته حضور عربستان يك شكاف مهم را پر كرده و آن تامين نفت سوريه است. پس از سقوط بشار اسد، نفتي كه از ايران به سمت سوريه صادر ميشد، قطع شد و سوريه در تأمين برق و بنزين با مشكل مواجه شد. چرا كه نفت ايران خوراك نيروگاههاي نفت و بنزين سوريه را تامين ميكرد. پالايشگاهها نفت را تبديل به بنزين ميكردند و نيروگاهها نفت را تبديل به برق ميكردند. وقتي اين مسير قطع شد اين بازيگر در تامين برق و بنزين با چالشهايي روبهرو شد. عربستان اكنون جايگزين ايران شده و تلاش دارد تا ساختار دمشق را به خود وابسته نگاه دارد. لذا عربستان نيز در اين برهه زماني موضع مستقل خود را پيش ميبرد. اما موضع امارات همسو با اسراييل است. البته امارات از اشغال جنوب غربي و ايجاد منطقه حائل حمايت نميكند، اما نسبت به فضاي داخلي دمشق هم سو با اسراييل عليه تركيه و قطر فعاليت دارد.كارشناس ارشد مسائل خاورميانه