ادامه از صفحه اول
سقوط اروپا در آغوش ترامپ
سه قدرت بزرگ اروپايي كه در مذاكرات برجام حضور داشتند، تلاش كردند به ترامپ ثابت كنند كه با او همسو هستند، به او بگويند تهديداتي را كه تو احساس ميكني، ما هم احساس ميكنيم و ما هم مانند تو در برابر ايران، جدي و سرسخت هستيم. اروپاييها تصور ميكردند در چنين شرايطي با ايجاد احساس پذيرش جمعي براي ترامپ، ميتوانند احساسات او را كنترل و عملكرد او را رقيق كنند. اما برخلاف پيشبيني طرفهاي اروپايي از مجموعه شرايط اينگونه بر ميآيد كه ترامپ احساس كرده كه در جايگاه قدرتمندتري نسبت به گذشته قرار گرفته است و حاضر نيست كه با استدلالهاي اروپايي براي ماندن در برجام قانع شود. مشخصا نميتوان گفت كه برنامه دقيق دونالد ترامپ، براي شرايط ضربالاجل خودساخته 22 ارديبهشت چيست، مشخص نيست او برنامهريزي دقيقي براي اقدامات خود دارد، يا بر اساس غريزه بر مبناي اتفاقات تصميمگيري ميكند. اما اگر فرض كنيم كه او برنامه مشخصي براي بعد از خروج از برجام در ضربالاجل 22 ارديبهشت در نظر گرفتهباشد و براي سناريوهاي مختلفي از جمله خروج احتمالي ايران از انپيتي يا از سرگيري غنيسازي اورانيوم در ايران، اقدامات متقابلي را پيشبيني كردهباشد، آنگاه بايد اين احتمال را در نظر گرفت كه ترامپ ممكن است در گفتوگوهاي خود با رهبران اروپايي، چه ديدار سهشنبه شب با امانوئل ماكرون و چه ديدار فردا با آنگلا مركل، آنها را براي همراهي با خود اقناع بكند. در برابر اين ديدگاه كه ماموريت امانوئل ماكرون، قانع كردن ترامپ براي ماندن در برجام بود و قرار بود در ديدار با ترامپ، تمام سناريوهاي خروج احتمالي امريكا از برجام را براي او حلاجي كند، بايد اين ديدگاه را هم در نظر گرفت كه ترامپ توانستهباشد برنامههاي خود را براي رييسجمهور فرانسه حلاجي كند و او را قانع كردهباشد تا با برنامه واشنگتن همراه شود. فراموش نكنيم كه در تجاوز اخير امريكا به خاك سوريه، بدون اينكه هيچ شاهد و نشانه علني از قبل وجود داشتهباشد، فرانسه و بريتانيا به شكل رسمي و ديگر كشورهاي غربي به شكل غيررسمي همراهي كردند. در چنين مذاكراتي، همانگونه كه احتمال قانع كردن طرف مقابل يا احتمال عدم توافق وجود دارد، وجه سومي هم با عنوان قانع شدن امكانپذير است. در چنين شرايطي، اگر تصور كنيم كه احتمال اقناع طرفهاي اروپايي براي همراهي با ترامپ بر عليه ايران وجود داشتهباشد، دستگاه سياست خارجي ما در شرايط سختي قرار ميگيرد، چرا كه به اندازه كافي براي استفاده از اهرم اروپاييها و تثبيت موضع خود از طريق اين اهرم تلاش نكردهايم. من تصور ميكنم كه برخي از فرصتها را براي تثبيت كردن اروپا در كفه ترازوي ايران در برجام از دست دادهايم يا به كفايت هوشمندانه از آنها استفاده نكردهايم، به خصوص با توجه به سفرهاي اخير وزراي خارجه فرانسه و بريتانيا به تهران كه ميتوانست بهرهبرداريهاي بيشتري از آن كرد.
راه رسيدن به رشد 8 درصدي
اصولا با سرمايهگذاري خارجي مشكل دارند به همين خاطر تا توانستند عليه قراردادهاي جديد نفتي سخن گفتند. اين در حالي است كه كشور ما بدون سرمايهگذاري خارجي نميتواند رشد 8 درصدي پيشبيني شده در برنامه ششم توسعه را محقق كند پس لازم است تا از هر فرصتي استفاده كرده و اقدام به جذب سرمايهگذاران خارجي در بخشهاي مختلف به ويژه صنعت نفت و گاز كند. امروز عراق معادل تمام توليد كشور ما نفت صادر ميكند. عربستان 110 ميليارد دلار در صنعت گاز خود سرمايهگذاري كرده و تكنولوژيهاي نوين را به خدمت گرفته است. در كشور ما به سبب دوري از سرمايهگذاران خارجي و به كار نگرفتن ظرفيتهاي سرمايهگذاري و همكاري مشترك، صدها ميليارد دلار سرمايهگذاري صورت گرفته در صنعت و نفت مان در معرض نابودي قرار گرفته چرا كه تجهيزات فرسوده شده و عملا با تكنولوژيهاي قديمي نميتوان اين صنعت را توسعه داد. راه چاره مشخص است. بايد سرمايهگذاران خارجي وارد ايران شوند و با خود سرمايه و تكنولوژي بياورند. از اين راه خواهيم توانست منابع خود را به صورت بهينه بهرهبرداري كنيم و بهرهوري توليد را بالا ببريم. در غير اين صورت با اين تجهيزات نخواهيم توانست به سرمنزل مقصود برسيم. به نظر ميرسد كه شايد بهتر باشد تمام تشكلها و بازيگران اقتصادي كشور تعامل با دنيا و جذب سرمايهگذاري خارجي را به مطالبه تبديل كنند تا زيرساختهاي لازم و شرايط كافي براي ورود آنان به كشور مهيا شود. اگر از همين امروز اقدامات لازم را به عمل آوريم باز دير است چرا كه روزبهروز از تحقق رشد 8 درصدي فاصله ميگيريم.
شهردار تهران كيست؟!
شهردار تهران بايد پاكدست، خواستار تحول در مديريت شهري و پيگير اصلاح امور باشد. او بايد فردي با انگيزه كار و تلاشگر باشد تا بتواند از پس انبوه معضلات اين شهر بزرگ برآيد. باوجود آنكه اين روزها بحث سياسيون درباره شهردار آينده داغ است و لابيها و جلسات سياسي پر رفت و آمد اما اتفاقا شهردار آينده تهران نبايد به انگيزه سياسي به شهرداري برود؛ شهردار تهران بايد بيتوجه به آينده سياسي خود و حاميانش، صرفا به فكر خدمت به مردم و حل مشكلات فراوان شهروندان و انجام كارهاي بر زمين مانده شهر باشد. شهردار تهران با جمعيت بزرگي از دختران و زنان پرشور بايد عميقا به حقوق زنان باور داشته باشد و علاوه بر توجه به ظرفيت مديران زن در سطوح مختلف مديريتي در شهرداري، براي حل معضلات زنان پايتخت برنامهاي مدون و بهروز داشته باشد. و درنهايت شهردار تهران بايد فسادستيز باشد و ضمن ادامه راهي كه شهردار مستعفي تا نيمه راه در افشاي مفاسد پيشين در شهرداري پيمود با شفافيت در امور اجرايي شهرداري از وقوع مفاسد ممانعت كند.