شهرداري كمبود آب ندارد
رضا ضيا
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل
که لب تر نکردند زرع و نخیل
بخوشید(=بخشکید) سرچشمههایِ قدیم
نماند آب، جز آب چشم یتیم
نه باران همی آید از آسمان
نه بر میرود دود فریاد خوان
حکایتِ بیآبی و خشکسالی در تاریخِ ما داستانی مکرّرست و بارها امثالش را شنیدهایم و آنچه سعدی در بالا روایت کرده، حرفیست از هزاران.
البته در این سالها از نوعی دیگر با این معضل دست به گریبانیم و گویا بحران به صورتی جدّیتر خود را هویدا نموده. در همین راستا هم هست که شبانهروز از در و دیوار تبلیغ برای کم کردنِ مصرفِ آب به گوش میرسد و هرچقدر هم این تبلیغات زیاد باشد، کم است. اینها را گفتم که بگویم: نمیفهمم چطور در این شرایط و بحرانِ آبی، بازهم اکثرِ شهرداریهای عزیز توجّهی به پیشبینی وضعیت هوا ندارند؛ این بنده شخصاً مکرر شاهد بودهام که مثلاً صبحِ روزی که قرارست، عصرش باران بیاید، شهرداری طبق برنامة هفتگی کماکان به آبیاری درختان و گلها میپردازد. حتّی در یک موردِ عجیب دیدم که مأمورانِ شهرداری همزمان با باران، داشتند گلها را آب میدادند! نیاز به توضیح ندارد که در این شرایط اولویّتِ صرفهجویی در همین مواردست. وقتی مردم میبینند سازمانهای دولتی با این همه تبلیغات، خود به اصولِ اولیة صرفهجویی بیاعتنا هستند، عجیب نیست که این تبلیغات را جدّی نگیرند.