آسيبپذيري مدارس در زلزلهها؛ چرا هنوز مدرسه نامقاوم داريم؟
مهدي زارع
يكي از جنبههاي بعد از رخداد زلزله 5 دي ماه 82 بم، تلاشي ملي براي مقاومسازي مدارس بود. اين فعاليت در سال 1384 به تصميم بزرگي انجاميد، همان موقع در وزارت آموزش و پرورش براساس آماري كه طي يك كار ميداني گردآوري شد مدارس كشور حدود 100 هزار واحد برآورد شد. مدارس به سه دسته تقسيم شدند؛ دسته نخست مدارسي بودند كه با ضوابط ساختماني ساخته شده بودند و تنها 30درصد از مدارس كشور و فضاهاي آموزشي را شامل ميشد. براساس مصوبه مجلس قرار شد عمليات براي 40درصد مدارس كه بايد تخريب و نوسازي ميشد و 30درصد باقيمانده مدارس كه نيازمند مقاومسازي بود، آغاز شود. اعتبار 4 ميليارد دلاري نيز براي اين كار درنظر گرفته شد و كار بازسازي مدارس از سال 1385 آغاز شد. در هفدهمين سالروز زلزله بم در 5 دي ماه 1399 معاون سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس كشور گفت: «در سالهاي گذشته 70درصد مدارس نياز به بازسازي داشت، اما امروزه با افزايش بودجه بازسازي مدارس و مشاركت خيرين مدرسهساز اين نسبت به ۳۰درصد رسيده است. استان تهران وضعيت مدارس خوبي ندارد و مدارس استانهاي آذربايجانغربي و شرقي، البرز و گيلان نياز به بازسازي دارند.» بررسي مدارس بعد از زلزله 21 آبان 1396 ازگله سرپل ذهاب با بزرگاي 7.3 نشان داد كه ساختمانهاي مدارس با سيستمهاي سازهاي فولادي و بتن آرمه از نظر عملكرد و آسيب لرزهاي بسيار بهتر عمل كردهاند. مدارس يك طبقه كه بين سالهاي 1354 و 1364 ساخته شده بودند، آسيب قابل توجهي ديدند و نياز به بازسازي جدي داشتند. در زمين لرزه بالاكوت پاكستان در 8 اكتبر 2005، (16 مهر ماه 1384) خسارت و تلفات مهمي به دانشآموزان مدارس منطقه زلزلهزده وارد شد. ساعت 8:50 صبح به وقت محلي، زمينلرزهاي به بزرگاي 7.6 در منطقه هيماليا در شمال پاكستان و كشمير رخ داد. مركز زمين لرزه تقريبا در 9 كيلومتري شمال شهر مظفرآباد، مركز بخشي از كشمير تحت كنترل پاكستان، معروف به آزاد جامو كشمير واقع شده بود. شمار رسمي كشتهشدگان دولت پاكستان تا نوامبر 2005 بالغ بر 87 هزار و 350 نفر گزارش شد.
براساس آمار دولت، 19000 كودك در زلزله كشته شدند كه بيشتر آنها در فروريختن گسترده ساختمانهاي مدرسه كشته شدند. بيشتر ساختمانهاي مدارس دولتي بودند و مدارس ابتدايي تقريبا در تمام روستاها وجود داشت. مشاهدات ميداني نشان داد كه خسارات به ساختمانهاي دولتي بيش از خسارت به ساختمانهاي مدارس غيردولتي بود. كيفيت پايين ساخت و عدم طراحي لرزهاي از ايرادهاي مهم در تخريب ساختمانهاي مدارس بود. مدارس با كلاسهايي كه در فضاي باز و زير چادر برگزار ميشد بعد از زلزله هم باز بود و به فعاليت ادامه داد. تخمين زده ميشود كه بيش از 780 هزار ساختمان تخريب شد و يا آسيب جدي ديد. از اين تعداد، تقريبا 17000 ساختمان مدرسه و بيمارستانهاي بزرگ نزديك به كانون زمينلرزه بودند كه ويران شده يا بهشدت آسيب ديدند. كارشناسان در پاكستان تخمين زدهاند كه بين 30 تا 60درصد اعتبارات ساختمانهاي دولتي، از جمله مدارس، در جريان فساد سيستماتيك به جيب افراد سرازير ميشود! پيمانكاران نيز هزينه كمتري براي مصالح صرف ميكنند، در نتيجه ساختمانهاي بيكيفيتي ايجاد ميشود. اين يك روش معمول در سراسر پاكستان، به ويژه در منطقه شمال غرب آن بوده است. ناظران ميگويند كه فساد در پاكستان در چند دهه گذشته، به ويژه از دهه 1970، زماني كه بانكها و صنايع ملي شدهاند و هنگامي كه كمكهاي بينالمللي به كشور وارد ميشود -مثلا پس از يك زلزله بزرگ- اوج ميگيرد و فرآيند پراشكال موجب ميشود تا بودجهها به اشتباه و در جهت سوء بهرهبرداري به جيب افراد فاسد هدايت شود. اكنون و بعد از 17 سال از زلزله بم فرصت مناسبي است كه با آمد و رفت چهار دولت، با مشاركت رسانهها و نقد و بررسي كارشناسان و متخصصان كيفيت و ميزان موثر بودن برنامه نوسازي و مقاومسازي مدارس در ايران مورد توجه و بررسي شفاف قرار گيرد. اكنون زمان مهمي است تا بررسي شود كه حدود دو دهه بعد از زلزله 1382 بم چرا هنوز مدارس نامقاوم در كشور وجود دارد؟