چرا ملك سلمان لقب خود را تغيير ميدهد؟
پير محمد ملازهي
در عالم اسلام بحث قدرت در دو فرقه سني و شيعه در دو جهت متفاوت است و در مباحث امامتگرايي در شيعه و خلافت در اهل سنت ميگنجد. اينكه يك پادشاه از عنواني براي توجيه مشروعيت خود استفاده كند، چنين كاري سابقه تاريخي در شيعه ندارد و اين بحث جديدي است. در عالم اهل سنت چهار فرقه به نامهاي حنفي، مالكي، شافعي و حنبلي داريم. به كساني كه اين فكر و فقه را به وجود آوردهاند در عالم اهل سنت امام ميگفتند، منتها بحث اين است كه آنها هيچگاه در مقام پادشاهي نبودند و همواره در مقام فكري و فقهي قرار داشتند و بر اساس برداشتي كه از اسلام داشتند، نحله جديدي را به وجود آوردند. آنها حتي مدعي نبودند كه يك نحله به وجود آوردهاند بلكه طرفداران آنها بودند كه تفكرات آنها را تبديل به يك نحله فكري در اهل سنت كردند.
اكنون نيز ملك سلمان تصميم گرفته است تا عنوانش را از ملك به امام تغيير دهد. زيرا به نظر ميرسد كه ملك سلمان نگاهي دارد مبني بر اينكه عربستان در موقعيتي قرار گرفته كه بايد تغييرات اساسي را در ساختار ايجاد كند و او ميخواهد اين تغييرات را با يك توجيه همراه كند. او ميخواهد به مردم عربستان و كشورهاي عرب منطقه اين پيغام را ارسال كند كه تغييرات چند وقت اخير در عربستان تنها سياسي نيست، بلكه ميخواهيم يك تغيير ايدئولوژيك نيز به وجود آوريم. همين جا نقطهاي است كه براي پادشاهي عربستان چالشزا خواهد شد. زيرا علماي وهابي اين تغييرات را به راحتي نخواهند پذيرفت. آنها با خاندان آلسعود رابطه بسيار نزديكي دارند و به حدي با يكديگر عجين بودند كه توانستند خاندان رشيد را در عربستان كنار بگذارند تا خاندان سعودي به پادشاهي شبهجزيره عربستان دست پيدا كند. اما اكنون به نظر ميرسد كه نسل جديد حاكمان آلسعود با اين روحانيون قديمي كه كماكان بر اعتقادات سفت و سخت خود پافشاري ميكنند به چالش خواهند خورد. زيرا هركدام ميخواهند برداشتهاي خود را دراين بين حاكم كنند كه اين موضوع قطعا به راحتي قابل حل نخواهد بود. از همين رو ملك سلمان با تغيير عنوان ميخواهد به اقدامات خود مشروعيت بخشد تا جلوي فشارهاي روحانيون وهابي را بگيرد.
اكنون ما در عربستان شاهد يك گسست نخلي هستيم. پيش از اين تمامي فرزندان ملك عبدالعزيز به حكومت ميرسيدند اما اكنون همه آنها نزديك به 80 سال سن دارند و در حال حاضر نسل جديدي در خاندان آل سعود به وجود آمده كه در غرب تحصيل كردهاند و ادعاي جديدي در حكومتداري دارند و معتقدند كه بايد داخل كشور را با شرايط جهاني همگام كنيم. اما اكنون نسل قبل و به خصوص روحانيون وهابي كه تفكرات قديمي دارند با اين تغييرات مخالف هستند و در برابر آن مقاومت ميكنند. به عبارت ديگر دوره جديدي در عربستان در حال به وجود آمدن است. نسل قبلي سياستمداران خطراتي را كه پس از بهار عربي و تحولات منطقه به وجود آمد، درك كردهاند و بايد به گونهاي زمينههاي اين تغييرات را نيز به وجود آورند. لازمه اين كار نيز اين است كه روحانيون وهابي اين تغييرات را بپذيرند. ملك سلمان نيز راهي را پيش گرفته است كه آنها بپذيرند. به نظر ميرسد تغييرات كنوني در عربستان را ميتوان يك دوران گذار دانست. زيرا پادشاه و اطرافيان حركتي را به سمت جلو در پيش گرفتهاند كه دوران جديدي است. پادشاه نيز با تغيير لقب خود به امام ميخواهد به روحانيون وهابي بفهماند كه كلامش فصلالخطاب است و آنها بايد آن را بپذيرند. اما به نظر نميآيد كه اين كار ساده باشد. البته در اين ساختار سنتي يك بار ملك عبدالله سعي كرد تا بهطور آزمايشي رانندگي را براي زنان عربستاني به خصوص شاهزادگاني كه به راحتي در غرب رانندگي ميكردند، در عربستان نيز آزاد كند اما به حدي مقاومت شد كه ملك عبدالله از تصميم خود منصرف شد. برآوردها حاكي از اين است كه مقاومت خيلي جدي باشد. جانشينها جوان هستند و افرادي كه سنشان بالاست ديگر شانسي براي رسيدن به قدرت ندارند. شايد اين اقدام دليل سياسي چنداني ندارد زيرا هر فرد طول عمر خاصي دارد و اميد چنداني براي اداره كشور ندارد. حتي وليعهد كنوني كه از نسل بعدي خاندان سعودي است، سن بالايي دارد و شايد به نوعي تا رسيدن قدرت به نسل جوان نقش محلل را بازي ميكند تا شرايط را هرچه بيشتر مهيا كند و موانع را براي روي كار آمدن وليعهد بعدي بردارد.