اگر از خوانندگان ثابت روزنامه باشيد ميدانيد كه از ماههاي پاياني سال گذشته بهصورت دنبالهدار، خاطرات آيتالله هاشمي را در اين ستون چاپ كردهايم و چاپ و انتشار قسمتهاي بعدياش ادامه دارد. آيتالله هاشميرفسنجاني در شماره قبلي در مورد قضيه ترور شاه توضيحاتي داد. او در اين بخش از مصاحبه در مورد خاطرات زندان قزلقلعه و بازجويي و شكنجههايش صحبت كرده است كه در اين شماره ميخوانيم:
جمعا چند بار بازجويي با شكنجه بود؟
يك بار كه طولاني شب تا صبح بود، يك بار هم دو، سه روز بعد بود. يك روز هم بعد از عيد. سه بار عمدهاش كه خيلي سخت بود همان شب اول بود ديگر، بعدش خب، طولاني مثل آن نبود گرچه خيلي درد ميگرفت، ناراحتكننده بود اما كوتاه بود، خيلي طولاني نبود خب، دوره زندانمان تمام شد و پروندهمان هم بعدا منع تعقيب خورد و اين مختومه شد.
در چه تاريخي آزاد شديد؟
قاعدتا اواخر تير ماه بود گفتم، چهار ماه و ده روز بودم ديگر.
در رابطه با آقاي محمد بخارايي شما خاطره ديگري نداريد؟
خاطرات كه اطلاعات و اين چيزها، خيلي داريم ولي حالا ديگر به هر حال آنها را ميدانيد. قبلا هم گفتيم، يك گروهي از موتلفه بودند كه با توافق مركزيت؛ اينها مسووليت كارهاي مسلحانه را گرفته بودند. بچههاي فوقالعادهاي بودند. آدمهاي خوبي بودند. شرعي هم كار ميكردند؛ يعني بدون اجازه مرجع دست به كار ترور و كشتن نميزدند همه كارهايشان بايد با حجت شرعي باشد.
امام منع كرده بودند كشتن...؟
امام كه آن موقع با كسي رابطه نداشت، امام كه تركيه بودند، اگر منع كرده بودند كه اينها نميكشتند. اينها اجازه گرفته بودند. در همان زندان يك بار آقاي فومني اسمش آمد آن بازجو به من گفت كه اجازه داده مرحوم فومني؛ ولي من نميدانم او اجازه داده باشد به هر حال كسان ديگري هم بودند؛ شايد هم ايشان داد.
آقاي ميلاني چطور؟
آنها مدعي بودند كه من اجازه را گرفتم كه من نگرفته بودم، ديگران بايد بگويند.
ديگران يعني چه كساني بودند؟
بايد از خودشان بپرسيد.
ايشان اصلا اطلاعي ندارند؟
خب، ايشان بايد بيشتر از من اطلاع داشته باشند از مسائل، ايشان خب، محكوم شدند. ايشان را هم آوردند در قزلقلعه در همان مدتي كه آنجا بودم ايشان را هم آوردند. منتها آن طرف بردند من ايشان را نديدم با واسطه صحبت ميكرديم. فشار هم روي ايشان اين بوده كه عمدتا هم ايشان اجازه گرفته باشند از آقاي ميلاني. يك تعبيري باز بازجوها نقل ميكردند ازايشان، گفتند از ايشان پرسيدند گفته شما مرد اين كار نيستيد اگر باشيد كه ميدانيد اشكالي ندارد. اين طور چيزي نقل ميكردند. از خودشان بپرسيد ببينيد چه گفتند.
در رابطه با هيات موتلفه ميخواهيد صحبت كنيد، بنيانگذارانش چه كساني بودند، امام چه نقشي داشت؟
اينها را هم بهتره از خودشان بپرسيد. چون آنها كه هستند، بهتر ميدانند آن آقاي عسگراولادي اينها، خوب بيشتر ميدانند.
شما در رابطه با ... ؟
آقاي انواري هم بيشتر از من ميدانند در رابطه با اين مسائل. هيات موتلفه بعد از آنكه آن ضربه را خوردند و جمع شدند دوباره، ما كه آمديم بيرون اينها تجديد [دوره] دومشان؛ اوليهايشان كه دو سه سال محكوم شدند ردهبالاشان. ردههاي دوم دوباره آمدند هيات موتلفه را راه انداختند كه آقاي باهنر اين دفعه با اينها كار ميكرد. بيشتر در همين رابطه هم دوباره گير افتادند، يك اعلاميهاي تهيه كرده بودند كه چاپ كنند، اعلاميهشان گير افتاد. آقاي ناطق نوري و آقاي باهنر و اينها، در همين رابطه بازداشت شدند. دفعه دوم هم باز اينها كشف شدند. يعني افراد دست دومشان هم كه آن هم يك تاريخي دارد لابد بايد از افرادشان مثلا آقاي ناطق نميدانم چقدر در آن تجديد رابطه با اينها بوده و آقاي فداقي در بازار جزو كساني بود كه يا آقاي حائري اينها، از كساني بودند كه مرحله دوم وارد ميدان شده بودند. اينها را هم بازداشت كرده بودند از اينها هم ميتوانيد بپرسيد.
آقاي ناطق، ربطي به آقاي باهنر نداشت دستگيري آقاي ناطق؛ آقاي باهنر يادم نيست كي بود دستگيريشان؟
چرا، آقاي باهنر را در همين رابطه گرفتند و سه ماه هم محكومش كردند من هم قزلقلعه رفتم ديدن ايشان. يعني بعد كه چيز شد خودم رفتم ديدن ايشان.
من ايران نبودم؟
الان ايشان هم نيستند كه از ايشان بپرسيد چون آن موقع شما ايران نبوديد كه ايشان را گرفتند.
يادم نيست كه آقاي باهنر را گرفته باشند.
چرا بوديد، بوديد آقاي باهنر در رابطه با اين چيز هم بود آقاي مرتضي جزايري و آن خبازباشي و
سال 42 بعد از پانزده خرداد [نامفهوم]... قرني؟
آره در رابطه با آنها بود، ايشان را گرفتند و محكوم كردند.
اما در رابطه با آقاي ناطق نبود.
آره درست ميگوييد در رابطه با آنها بود كه من ديدن آقاي باهنر رفتم وقتي ميخواستم بروم مشهد، رفتم ديدن ايشان، ايشان پيغامي داد من هم براي آقاي ميلاني بردم آنجا. ولي آقاي باهنر در تجديد سازمان هيات موتلفه دست داشت. يعني موثر بود آقاي ناطق را هم در همان رابطه...