• 1404 شنبه 30 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6022 -
  • 1404 شنبه 30 فروردين

براي دانشگاه

عباس عبدي

اگر بگوييم كه تندروها پس از رسانه آزاد، بيشترين دشمني و نفرت را از دانشگاه دارند، قطعا سخنی گزاف و دور از واقعيت نخواهد بود، به ويژه بخش علوم اجتماعي و انساني كه حاضر به پذيرش آن نيستند؛ گويي نسبت آنان با اين علوم مثل جن و بسم‌الله است. ‌گرچه در سال‌هاي اخير اين دشمني كم‌كم به علوم دقيقه و تجربي مثل مهندسي، علوم و پزشكي نيز سرايت كرده است. ريشه اين دو دشمني را هم بايد در ضديت آنان با آزادي (رسانه) و علم (دانشگاه) دانست، با وجود اين دو ويژگي در يك جامعه، براي عوام‌فريبي و تماميت‌خواهي و خرافات آنان جايي باقي نمي‌ماند. اين مخالفت در ابتداي انقلاب و جريان انقلاب فرهنگي به اين شكل مطرح مي‌شد كه گويي چيزي به نام علم اسلامي هم داريم، حتي براي شيمي و مهندسي هم مي‌خواستند نوع اسلامي آن را اختراع كنند!! در‌نهايت خيلي كوشيدند ولي حتي موفق به توليد محتواي مفيدي در حوزه علوم اجتماعي و انساني هم نشدند. دو، سه كتاب تحت عناوين جامعه‌شناسي و اقتصاد و روانشناسي با پسوند اسلامي بيرون دادند كه نه علمي بود و نه اسلامي. ملغمه‌اي از علم و حديث و آيه را قاطي كرده بودند و به خيال خود علم اسلامي توليد كردند. امروز كسي از آن كتاب‌ها خبري ندارد و فوري فراموش شد. در اين دوره و پس از يك وقفه كوتاه، دانشگاه به همت استادان و دانشجويان علاقه‌مند به علم در مسير سازنده‌اي (هم به لحاظ كمي و هم از منظر كيفي) قرار گرفت و تا حدي به سوي استقلال نسبي نيز پيش رفت و دانشگاهي بالنده و فعال شد هم در حوزه علوم تجربي و هم در علوم اجتماعي و انساني. شخصا تاريخ دانشگاه اميركبير (پلي‌تكنيك تهران) را كه نوشتم به وضوح توسعه كمي و كيفي آن را در سال‌هاي پس از جنگ به خوبي شاهد بوده‌ام. با آمدن دولت اول اصولگرايان تندرو كوشش براي مالاخود كردن دانشگاه آغاز شد. فشار به استادان و دانشجويان فزوني گرفت. جريان سهميه‌هاي پذيرش را در همه مقاطع به ويژه در مقاطع تحصيلات تكميلي تشديد كردند. تعداد زيادي افراد كم‌سواد را از طريق بورسيه‌ها براي داخل كردن به دانشگاه‌ها به ويژه در علوم اجتماعي بسيج كردند.

بورسيه‌هاي ناروايي كه اعتراضات شديدي را برانگيخت و در ابتداي دولت روحاني تبديل به معضلي جدي و با آن مخالفت شد، ولي با ضرب و زور بخشي از آنان را حفظ كردند، هر چند اغلب خلاف مقررات و به صورت رانتي بود. 
دانشگاه در دوره روحاني تا حدي احيا شد، البته فقط تا حدي! چون اراده‌اي براي جلوگيري از احياي آن وجود داشت كه فراتر از امور و ضوابط متعارف عمل مي‌كرد. 
اعتراضات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ بازتابي جدي در دانشگاه‌ها پيدا مي‌كرد، لذا سعي كردند كه دانشگاه را غيرسياسي كنند. مشكل اين بود كه دانشگاه هنگامي در حوزه سياسي موثر مي‌شود كه نهادهاي سياسي در جامعه قوي نيستند و به دلايل ساختاري دانشگاه غيرسياسي در غياب نهادهاي مدني سياسي، به سوي راديكاليزم حركت مي‌كند و چنين هم شد، ولي اقدام اصلي عليه دانشگاه از سال ۱۴۰۰ به ويژه پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱ آغاز شد. از طريق بازنشسته كردن اساتيد، اخراج استادان قراردادي، حذف انتخابي بودن مديران دانشكده‌ها و گروه‌ها، حذف نقش گروه‌هاي آموزشي در جذب استادان جديد، افزايش دخالت مدرسان معارف يا افراد غيرآموزشي در مورد دانشگاه، برقراري امتيازات فرهنگي و بي‌ربط به علم كه حالت وتويي در ارتقاي رتبه استادان و پذيرش آنان دارد، حذف رسيدگي‌هاي قضايي براي تظلمات استادان در دانشگاه و... و بالاخره پرونده‌سازي براي استادان به دليل امضاي بيانيه سياسي يا عمومي يا حرف‌هايي كه در كلاس مي‌زنند و... آنان را به كميته‌هاي انضباطي و حراست ارجاع مي‌دادند و در آخرين مورد تغيير مصوبه انضباطي دانشگاه‌ها كه آن را بدتر از يك مصوبه انضباطي پادگاني كرده بود.
مساله اصلي حتي تصفيه‌هاي سياسي هم نيست، زيرا اين تصفيه‌ها با تصفيه علمي فرق مي‌كند. در غرب هم تصفيه سياسي هست، عوارض آن‌هم فقط سياسي است، ولي تصفيه علمي فاجعه‌بار است. 
در تصفيه سياسي تصفيه‌كنندگان مخالف علم نيستند و دانشگاه دچار اختلال جدي در امر توليد علم نمي‌شود، ولي در تصفيه علمي تصفيه‌كنندگان ضدعلم هستند مثل اين است كه مديريت و آموزش دانشگاه‌هاي پزشكي را بدهيد به طرفداران طب اسلامي. دقيقا مشابه همين اتفاق در علوم اجتماعي و انساني در حال رخ دادن است.
با آمدن دولت و وزير جديد علوم تحولي نسبي در دانشگاه‌ها ايجاد شد، نه از حيث بازگشت به گذشته بلكه از اين حيث كه جلوي بلدوزرهايي كه در حال تخريب بيشتر دانشگاه بودند تا حدي گرفته شده است، ولي كو تا رسيدن به دانشگاهي كه بتواند به عنوان نهاد علم، به توسعه كشور كمك جدي كند.
اصولگرايان تندرو، يك روحيه مكانيكي و ساده‌انگارانه دارند، گمان مي‌كنند كه دانشگاه يعني ساختمان، مديريت و كرسي استادي، درحالي كه اينها دانشگاه نيست، دانشگاه همان روح علمي است كه بايد در دل استادان و دانشجويان جاري و ساري باشد و اگر اين نباشد، خروجي دانشگاه جز افرادي نادان و ضد علم چيز ديگري نخواهد بود. البته يك نقطه اميدي وجود دارد كه دانشگاه واقعي در جامعه و رسانه‌هاي آزاد در جريان است و دانشجويان به جاي يادگيري در دانشگاه از جامعه و فضاي عمومي و اينترنت سيراب مي‌شوند و جريان علم ولو به صورت غيررسمي در جامعه جاري است. يوتيوب به تنهايي يك دانشگاه تمام عيار است.
مشكل اصولگرايان تندرو اين است كه نه فقط با علم، بلكه با فضاي عمومي دانشگاه كه مخالف سياست‌هاي آنان است نيز مخالف هستند و دشمني دارند و سياست محدود كردن دانشگاه و دانشجو را با انواع و اقسام حيل در پيش گرفته‌اند، ولي نمي‌دانند كه اين ناترازي ميان خواست جامعه و واقعيت دانشگاه، حتي از ناترازي ارزي نيز زيان‌بارتر است و جامعه آن را تحمل نخواهد كرد، به همين علت انتشار خبر يك استاد اخراجي از دانشگاه تهران كه اكنون در هاروارد مشغول به كار شده است، بازتاب زيادي داشت و نشان داد كه نمي‌توان مثل قديم دسترسي جامعه و دانشجويان را به علم و استادان برجسته قطع كرد. متاسفانه بخشي از اين تصفيه‌هاي دانشگاهي محصول حسادت و كوچك‌بيني رقباي كم‌ يا بي‌سواد دانشگاهي نيز هست. برخورد با استاداني چون دكتر محسن برهاني، دكتر محمد فاضلي، دكتر فياض زاهد، دكتر آرش رييس‌نژاد، دكتر محمدي، دكتر اميدي، دكتر آرمان ذاكري و خيلي‌هاي ديگر، همگي محصول اين چشم‌تنگي و حسادت است. اينكه با افتخار تهديد كنيد كه اگر كسي اطلاعيه‌اي را امضا كند، اخراج مي‌كنيم يا به غلط كردن مي‌اندازيم، هيچ مشكلي از شما را حل نمي‌كند، كينه و نفرت را بيشتر و بيشتر مي‌كند. اينكه ارتقاي علمي را منوط به امور غيرآموزشي و شركت در برنامه‌هاي سخيف كنيد، فقط خودتان را بي‌اعتبار خواهيد كرد. اينكه جلوي صدور حكم براي استادان معتبر را جهت رياست دانشگاه‌ها و دانشكده‌ها و گروه‌هاي آموزشي بگيريد، وضع را بدتر مي‌كند كه بهتر نمي‌كند. براي نمونه ۸ ماه از آمدن اين دولت مي‌گذرد هنوز سرنوشت مديريت ۹ دانشگاه علوم‌پزشكي كشور روشن نيست و نه افراد جديد تاييد صلاحيت شده‌اند و نه حكم قبلي‌ها تمديد شده است.
با آوردن افراد بي‌سواد و كم‌سواد، مشكلي را حل نمي‌كنيد، جز اينكه دانشجويان را به آموزش‌هاي خود بدبين مي‌كنيد. اگر با اين نوع رفتارها بتوان دانشجوي مطلوب نظام تربيت كرد كه حكومت‌هاي كمونيستي خيلي پيش از شما موفق شده بودند.
سخن آخر؛ آقاي پزشكيان هم خطاب به عنوان يك پزشك، هم به عنوان رييس‌جمهور و هم به عنوان رييس شوراي عالي انقلاب فرهنگي است كه اجازه ندهيد نهاد علم بيش از اين در سراشيبي حركت كند و قرباني وفاق با مخالفان علم شود. شما در همه وعده‌هاي خود اساس كار را بر علم و كارشناسي معرفي كرده بوديد، بنيان اين وعده‌ها هم علم است و نهاد دانشگاه ركن اصلي توليد و گسترش علم است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون