نشنيدن بدترين نوع فيلترينگ
عباس عبدي
كلمه فيلترينگ ذهن ما را بر فيلترينگ فضاي مجازي يا منع انتشار دادهها و آمارهاي رسمي يا اخبار مورد نياز جامعه متمركز ميكند. ولي به نظر ميرسد كه انواع بدتري از فيلترينگ نيز هست؛ فيلترهاي نامریي كه متوليان امر و كساني كه بايد صداي جامعه و مردم را بشنوند، روي گوشها و چشمهاي خود قرار ميدهند تا واقعيات را نشنوند يا فقط بخشهايي كه خوشايندشان است را بشنوند. فيلترهاي عادي كه مردم روي گوش خود قرار ميدهند، برحسب نياز فرد كاركردهاي متفاوتي دارند. مطابق تنظيم دستگاه، شدت انواع صداهاي ورودي به گوش تضعيف يا تقويت ميشوند يا فركانسهاي خاصي را فيلتر يا صداهاي شديد و خطرناك مثل انفجار را به كلي حذف و بر عكس برخي فركانسها را تقويت ميكنند. هنگامي كه به عملكرد برخي سياستمداران نگاه كنيم به اين نتيجه ميرسيم كه گويي آنان نيز دستگاههاي نامریي فيلتركننده صدا و تصوير روي گوش و چشم خود نصب كردهاند. اگر فيلترينگ گوش در زندگي روزانه با هدف حذف و نشنيدن صداهاي گوشخراش و آسيبزا مثل شليك يا انفجار است، در سياست با هدف حذف و نشنيدن صداهاي اعتراضي مردم است. در زندگي حذف نويز و تقويت برخي صداهاي ضعيف ولي مطلوب مثل آواز پرندگان است؛ در سياست، هدف نشنيدن حرف منتقدين و تقويت حرفهاي خودي و تعريف و تمجيدهاي بيهوده است. نويزكشها، صداهاي آرام انتقادي و اعتراضات مردمي را حذف ميكنند. تقويتكنندههاي گزينشي هم فقط فركانسهاي همسو با منافع و افكار خود را تقويت ميكنند؛ مثل تعريفها از خود و بدگوييها به ديگران يا توجيهات عملكردها و ازناب مثلا مطلوب سخنرانيهاي خودي. متاسفانه اين دستگاههاي نامریي در مقايسه با نمونههاي فيزيكي، پيشرفتهتر و هوشمندانهتر عمل ميكنند همچنين باتريشان تمامشدني نيست، چون منبع انرژي آنها قدرت و انكار واقعيتهاست! نياز به تنظيمات روزانه ندارند، چون باهوش و خودتنظيمگر هستند. فقط هنگامي از كار ميافتند كه كار مصرفكننده نيز به پايان ميرسد. باعث تاسف است كه بگوييم تاريخ در حال تكرار است. به قول ماركس اگر تاريخ در بار اول به صورت تراژدي رخ ميدهد، در بار دوم به صورت كمدي رخ خواهد داد. نتايج پيمايش سال ۱۳۵۳ شنيده نشد، هر چند صداي آن خيلي بلند نبود ولي آن اندازه واضح بود كه گوشهاي متعارف آن را بشنوند كه نشنيدند و به قول معروف، گفتند، انشاءالله گربه است! در حالي كه اكنون آن صدا و به شكل ديگري با شدت بيشتري وجود دارد كه حتي قابل نشنيدن نيست، مگر آنكه آقايان روي گوشهاي خود فيلترهاي قدرتمندي گذاشته باشند كه مانع از شنيدن اين صداها شود. شواهد و قراين و اخبار پرسر و صدا فراوان است. اخبار مربوط به بازديدهاي نوروزي مردم گواه روشني است. از ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ تا ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، اماكن فرهنگي و تاريخي تحت مديريت وزارت ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايعدستي ميزبان ۴ ميليون و ۸۳۳ هزار و ۸۳۸ بازديدكننده بودند. تختجمشيد در صدر و پس از آن، حافظيه و سعديه و پاسارگاد، ارگ كريمخان و باغ فين در رتبههاي بعدي قرار گرفتند. اطمينان دارم كه اگر اطلاعات نامگذاري كودكان منتشر شود، با وضوح بيشتري خواهند ديد كه مسير امروز مردم به دليل عملكردهاي رسمي در نقطه مقابل مسير ۵۰ سال پيش قرار گرفته است، ولي چون علاقهاي به ديدن واقعيت ندارند، از انتشار يا ديدن حقايق گريزان هستند. گمان ميكنند، اگر واقعيت را نبينند يا نشوند، آن واقعيت نيست و نخواهد بود. بسياري از آقايان در پيلههاي خودتنيده گرفتار شدهاند و زندگي آكواريومي دارند. به جاي پرداختن به مسائل واقعي و اصلي مردم، خود را سرگرم حاشيهها و امور غير مهم كردهاند، درحالي كه نظام بهداشت و درمان كشور دچار ناترازيهاي حرفهاي، بودجهاي و خدماتي زيادي است و اگر همينطور ضعيف شود سلامت مردم هم با خطر جدي مواجه خواهد شد؛ در چنين شرايطي، عدهاي تحت عنوان امر به معروف و نهي از منكر و با حقوق دولتي و از جيب مردم آماده ورود جدي!! به ۲ موضوع طراحي لباسهاي جديد براي بيماران و كاشت ناخن كادر درمان شدهاند. البته در همان زمان تصوير غذاي رزيدنت بيمارستان را منتشر كردند كه بسيار فقيرانه و حقيرانه است. آن ديگري درحالي با افتخار آمار ۹۷۵۰۰ تذكر حجاب در اصفهان را در تعطيلات نوروز ميدهد كه همزمان يك دختر خانم اصفهاني با حجاب و در ميدان نقش جهان يك كليپ ساخته و درباره دو ستون دروازههاي چوگان در ميدان نقش جهان توضيحي ميدهد كه بالطبع پسران جوان هم براي دادن اين توضيح آمادگي ندارند يا سومي در گفتوگويي تصويري خواب ديدن فرزندش را تعريف كرده كه مادربزرگش در خواب به او از قدرت آقاي بهجت در آن دنيا خبر داده كه تمام قدرت دنيا در دست او است و حتي مرده را زنده ميكند!!
از اينها فراوان است. البته اينها به خودي خود مهم نيستند. هنگامي كه در موضع رسمي قرار ميگيرند، اهميت پيدا ميكنند.
همچنين در شرايطي كه اتفاقنظر است كه مرجعيت رسانهاي از كشور خارج شده، نيروي امنيتي كه بايد نسبت به اين مساله حساس باشد، برعكس رفتار ميكند و با احضار فعالان رسانههاي مجازي تصويري، خط قرمزهاي جديدي جلوي آنها ميگذارد.
تخريب و نقد دولت رييسي و صدا و سيما خط قرمز اصلي آنها شدهاند و خط قرمز منافع ملي به خط قرمز جناحي تقليل يافته است، درحالي كه علت خروج مرجعيت رسانهاي همين امنيتي شدن نقد است.
رسانهاي كه بايد ناشر نقد باشد، ميخواهند با تهديدات امنيتي آن را حفظ كنند. جالبتر از همه اينكه اين اقدامات در مقطع انجام مذاكرات با امريكا اجرايي ميشود!! گويي كه برخي نيروها از اين گفتوگوها حفظ امنيت خود را نتيجه ميگيرند.