• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3961 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۴ آذر

شريعتي؛ نيازمند تكميل، افزودن و كاستن

يوسف اباذري جامعه‌شناس

بحث از سنت و مدرنيته در زمانه ما مد شده است درحالي‌كه در روزگار شريعتي اصلا باب نبود. در آن زمان بحث رايج جامعه سرمايه‌داري و فرارفتن از آن بود. اما بعد از مد شدن دوگانه سنت- مدرنيته، در سي- چهل سال اخير در جامعه‌شناسي، فلسفه و ساير علوم انساني با اين كلمات ور مي‌رويم و به هيچ جايي نرسيديم. با اينكه در اين زمينه ده‌ها تز و كتاب نوشته و ترجمه شده است، اتفاقا در غرب هم به هيچ‌جا نرسيده‌اند. من نمي‌خواهم از سوسياليسم دفاع كنم، اما در غرب وقتي شروع كردند به جاي جامعه سرمايه‌داري از جامعه غيرسرمايه‌داري بحث كردند، به هيچ‌جا نرسيدند. ما هم كه به تقليد از آنها شروع كرديم راجع به سنت و مدرنيته صحبت كرديم، به هيچ جا نرسيديم. اتفاقا به نظر من بايد به واژگان دكتر شريعتي بازگرديم. دكتر شريعتي در اين گفتار با زمانه خودش، يعني با كساني كه ديدگاه انتقادي داشتند، كاملا در سازگاري بود.
84 سال (بعد از تولد شريعتي) و 40 سال (بعد از درگذشت شريعتي) تاريخي است كه ما الان با آن مواجه هستيم. وضعيت جهان به مراتب وخيم‌تر و بدتر شده است، فقر بيشتر شده و فاشيسم دم در ايستاده است. درست است كه آن زمان استعمار از جمله در الجزاير و ليبي حضور داشت، اما الان تغيير صورت داده و دولت‌هاي به اصطلاح ملي، خودشان دست به كار شده‌اند و كار استعمار فرانسه و... را انجام مي‌دهند. وضعيت پيچيده‌تر شده است، اما شريعتي راهنماي ماست. شريعتي راهنماي ما است كه بفهميم در طول اين مدت چه شد و ما چگونه بايد بينديشيم.
شريعتي از تعابيري چون سرمايه‌داري و سوسياليسم استفاده مي‌كرد، اما درباره سوسياليسم الان بايد خيلي صحبت كرد و چندان مشخص نيست، يكي از دلايلي كه مشخص نيست، اين است كه همين طور محكوم شده است، به خصوص در ايران. جناح نئوليبرال در ايران همين طور اين واژه را كوبيده و محكوم كرده و آن را به دولتي شدن منتسب كرده‌اند. بنابراين ما بايد مجددا راجع به آن بينديشيم و دكتر شريعتي نيز راهنماي بسيار بزرگي براي اين كار است.  در دوران شاه دو جريان حضور داشت كه به‌طور رسمي فكر مي‌كرد. يكي جريان شريعتي و آل‌احمد و نيروهاي چپ بود كه در دهه 1330 و 1340 به راه افتادند و مي‌خواستند راهي براي مشكلات ايران پيدا كنند. اين باعث شد كه يك نيروي منتقدي نيز از بالا به وجود بيايد، تحت عنوان بازگشت به خويش. كاري به اين بازگشت به خويشي‌ها ندارم. امثال احسان نراقي، هانري كربن را آوردند، نصر و كساني ديگر خيلي جاها واژگان (vocabulary) آل احمد و دكتر شريعتي را دزديدند و فكر كردند حالا كه مردم اقبال نشان مي‌دهند، بايد اين تعابير را بدزدند و حرف بزنند. اتفاقا بعد از انقلاب اين واژگان به يك معنايي حاكم شد.
