• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4070 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲ ارديبهشت

لوكاچ ايراني

اميرعلي نجوميان

1- نقد ادبي در ايران هنوز آن تاثير اجتماعي لازم خود را ندارد. اما اگر بخواهيم به اين بپردازيم كه در همان اندازه‌اي كه موثر بوده، چه فرد يا گروهي بيش از بقيه اثرگذار بوده است، به نظر من منتقدين ادبي خارج از دانشگاه را بايد برگزيد و از اين حيث دستغيب را به عنوان يكي از برترين نمايندگان اين جريان منتقدين خارج از دانشگاه مي‎دانم. دستغيب يكي از پيشگامان نقد ادبي در ايران است. رويكرد من نيز به او از اين منظر است. رشته من ادبيات فارسي نيست و قصد ندارم درباره قضاوت‌هاي او درباره نويسنده‌هاي ايراني اعم از اديبان كلاسيك و نويسندگان و شاعران معاصر صحبت كنم. بيشتر قصد دارم درباره شيوه نقد او توضيح دهم.

2- آشنايي من نيز با عبدالعلي دستغيب در حدود 15 سالگي اتفاق افتاد. در سال 1356 دانش‌آموز دبيرستان بودم و كتابي در قالب مجموعه مقاله از ايشان درباره احمد شاملو خواندم. من آن‌زمان به شاملو علاقه‌مند بودم و اين تقريبا اولين اثري بود كه در زمينه نقد ادبي به آثار يكي از شاعران و نويسندگان ايراني خواندم. اولين نكته‌اي كه درباره عبدالعلي دستغيب بايد به خاطر داشت اين است كه او خود در طول 7-6 دهه كار علمي در حوزه نقد، محصول دوره‌ها و گفتمان‎هاي تاريخي‌اي است كه در آنها مي‌زيسته. يعني بايد اولين نوشته‌هاي او به عنوان نوجواني 17-16 ساله، در سال‌هاي مياني دهه 1320 در مجله‌ها و مطبوعات را در بستر اتفاقاتي نظير كودتاي 28 مرداد، در نظر گرفت كه در اين دهه در ايران رخ مي‌داد. در واقع استيلاي تفكر چپ در ايران روي دستغيب بسيار تاثير گذاشت. خود دستغيب هم نوشته است كه كارهاي اوليه‌اش تحت تاثير انديشه چپ بود. ما در اين آثار نمونه‌اي ايراني از لوكاچ در نقد ادبي را مي‌بينيم، كسي كه معتقد است رئاليزم سوسياليستي بهترين شكل ادبي است و براي نقدهم بايد دنبال چارچوب‌هاي جامعه‌شناسي گشت. اين يكي از امضاهاي دستغيب در نقد است. دستغيب در نقدهاي خود هميشه با نويسنده شروع مي‌كند، يعني مي‌نويسد كه نويسنده كيست و كجا به دنيا آمده است، متعلق به چه طبقه اجتماعي است و در چه فضاي اجتماعي پرورش يافته است و چه ديدگاه‌هاي ايدئولوژيكي دارد و بعد از آن سراغ شخصيت‌ها مي‌رود.

3- ما در ايران دو گونه منتقد داريم: منتقدان ادبي دانشگاهي و منتقدان ادبي خارج از دانشگاه. اما مشكل اين است كه منتقد طريق ميانه وجود ندارد. يعني ارتباط ميان دو سر طيف برقرار نمي‌شود. مثلا در غرب منتقدي ادبي چون ادوارد سعيد داريم كه فلسطيني‌الاصل است كه در امريكا زندگي مي‌كرد. او جايگاه آكادميك مشخصي دارد اما در عين حال در روزنامه‌هاي روز دنيا مطلب مي‌نوشت و درباره مسائل روز خودش نظر مي‌داد. مشكل ما در نقد ادبي دقيقا تعارضي است كه ميان دو گونه نگاه است. منتقدين خارج از دانشگاه ما منتقدين دانشگاهي را اصولا قبول ندارند و معتقدند كه اينها كساني هستند كه نظريه‌ها را حفظ كرده‌اند و مقالاتي مي‌نويسند كه كسي نمي‌فهمد چيست و خودشان هم نمي‌فهمند كه چه نوشته‌اند! عبدالعلي دستغيب نيز اين ديدگاه را دارد. اما از سوي ديگر منتقدان دانشگاهي را داريم كه با تبختر به منتقدين خارج از دانشگاه نگاه مي‌كنند و مي‌گويند شما تحصيلات «آكادميك» در زمينه نقد ادبي نداريد و نبايد راجع به آن حرف بزنيد.

4- دستغيب معتقد است كه نسل جوان تنها نظريه‌هاي غربي را ياد گرفته‌اند و نقدهايي مي‌نويسند كه كسي نمي‌فهمد چيست و كلماتي به كار مي‌برند كه اصلا براي كساني قابل درك نيست. او معتقد است كه منتقدان جديد بيش از هر چيزي اثر ادبي را نمي‌فهمند و براي آنها نظريه‌پردازها مهم است. دستغيب جايي گفته است كه مقاله‌نويسان امروز در حوزه نقد ادبي نخست با جمله‌اي از دريدا و دلوز و... شروع مي‌كنند و اين نشان مي‌دهد كه اولويت آنها نظريه‌پردازان غربي است تا ادبيات فارسي. من نمي‌خواهم بطور كامل از نسل جديد دفاع كنم، اما معتقدم كه اين تعارض بين ديدگاه‌هاي ما و نسل قبلي به اين دليل است كه نقد ادبي تغيير كرده است.

پژوهشگر و منتقد ادبي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون