• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3188 -
  • ۱۳۹۳ دوشنبه ۴ اسفند

قدرداني از فداكاري فرهنگيان، ارزشمند است اما كافي نيست !

محمدرضا نيك‌نژاد٭


18 دي‌ماه 93 فضاي آموزشي كشور شاهد تجربه‌اي نو و ارزشمند در قدرداني از آموزگاراني بود كه در تلاشي انسان‌دوستانه از جان يا دست‌كم بخشي از تن خويش گذشته بودند تا زندگاني دوباره‌اي به دانش‌آموزان خويش بخشيده يا در راه نجات جان آنها به راهي بي‌بازگشت گام نهاده بودند. در نخستين جشنواره جلوه‌هاي معلمي كه در سالن غدير كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برگزار شد، وزير آموزش و پرورش و چند تن از معاون‌هاي او به همراه خانواده‌هاي‌شان آمده بودند تا قدردان آموزگاراني باشند كه براي آموزش اخلاق و انسانيت از جان يا بخشي از سلامت خويش گذشته بودند تا درس فداكاري و گذشت را به همگان بياموزند.
 در اين جشنواره از «علي بهاري» از استان اردبيل به دليل اهداي نيمي از كبدش به دانش‌آموزش، «اكبر عابدي» از استان گيلان به دليل نجات دانش‌آموزانش از آتش، «مرتضي اصغري» از آذربايجان شرقي به دليل تدريس پنج سال متوالي به دانش‌آموز بيمارش در منزل، «معصومه خوشكام» از شهر تهران به دليل حضور در كلاس درس بعد از عمل ديسك كمر روي تخت، «كاظم جعفري» از استان آذربايجان غربي به دليل درمان دانش‌آموز سرطاني با هزينه شخصي، «احسان موسوي» از استان كرمان به دليل پيگيري مداواي دانش‌آموزي كه قادر به حركت نبوده ‌است، «ثريا مطهرنيا» از استان كردستان به دليل پيگيري مداواي 15 دانش‌آموز بيمار و چند تن ديگر قدرداني شد. اما پرسشي در اين ميان پديد مي‌آيد و آن اينكه هدف از برگزاري اين‌گونه جشنواره‌ها چيست؟ آيا اين كار تلاشي است براي گسترش فرهنگ ازخودگذشتگي و فداكاري در جامعه؟ يا رفتاري است براي به دست آوردن دل فرهنگياني كه سال‌هاست مزه تلخ نديده‌شدن را چشيده و شاهد دهه‌ها تبعيض‌هاي گوناگون بوده‌اند؟!
اگر هدف پاسخ به پرسش نخست باشد مي‌توان گفت كه گرچه برگزاري چنين جشنواره‌هايي مي‌تواند فرهنگ ازخودگذشتگي و فداكاري را در فضاي آموزشي و در سطحي بالاتر جامعه گسترش دهد و خود بخشي از آموزش اخلاق و رفتارهاي پسنديده اجتماعي باشد، اما بي‌گمان تا هنگامي كه اين رفتارها جزيي از فرهنگ آموزشي و اجتماعي ما نشود، نمي‌توان به اثربخشي آن اميدوار بود. در ساختارهاي نوين آموزشي در كنش‌هايي ارزنده و گروهي، روش‌ها و درونمايه‌هاي آموزشي را به‌گونه‌اي سامان مي‌دهند كه پس از گذراندن دوره‌اي، دانش‌آموز دست‌كم با چنين رفتارهايي آشنا شده و در زندگي فردي و اجتماعي‌اش از آنها بهره گيرد. نمونه اين كنش‌هاي آموزشي كار ارزنده‌اي است كه گويا از سوي آموزش و پرورش ما نيز پيگيري مي‌شود و آن به‌كارگيري عكس‌هايي از آموزگاران فداكار در كتاب‌هاي درسي است.
 اما در اين ميان نكته‌هايي خودنمايي مي‌كند؛ نخست آنكه هم‌راستا با ورود اين درونمايه‌ها بايد روش‌ها و ابزارها و برنامه‌هاي درسي نيز دگرگون شوند و با كاهش عنوان‌هاي درسي زمينه‌هاي درخور براي اين‌گونه آموزش‌ها را نيز فراهم كرد. گرچه ساختار نمره‌محور و معدل‌مدار ما چشم‌انداز روشن و اميدواركننده‌اي را نشان نمي‌دهد اما شايد بتوان در درازمدت و با تغيير رويكردها، روزي شاهد رفتن آموزش به سوي اين‌گونه هدف‌هاي اصيل آموزشي باشيم. به باور نگارنده عملكرد و رويكرد كاربه‌دستان آموزشي در اين زمينه چندان اميدي را برنمي‌انگيزد. براي نمونه در نخستين مهر فرمانفرمايي رييس‌جمهور روحاني، ايشان بر وارد كردن زنگ گفت‌وگو در مدرسه‌ها و بازگرداندن زنگ انشا به ساختار آموزشي تاكيد كردند.