بين كربن و شريعتي مقايسه مي‌كنم. از نظر دكتر شريعتي شيعه اصلا به قوم يا مذهب خاصي اطلاق نمي‌شود، هر چند مي‌شود، اما محدود به او نيست. شيعه يعني كسي دنبال عدالت و آزادي است. به همين علت است كه تهمت‌هايي كه دكتر نصر به شريعتي مي‌زد و مي‌گفت ايشان طرفدار چه گوارا و... بود، تهمت است. زيرا دكتر شريعتي گمان مي‌كرد، كسي كه شيعه است به دنبال آزادي و عدالت است و افراد ديگري در جهان بدون اينكه شيعه را بشناسند، زماني كه در راه آزادي و عدالت قدم بر مي‌دارند، در واقع به شيعه كمك مي‌كنند. دعوا سر اين بود. حالا تهمت مي‌زنند كه ايشان طرفدار چه‌گوارا بوده يا چپي بوده و... غلط نيست. اتفاقا آقاي دكتر نصر خوب مي‌داند كه شريعتي چه مي‌گويد. همين الان هم مغلطه مي‌كند و كساني كه اين حرف‌ها را مي‌زنند، مغلطه مي‌كنند. دكتر شريعتي دنبال اين بود كه شيعه آزاديخواهي حسيني و عدالت علوي. در همه جاي جهان اگر افراد به دنبال آزادي و عدالت باشند، در واقع به اين امر تحقق مي‌دهند. من راجع به مفهوم ثار و برداشت شريعتي از تاريخ در كلاس‌هايم صحبت كرده‌ام و اين بحث مفصلي است. بنابراين شريعتي از عدالتخواهي و آزاديخواهي در سراسر جهان استقبال مي‌كرد.
ماركس مي‌گفت پرولتاريا و دكتر شريعتي مي‌گفت شيعه. بنابراين گمانش اين بود كه اگر كساني در دنيا در راه آزادي و عدالت مي‌كوشند، در واقع شيعه هستند و مي‌كوشيد شيعه را جوري سامان دهد و تفسير كند و با آن جوري مواجه شود كه به معناي جست‌وجوي آزادي و عدالت براي همه جهانيان باشد، نه فقط خود شيعيان. درك اين مساله بسيار مهم است.  
اينكه اقتباسي كه كربن از تاريخ كرده يا خير، قابل بحث است. اما تاريخ براي شريعتي جايي بود كه اميرالمومنين‌(ع) و سيدالشهدا‌(ع) شهيد شده‌اند، تاريخي كه ما از آن خبر داريم. تاريخ ازوتريك (esoteric) پنهان عجيب و غريب دور از چشم شيعيان نبود. تاريخي بود كه به روي توده‌ها و مردم باز بود. تاريخي كه مردم مي‌توانند راجع به آن صحبت كنند، زيرا مردم مي‌دانند آزادي و عدالت چيست. نكته جالب براي من اين است كه بعد از انقلاب گفتمان كربن بود كه ادامه پيدا كرد و نه گفتمان شريعتي. ما ميراث‌خوار تاريخي هستيم. اين ميراثي كه به ارث برديم، تاريخي دارد. به قول كنفوسيوس عدالت چيزي است كه هر چيزي را به نام خودش مي‌كند. با اين نگاه تفاوت شريعتي با امثال كربن و فرديد مشخص مي‌شود. شريعتي دنبال شيعه به معناي آزاديخواهي و عدالتخواهي در سطح جهاني بود، نه آزاديخواهي براي عده خاصي كه گويا از رمز و رازي با خبرند. از نظر شريعتي اولياء‌الله هر چه دارند با مردم و ناس در ميان مي‌گذارند.
