گمگشته راه مقصود
محسن آزموده
فرقي نميكند از كدام سو به نمايشگاه كتاب وارد شويد، همهجا صداي تبليغات از بلندگوها به گوش ميرسد كه دارند انتشارات فلان و بيسار را تبليغ ميكنند و مخاطبان را فرا ميخوانند تا به غرفه ايكس در سالن زد سر بزنند و كالاي مورد اشاره آنها را تهيه كنند. همه شركتكنندگان قديم و جديد نمايشگاه كتاب ميدانند كه اين بيفايدهترين شيوه تبليغات است كه كاركردي هم ندارد، جز ايجاد آلودگي صوتي و سردرد براي كساني كه ميخواهند در فضاهاي باز نفسي تازه كنند. اصولا يكي از مشكلات ديرينه نمايشگاه، همين شيوههاي غلط اطلاعرساني و استفاده از ابزار بدوي است كه ديگر نمودش ارايه كروكيهاي پيچيده در كاغذهاي چاپي است و معمولا كمكي به آدم نميكند تا دريابد كه الان كجاست و چطور ميخواهد بخشي را كه ميجويد، پيدا كند. در ورودي سالنهاي نمايشگاه هم معمولا بخشهايي هم به عنوان اطلاعات در نظر گرفته شده كه عموما آنقدر شلوغ است كه مراجعهكننده مفلوك با مشاهده ازدحام بيخيال پرسش ميشود، حتي وقتي كه برخورد متصدي مربوطه خوب باشد. كوتاه سخن سرگرداني به ويژه براي مخاطب عادي از معضلاتي است كه با روشهاي مالوف مذكور چارهاي نمييابد. شكل پيچيدهتري از سردرگمي هم در نمايشگاه مشاهده ميشود كه ناشي از فقدان راهنماهاي موثق براي مخاطباني است كه دنبال كتابهاي خاص ميگردند، آثاري كه معضلي مبتلابه را از آنها حل كند. از كتابفروشهاي فرهيخته بارها شنيدهام كه روزانه با صدها مخاطب مواجه شدهاند كه از آنها براي معرفي كتابي ويژه در حوزهاي خاص راهنمايي خواستهاند. در غياب راهنماهاي كارراهانداز، چه بسا مخاطبان نشاني غلط بگيرند و جذب كتابهاي عامهپسند و اصطلاحا زرد نويسندگان گندمنما و جوفروش شوند. شايد بد نباشد به جاي بلندگوهاي گوشآزار و تبليغات تكراري، راهنماهايي عرضه شود تا علاقهمندان را به كتابهاي راست و درستي كه مد نظر دارند، هدايت كند.