محمد فرهاد كليني در گفتوگو با «اعتماد»:
ادامه تحريمها موجب محروم شدن امريكا از تعامل با ايران ميشود
محمدابراهيم ترقينژاد/ اين روزها، تهران و واشنگتن روزهاي پر تلاطم و پر تنشي را پشت سرميگذرانند. با آنكه ارزيابي ميشد با دستيابي به برجام، ايران و امريكا به سمت تنشزدايي با يكديگر حركت كنند اما تلاش تندروها براي تحت تاثير قرار دادن برجام، موجب افزايش بياعتماديهاي سابق نيز شده است. تنش جديد اين روزها ناشي از اخبار منتشرشده درباره اعمال تحريمهاي موشكي عليه ايران است؛ خبري كه با واكنش تند رييسجمهور، سخنگوي وزارت امور خارجه و فرماندهان عالي نظامي روبهرو شد. در اين باره گفتوگويي با محمد فرهاد كليني، كارشناس ارشد مسائل استراتژيك داشتهايم كه در ادامه ميآيد:
دليل طرح مساله موشكي در شرايط كنوني از سوي برخي رسانههاي امريكايي چيست؟
اگر به قبل از مذاكرات برجام كه به دستيابي به توافق هستهاي منجر شد بازگرديم، اين مساله مطرح بود كه هيات مذاكرهكننده هستهاي ايران به صورتي جدي مساله هستهاي را از ساير مسائل مرتبط با ايران مانند مساله موشكي، حقوقبشر و مسائل منطقهاي تفكيك كرده و اجازه ندادند تا طرف مقابل در مذاكرات دست به پيوندسازي مساله هستهاي با مسائل دفاعي و امنيت ملي ايران بزند. به همين خاطر، با چانهزني و گفتوگوهايي كه صورت گرفت شاهد تفكيك مسائل از يكديگر بوديم و حتي نگرانيهايي نيز در اين باره مطرح بود كه نمونهاي از اين نگرانيها در مساله بازرسي از اماكن نظامي بيان شده بود. با اين حال، آنچه امروز با آن روبه رو هستيم، بيش از آنكه واقعيت باشد در اصل يك سناريو و داستان (story) است. اگر خيلي ساده ماجراهاي خبري چند روز پيش را مورد بررسي قرار دهيم، به خوبي مشاهده ميكنيم كه در هفته گذشته اخباري هدفمند مبني بر شليك موشك از شناورهاي ايراني در كنار چند ناو امريكايي در خليج فارس منتشر شد. ايران نيز نسبت به اين خبر واكنش نشان داد و آن را رد كرد. در واقع، آن خبر شروع يك فضاسازي رواني براي مطرح ساختن ايران به عنوان يك عامل خطرناك و ماجراجو بود تا با آلوده كردن اذهان عمومي، بستر منفي تحريمهاي جديد در خصوص مساله موشكي ايران را آمادهسازي كند. روزنامه وال استريت ژورنال هم براي نخستين بار خبر از احتمال تحريمهاي جديد در خصوص موشكهاي بالستيك داد. البته بهياد داريد كه چندي پيشتر هم شاهد به تصويب رسيدن طرح محدوديت صدور ويزا براي افرادي بوديم كه در چهار سال گذشته به ايران سفر كردهاند كه اين مساله باعث شد مخالفت كشورهاي اروپايي و همه كشورهايي كه خواستار همكاري با ايران بودند به صورت آشكار بيان شود. پس از واكنش ايران هم، جان كري نامهاي به آقاي ظريف، وزير امور خارجه ايران نوشت و درصدد توجيه آن اقدام برآمد و گفت كه تضمين ميدهد اين قانون ضربهاي به تعهدات امريكا نميزند. من فكر ميكنم آن اقدام و آن خبرسازيها در واقع آزموني براي سنجش و محك مواضع ايران در صورت نوسازي تحريمها و كيفيت نقض برجام بود. با اين حال، در فضاي تعطيلات كريسمس يك عمليات رواني رسانهاي و لابي گسترده در ميان وزارت خزانهداري و نمايندگي امريكا در سازمان ملل با بخشي از قانونگذاران امريكايي صورت گرفت تا ماجراي اعمال تحريمهاي موشكي كليد بخورد. اين موضوعات سادهانگاري است كه اتفاقي به حساب آيد.
آيا اين اقدام در هماهنگي با دولت امريكا است؟ نوع برخورد دولت امريكا با مسائلي از اين قبيل چگونه بوده است؟
اين رفتاري كه صورت گرفته در واقع مشروعيت بخشيدن به نقض برجام در داخل امريكا است كه با كمتوجهي كاخ سفيد روبه رو است. به نظر ميآيد، دولت امريكا فاقد يك سيستم پيشگيري درباره نقض برجام است چراكه ممكن است تا زمان برگزاري انتخابات رياستجمهوري، هر بار بخشي از حاكميت امريكا دست به اقدامي بزند كه در مغايرت با برجام باشد. لازم است تا به اين سناريو و داستان (story) دقت شود. در واقع، جريان خودسر در حاشيه حاكميت امريكا با لابي و ارتباطاتي كه با كنگره امريكا دارند، ميخواهند شرايط كنوني پسابرجام را تحت تاثير قرار دهند. امروز مشاهده ميكنيم كه سناريوهاي بعد از برجام براي شكست آن، نه تنها تمام نشده بلكه ابعاد پيچيدهتر و گستردهتري به خود گرفته است. در مقابل اين رفتار، جمهوري اسلامي ايران تاكيد كرده كه قضاوت درباره تعهدات برجام و چگونگي اجراي برجام و ميزان برابري تعهد متقابل و رفتار مسوولانه طرف مقابل را با دقت ارزيابي كرده و پاسخ خواهد داد.
چرا توان موشكي ايران براي امريكا جذابيت داشته و دولت اين كشور به صورت مداوم آن را مطرح ميكند؟
موضوع طرح تحريمهاي جديد موشكي عليه ايران همزمان با مبادله اورانيوم با روسيه در چارچوب برجام مطرح شد و علتيابي آن را بايد مسوولان بهتر تشخيص دهند. امريكاييها معتقدند كه سه مساله انباشت اورانيوم، دانش موشكي و سيستم پرتابي براي آنها مهم است. آنها مدعياند كه با انتقال انباشت اورانيومي ايران فاز محدوديت منابع در دفاع را به دست آوردهاند و در ادامه اين روند خواستار ايجاد محدوديت براي توان موشكي ايران هستند تا از اين طريق برجام را تحت تاثير اراده خويش قرار داده و با تعديل توان دفاعي ايران موازنه خاورميانه را مديريت كنند. با اين حال، ايران در مساله هستهاي موضع خود را به صورت شفاف و در عاليترين سطح عليه سلاح هستهاي بيان كرده است ولي در مساله سيستم موشكي متعارف خود، اجازه تحميل اراده كشوري ديگر را نميدهد و توان دفاعي خود را حقي مشروع در چارچوب بازدارندگي قلمداد ميكند. از طرف ديگر هنگامي كه توافق هستهاي ميان ايران و گروه 1+5 صورت گرفت، بسياري اين ارزيابي را داشتند كه جايگاه منطقهاي ايران تغيير خواهد كرد و ايران ميتواند به عنوان لنگرگاه ثبات جديد، يك قدرت منطقهاي همگرا را رخنمايي كند و به همين دليل بود كه بلافاصله با پيشرفت برجام برخي با اقدامات ژئوپولتيكي سياست تشديد تنش و بحرانسازي منطقهاي را شتاب دادند كه البته با پاسخ هوشمندانه و مدبرانه ايران روبه رو شدند. از طرفي اين ارزيابي هم وجود داشت كه با دستيابي به برجام، ايران به سمت بازيابي اقتصادي پيش ميرود و به همين خاطر، براي مهار ايران طرح محدوديت صدور ويزا صادر شد تا از اين طريق مناسبات اقتصادي ايران و همچنين رقباي بينالمللي كنترل شود. مجموعه اين عوامل، يعني دانش و توان منطقهاي ايران، همكاريهاي بينالمللي و تعاملات اقتصادي و لغو تحريمها، ميتوانست منجر به شكلگيري ايراني متفاوتتر از پيشابرجام شود و به همين خاطر ميخواهند نقاط قوت ايران را به گونهاي تضعيف كنند كه البته ايران نيز در واكنشهايش نشان داد نميگذارد قاعده بازي عوض شود. نامه جناب آقاي روحاني به وزير دفاع براي تسريع و گسترش توان موشكي ايران نيز در همين چارچوب است.