بحث را از منظر ديگري ادامه مي‌دهم و به وضعيت فعلي جهان و منطقه مي‌پردازم. ميزس يكي از طرفداران نوليبراليسم كتابي راجع به ناسيوناليسم دارد و در آن مي‌گويد ناسيوناليسم غلط است و دولت- ملت (nation-state) وجود ندارد و براي اقوام با زبان‌ها و مذاهب مختلف استقلال قائل است. اين را به نحوي آقاي قوچاني گفته‌اند، نه با اين شكل. گفته كه نوليبراليسم هم طرفدار اقوام است و هم طرفدار ناسيوناليسم. اين طور نيست. ميزس معتقد است كه زماني كه بازار جهاني تشكيل شد، اقوام يا گروه‌هاي خاص مي‌توانند اعلام استقلال كنند. ماجرا فقط گفته ميزس نيست، بلكه يك واقعيت است. اسكاتلند يا كاتالونيا چرا مي‌خواهند جدا شوند؟ زيرا يك واحد بزرگي به اسم بازار جهاني به وجود آمده است و اسكاتلند و كاتالونيا مي‌خواهند جدا شوند. هر جايي كه مخالفت قومي وجود دارد مي‌خواهد جدا شود. اينجاست كه تفاوت شريعتي با كساني كه همين الان وظيفه خود مي‌دانند به شريعتي حمله كنند، روشن و مشخص مي‌شود، اكيپ قوچاني و نئوليبرال‌هاي داخلي و... ماجرا اين است كه با رشد نئوليبراليسم اقوام نه به شكل ذهني (subjective) بلكه به شكل عيني ميل به جدا شدن دارند. يكي از دلايلي كه سوريه به اين روز افتاد اين بود كه دولت برنامه نئوليبرالي را پياده كرد. اين چيزي است كه گفته نمي‌شود. در نتيجه گروه‌هاي متفاوتي كه در آن جامعه بودند، ميل به جدايي پيدا كردند و جنگ داخلي رخ داد.  الان ماجرا در داخل ايران اين است. يعني مساله سر چيز ذهني نيست كه من با تبليغات و حرف و... بگويم. زماني كه سياست‌هاي نئوليبرالي انجام مي‌شود، اقوام به اين فكر مي‌افتند كه يك واحد بزرگ‌تر و امن‌تري به اسم بازار جهاني وجود دارد و بهتر است ما به عنوان يك قوم جدا شويم و به اين بازار جهاني بپيونديم. اين كاري است كه اقليم كردستان كرد. من اين را به نقل از منتقدان كرد مي‌گويم، دكتر عباس ولي خودش كرد است اما اتهامي كه به دولت اقليم كردستان مي‌زند اين است كه شما كردستان را «دوبيئيزه» (dubization) كرده‌ايد. يعني كردستان مثل دوبي شده است، يعني سرمايه مالي مي‌آيدو با ساختن «مال» و تشويق سرمايه مالي باعث شود كه توده‌هاي مردم كوچ كنند. اين اتهامي است كه دكتر عباس ولي كرد به اقليم كردستان مي‌زند. اين ماجرايي است كه سياست نئوليبرالي همه جا انجام مي‌دهد. بنابراين مساله 1 درصد و 99 درصد جهاني است. وضعيت ما نسبت به زمان دكتر شريعتي پيچيده‌تر شده و ما بايد شريعتي را بسط دهيم و به همين خاطر است كه از نوشريعتي صحبت مي‌شود. آن زمان يك كشور فرانسه و يك الجزاير وجود داشت. اما مساله الان اين است كه هيات حاكمه فرانسه و هيات حاكمه الجزاير يكي شده‌اند. آن تقسيم‌بندي قبلي كه ميان استعمار و مستعمره‌ها بر هم خورده است، الان در كشورهاي جهان سوم اقليتي وجود دارند كه منافع‌شان در گروي بازار جهاني است. به همين دليل است كه با جهاني به مراتب پيچيده‌تر از زمان دكتر شريعتي مواجه هستيم. اگر بناست بينديشيم به شريعتي بايد فكر كنيم كه چه مي‌توانيم بكنيم.
البته همه كارها را فقط با دكتر شريعتي نمي‌توانيم انجام دهيم. جهان تغيير كرده و جلو رفته و خود دكتر شريعتي نيز نيازمند تكميل و افزودن و كاستن است و بايد انتقاد به او نيز داشته باشيم. اما چيزي كه او مي‌گفت در جاي خودش هست: مردم! مردم بايد سرنوشت خودشان را به دست بگيرند و تصميم بگيرند و به طرف عدالت و آزادي بروند. جرياني كه در خاورميانه رخ داد اين بود كه عده‌اي در مصر گفتند كه آيا دشمن بيروني يعني امريكا و امپرياليسم مهم است يا دشمن دروني مثلا رژيم مبارك؟ اين دعوا ادامه پيدا كرد و در ادامه گروهي مثل القاعده به وجود آمد كه قصدشان ضربه زدن به دشمن دور يعني امريكا بود. بعد از اينكه يازده سپتامبر رخ داد، غربي‌ها كه بيكار ننشستند و فكر كردند. كاري كه بوش در منطقه كرد اين بود كه درگيري را از داخل كشورهاي اروپايي به خاورميانه منتقل كنند. من طرفدار تئوري توطئه نيستم، اما مهم‌ترين چيزي كه از اين ماجرا بعد از حمله بوش‌زاده شد، جنگ ميان شيعه و سني بود. جنگ ميان شيعه و سني چيزي است كه غربي‌ها به دنبالش هستند. بنابراين ما درست بايد از اين جنگ اجتناب كنيم، آن هم مفهومش اين است كه به قول شريعتي شيعه همانقدر كه به فقرا و محرومان شيعه اهميت مي‌دهد، به محرومان هر قوم ديگري هم اهميت مي‌دهد. بنابراين الان وظيفه من شيعه اين نيست كه در منطقه با سني‌ها بجنگم، جنگي كه اروپا و امريكا به‌شدت آن را دامن مي‌زنند، زيرا اين عمليات امثال داعش را در غرب قطع كنند و به خود خاورميانه منتقل كنند و اسراييل به‌شدت از اين قضيه منتفع خواهد شد. مساله سر اين است كه راه‌حل شريعتي اين است كه من بايد به محرومان همه اقوام كمك كنم. من بايد در جهت اجراي عدالت و آزادي براي همه محرومان اين منطقه اعم از سني، ايزدي، مسيحي و هر كس ديگري اقدام كنم. در اين صورت است كه شيعه برنده است، وگرنه اين سناريويي كه در اثر وقايع ساخته شد كه گويا شيعه و سني بايد با هم بجنگند، خواست شريعتي نيست. اين، نوع جهان‌بيني شريعتي نيست. اين چيزي است كه عربستان سعودي و اسراييل و امريكا به دنبال آن هستند و ما بايد از آن اجتناب كنيم. منتها لازمه اين اجتناب كردن اين است كه من به خاورميانه به خاك و خون كشيده شده به عنوان منبع سرمايه‌گذاري نگاه نكنم، نگاهي كه نئوليبرال‌ها دارند. سوريه و عراق نيازمند ديد شريعتي‌وار يعني آزادي و عدالت است، نه محلي براي سرمايه‌گذاري.  اين سخنان خلاصه بود و مي‌توان آنها را بسط و گسترش داد. شريعتي در دوران جديد مظلوم‌تر شده است، زيرا ديسكورس نصر و كربن و امثال اينها باب شد و شريعتي را به كنج راند و اين محل انديشه و تفكر بسياري است. من قصد تهمت زدن به كسي را ندارم و مي‌دانم كساني هستند كه دنبال اينها هستند و براي‌شان احترام قائلم و با ايشان دوستم. مساله بر سر انتقاد يا تذكر اين نكته است كه ميان افرادي مثل شريعتي و كربن تفاوت بسيار زياد است و ما بايد سر اين تفاوت‌ها صحبت كنيم و بينديشيم و راه چاره پيدا كنيم، زيرا وضعيت جهان بسيار دهشتناك است. فاشيسم دم در ايستاده است. ايرانشهرگرايي و... فاشيسم است. فاشيسم در امريكا به شكل تانك بيرون مي‌زند و در لهستان دو- سه هفته پيش صد هزار فاشيست بيرون ريختند. در داخل ايران هم در ماجراي ايرانشهري خود را نشان مي‌دهد و جالب است كه در هيات حاكمه هم وجود دارد. مساله انكار گذشته نيست، مساله معنايي است كه اين گذشته براي من مي‌يابد. من چه معنايي به آن مي‌دهم. اينجاست كه شريعتي به كار ما مي‌آيد. اميدوارم اين حرف‌ها اگر از روي حقيقت است، مورد توجه قرار گيرد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون