تلگرام «چاقو» است
امروز آهستهآهسته درحال عبور از عصر ديجيتال هستيم و لازم است نگاهمان نسبت به تحولات تكنولوژي تحول يابد و اينكه مثلاً بگوييم اينترنت از ابتدا براي تحتنظر قرار دادن يا جاسوسي از ما ساخته شده، درست نيست و شخصا اين نگرش را واقعبينانه نميدانم، بلكه معتقدم يك شهروند خلاق با رويكردي مبتكرانه، دست به اختراع فضاي مجازي زده و رفتهرفته اين پديده نو توسعه يافته و هماكنون به حدي از پيشرفت رسيده كه در آن واحد ميتوانيم ازطريق صوت و تصوير با اقصانقاط جهان ارتباط برقرار كنيم. در اين شرايط اما متاسفانه ورود صنايع جديد و پديدههاي نو به كشور ما همواره با موانع و ممانعتهايي روبهرو بوده است، به عنوان نمونه گفته ميشود زماني كه راديو اختراع شد و در اختيار شهروندان قرار گرفت، عدهاي با آن مخالف بودند و حتي پيش از آن، وقتي بلندگو ساخته و راهي بازار شد، عدهاي مخالف بودند. اين وضعيتي مشابه براي تلويزيون، ويدئو و ماهواره است كه بهويژه در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب شاهد آن بوديم و امروز شاهد تكرار همان مباحث درمورد فضاي مجازي و اينترنت هستيم.
در اين راستا به نظر ميرسد، اگر بنابر سوءاستفاده از اين فضا باشد، به هرحال همين كه گوشيهاي تلفن همراه، هوشمند شدند، امكان رديابي محل رفت و آمد كاربران و شنود مذاكرات آنها ميسر ميشود و اين قانون و لزوم پايبندي به قانون است كه مانع از اين مداخلات ميشود. تلگرام نيز صرفا يك ابزار ارتباطي است و استفاده مثبت يا منفي از آن، ارتباطي به نفس و ذات خود اين ابزار ندارد. بنابراين بستن و محدود كردن، خود ابزار چندان منطقي نيست، آن هم در شرايطي كه اخيراً زمزمههايي درمورد ورژن جديد تلگرام به گوش ميرسد كه بهدليل استفاده از تكنولوژيهاي جديدتر اساسا قابل فيلترينگ نيست. درمجموع معتقدم چه امكان فيلترينگ تلگرام ميسر باشد، چه نه، ورود در اين مسير همانا پاك كردن صورت مساله است و تجربه نشان داده كه نتيجهبخش نخواهد بود. البته تقويت پيامرسانهاي داخلي اقدامي مثبت و ضروري است اما انتخاب ميان يك محصول باكيفيت داخلي با مشابه خارجي آن بايد براي شهروندان و كاربران وجود داشته باشد. شهروندان حق انتخاب دارند و تلگرام نيز همچون ديگر پيامرسانها صرفا يك ابزار است و عاميانهترين مثال در توضيح وضعيت امروز اين ابزار نيز همان تشبيه چاقو است؛ چاقويي كه هم ميتواند در دستان قاتل، به كار كشتن بيايد و هم، در دستان جراح، به كار زندگي بخشيدن.
موضع ما در برابر ترامپ
در چنين شرايطي تصميم جمهوري اسلامي بسيار مهم و سرنوشتساز خواهد بود. اما مهمتر از همه علل و عوامل و مواضع كشورها نسبت به اين موضوع، نظر و قضاوت ملت ايران است. اگر مردم ما دراين ماجرا كاملا توجيه شوند واز يك ناظر به عنصري تعيينكننده و فعال تبديل شوند قطعا دست بالا در هر نبرد ديپلماتيك يا مذاكره يا رويارويي سياسي با طرف ايراني خواهد بود و بدخواهان متكبر وادار به عقبنشيني ميشوند. متاسفانه ما در اين زمينه آنچنان كه بايد از پتانسيل واقعي مردمي استفاده نكردهايم و همواره آن را در چارچوبهاي شعاري محبوس داشتهايم. هيچ ملتي در جهان يافت نميشود كه از تعقيب منافع ملي خود سرباز زند و اقدامات بيگانگان لجوج و خيرهسر عليه خويش را محكوم نكند. قطعا همه ايرانيان با چشماني نگران و مطالبهجو ماجراي برجام را با حساسيت تمام پيگيري ميكنند و متوجه بدعهديهاي امريكا هستند. اگر برخي اشتباهات نبود و اگر برخي از بهانهها را به بيگانگان بدخواه نداده بوديم اكنون نهتنها در ايران كه در جهان اجماعي در برابر عملكرد زشت و غيرانساني رييسجمهور امريكا به وجود ميآمد و خوي استكباري اين ابرقدرت بدسگال بيش از هر زمان ديگري براي جهانيان آشكار ميشد. گذشتهها گذشته است واكنون بايد به فكر آيندهاي باشيم كه در آن مخالفان عنود ايران وايراني مساعي خود را در برابرمان گرد ميآورند و به خيال خود با فشارهاي افزونتر سوداي خام تسليم يك ملت را در سر ميپرورانند. بايد با مردم خود صادق و رو راست باشيم و بدون اينكه بخواهيم نظري را به آنها تحميل كنيم خواستار ميدانداري ملت ايران در برابر رويدادهاي آتي باشيم. كشور متعلق به مردم است و صلاح و فساد آن دقيقا متوجه آنان است پس همانها هستند كه بهترين قضاوتكننده خواهند بود. دولت ميتواند زمينه بروز و ظهور نظر مردم پيرامون هر موضوعي خصوصا بدعهديهاي امريكا را فراهم سازد تا همه جهانيان بدانند كه يك ملت بزرگ در برابر خيرهسري و ناجوانمردي و پشت پا زدن به تعهدات امضا شده يك كشور مدعي چه برخوردي خواهد كرد؟
اگر ما اين راه روشن را برويم و به فهم و آگاهي ملت خود اعتماد كنيم قطعا كشور خود را بيمه ساختهايم. با همه مشكلاتي كه در كشورمان وجود دارد قطعا مردم ما متوجه خيانتي كه رييسجمهور امريكا در حال ارتكاب آن است خواهند بود و جواب مناسب را خواهند داد. ما با 6 دولت مهم دنيا توافق كردهايم و مقامات رسمي اين كشورها زيرپاي اين توافق بينالمللي را امضا كردهاند، اينكه يك كشور خودسرانه و نامشروع و متكبرانه و براساس قانون جنگل بخواهد زير آن بزند در هيچ دين و آيين و مكتب واخلاق الهي و انساني پذيرفته نيست ومحكوميت آن مسجل و مبرهن است. زيركي سياستمداران ايراني بايد اين باشد كه بگذارند تا اين حق روشن كار خود را بكند و همه را عليه بدعهد زمانه دچار موضع كند. اتفاقا همه جناحها و شخصيتها نه تنها ميتوانند وضوح حقانيت ايران را بيشتر كنند بلكه با خودداري از سخنان و اعمال غيرمسوولانه از شكلگيري يك موضع جهاني عليه ترامپ جلوگيري نكنند.