در حال نزديك شدن به روز اجراي برجام هستيم. اين نوع اقدامات چه تاثيري ميتوانند در توافق هستهاي داشته باشند؟
قطعا پاسخ ايران به مساله هوشمندانه خواهد بود. بيترديد كشورهاي اروپايي، روسيه و چين نسبت به اين يكجانبهگرايي امريكا از طريق استثناسازي اعمال تحريمها، واكنش مثبتي نشان نخواهند داد و پيروي هم نخواهند كرد. قبلا نيز باراك اوباما و جان كري گفته بودند كه تشديد تحريمها موجب شكستن اجماع سابق ميشود ولي امروز خيلي سريع آيپك تلاش ميكند تا استدلال دولت امريكا را زير امواج خبري محو كند. رويه اعمال تحريمها عليه ايران اگر ادامه يابد عملا امريكا خود را از تعامل با ايران در آينده محروم ميكند. اگر به گذشته بازگرديم شاهد طرح اين نكته هستيم كه اين مذاكرات، آزموني ديپلماتيك براي امريكا است و نشان ميدهد كه امريكا نهايتا رويكرد تعاملي يا تقابلي را انتخاب ميكند. امروزه بهرهگيري از برجام براي عبور از رويكرد تقابلي و رسيدن به نقطهاي از تعامل تحت چالش است و آقاي ظريف نيز در پيام توييتري تبريك سال نو ميلادي نيز گفتند كه بايد از اشتباهات گذشته درس گرفت و از تكرار آن پرهيز كنند. يادمان باشد كه دستاوردهاي سال 2015 به خاطر ديپلماسي بود. بايد امريكا بداند كه تهي كردن گامها از محتوا كمكي براي گامهاي بعدي نميكند و نخواهد كرد.
گفته ميشود كه دولت امريكا از اعمال تحريمهاي جديد عقبنشيني كرده است. آيا واكنش مسوولان ايراني در اين امر موثر بوده است؟
اين موضوع از چند روز قبل هم مطرح بود. البته در اين باره، رايزنيهايي به صورت همزمان در محيطهايي مختلف صورت گرفت تا عواقب نوسازي تحريمها و فرار رو به عقب را براي طرف مقابل مشخص كند. اينكه آنها بگويند عقبنشيني كردهايم يا اين گزينه تحريم جديد همچنان روي ميز است يا هر ادبيات ديگري، بايد بدانند كه با پاسخ قاطعانه و شفاف ايران روبه رو ميشوند. البته توجه كنيد كه جريان مرموز در امريكا در واقع با تركيب شليك موشك در خليج فارس و تهديد به تحريم به دنبال شكاف بين نگاه دولت با نهادهاي حاكميتي نيز بود و واكنش رييسجمهور هم آب پاكي بود كه بر دست اين جريانها ريخت كه درصدد ايجاد شكاف سياسي در اين باره بودند.
به نظر ميرسد كه اختلاف دو طرف اصلي توافق بر سر برجام موجب اختلالاتي در اجراي آن ميشود. براي جلوگيري از اين نوع مسائل چه ميتوان كرد؟
اگر طرف مقابل به دنبال بهانه باشد، ميتواند از يك كلمه، كوهي از بهانه ايجاد كند. در برجام تعهدات طرفين مشخص است و طرفين روي آن تفاهم و توافق كردهاند. اكنون موازيسازي تحريم بيش از بهانه، به اراده و رويكرد طرف مقابل پيوند خورده است. عامل اختلال به بازيگران نامريي بيشتر مرتبط است.