اما با گذشت نزديك دو سال هنوز از چنين كاري خبري نيست! بر كسي پوشيده نيست كه زنگ انشا و زنگ گفت‌وگو كنش‌هاي آموزشي‌اي هستند كه مي‌توان با بهره‌گيري از آنها در راستاي آموزش‌هاي اخلاقي- شهروندي
 از جمله فداكاري و ازخودگذشتگي گام برداشت. پرسش از كاربه‌دستان كنوني آموزش و پرورش اين است كه، كي بايد چشم‌مان به ورود چنين آموزش‌هايي در آموزش و پرورش روشن شود؟
اما اگر هدف كاربه‌دستان آموزشي از برگزاري «جشنواره جلوه‌هاي معلمي» پاسخ به پرسش دوم باشد، بايد گفت كه گرچه اين كار بسيار ارزشمند و پسنديده است اما براي هدفي چنين بزرگ، كم‌برد و كم‌توان خواهد بود! دهه‌هاست كه فرهنگيان از برنامه‌هاي اقتصادي و رفاهي
در راستاي بالا بردن سطح معيشت و منزلت خويش گلايه دارند و شوربختانه هيچ دولتي تاكنون نتوانسته است به اين دغدغه بحق فرهنگيان پاسخ درخوري دهد يا دست‌كم، كار ماندگاري در اين زمينه انجام دهد. هفته‌هاي گذشته و با مطرح شدن دوباره بحث بودجه، باز هم در كنج مدرسه‌ها و در درد دل‌هاي فرهنگيان، مي‌توان نشانه‌هاي پررنگي از درد كهنه دستمزد و تبعيض را ديد. بسياري از فرهنگيان به شكل سنتي دل و انديشه‌اي با اصلاحات و اعتدال دارند و بسياري از آنها راي خويش را در همراهي با دولت تدبير و اميد در صندوق‌ها ريختند. در زمان انتخابات و شعارهاي انتخاباتي، فرهنگيان اميدهاي فراواني به دولت تدبير بستند و اميدوار بودند كه گشايشي در گره‌هاي اقتصادي آنها صورت گيرد، اما با ديدن افزايش
 70 - 60 درصدي بودجه برخي از وزارتخانه‌ها و نهادها باز هم زخم تبعيض و برخوردهاي دوگانه، دهان باز كرد و سبب رنجش اين گروه تاثيرگذار سياسي-  اجتماعي شد.
 به باور بسياري از فرهنگيان آموزش در كلاس‌هاي پرشمار و نبود ابزارها و امكانات آموزشي نوين و كنترل دانش‌آموزان گريزان از آموزش و مدرسه و تحمل فضاي خسته‌كننده و كسالت‌آور، خود نوع ويژه‌اي ازخودگذشتگي و فداكاري است. وزير آموزش و پرورش و رييس دولت تدبير و اميد بايد قدر اين ازخودگذشتگي و وظيفه سنگين آموزش و پرورش نسل آينده، آن هم در شرايط سخت و آزاردهنده را دانسته و براي قدرداني از اين گروه گسترده كارمندان دولت و متناسب با ارزش كارشان به آنها خدمت‌رساني كنند. بي‌گمان قدرداني از معلمان فدا كاري همچون نام‌هاي بزرگي كه در بخش نخست اين نوشتار آورده شد، كار بسيار ارزشمندي است و انجام چنين كارهايي ستودني و جاي سپاس دارد.
گماني نيست كه كار بزرگي كه آن آموزگاران بزرگ انجام داده‌اند با هيچ چيز ارزشمندي، سنجيدني نيست. اما بسياري از فرهنگيان در شرايط كنوني و لابه‌لاي چرخ‌هاي اقتصاد و معيشت آزار مي‌بينند. گماني نيست كه فرادستان آموزشي افزون بر انجام چنين كارهاي ارزشمندي و در راستاي با آن، در انديشه باز كردن گره‌هاي پر پيچ و خم زندگي فرهنگيان باشند.
در پايان با احترام به 10 فرهنگي مورد تقدير قرارگرفته، بر روان درگذشتگان درود مي‌فرستم و در برابر زندگان سر فرود مي‌آورم و اميدوارم كه از اين دست كارها براي چنين فرهنگياني ادامه يابد.
٭عضو كانون صنفي معلمان ايران

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون