• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4098 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۶ خرداد

«ناصر آژان آورده»

عباس بهارلو

1- اواخر سال‌هاي 1360 كه در تدارك تاليف مجموعه «فيلم شناخت ايران» بودم براي امانت گرفتن چند عكس از فيلم‌هايي كه در دهه 1330 بازي كرده بود، به ديدار ناصر ملك‌مطيعي رفتم؛ خانه‌اي ويلايي كه اگر درست يادم مانده باشد قسمتي از ورودي آن را به قنادي تغيير كاربري داده بود. خيلي جاي تعجب نبود، شنيده و ديده بودم كه بسياري از سينماگران هم دوره او به شغل‌هاي مشابه رو آورده بودند و طبعا فروش‌شان هم بدك نبود زيرا مردم هم به نيت خريد و هم به نيت ديدار سينماگران محبوب‌شان جلو آن قنادي‌ها يا قصابي‌ها و پاساژها صف مي‌بستند. وقتي وارد پذيرايي خانه‌اش شدم روي ميز بزرگي عكس‌هاي فيلم‌هايش را دسته دسته و منظم چيده بود و با درج نام فيلم و سال توليد مشخص كرده بود. آن روز كمي حرف زديم و عكس‌هايي را به امانت گرفتم و رفتم تا چند سال بعد. 2- سال 1373، در يكي از روزهاي خرداد ماه كه با محمدعلي فردين براي كتاب «سينماي فردين به روايت محمدعلي فردين» گفت‌وگو مي‌كردم، پس از پايان گفت‌وگو از دفتر كار فردين در خيابان ونك پياده راه افتادم و به ديدارش رفتم و توضيح دادم كه در تدارك انتشار چنين كتابي هستم و مايلم با او هم گفت‌وگوي مفصلي داشته باشم. استقبال كرد و در لابه‌لاي حرف‌هاي‌مان حرفي زد كه هنوز طنين آن در گوشم مي‌پيچد: «فردين نمي‌خواهد بپذيرد كه پس از انقلاب ممنوع الكار شده و تلاش مي‌كند دوباره تصويرش روي پرده نقره‌اي ديده شود.» گفتم مگر شما همين را دوست نداريد. گفت دوست دارد، اما با وجود ميلش پذيرفته كه ممنوع‌الكار شده و ظاهرا دوره بازيگري‌اش را به سر رسانده‌اند. اين را كه مي‌گفت سعي مي‌كرد بغضش را پنهان كند.

3- ناصر ملك‌مطيعي شمايل و مظهر بازيگري يك دوره سپري شده است كه هنوز نام و يادش در خاطره ما و دوستان ما باقي مانده است.

ملك‌مطيعي از سال 1341 با پوشيدن لباس جاهل‌ها و كلاه‌مخملي‌ها، كه پيش از او عباس مصدق به تن كرده بود، در نقش‌هايي ظاهر شد كه فردين جز دو سه بار حاضر به پوشيدن آن لباس‌ها و ايفاي نقش‌شان نشد. ملك‌مطيعي در فيلم‌هاي جاهلي با كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد و كفش چرمي نوك‌تيز كلاه‌مخملي و دستمال ابريشم يزدي و تسبيح شاه‌مقصود، اگرچه مصداق زنده‌اي از نمونه اجتماعي سنخ «جاهل» نبود، مجموعه احوالاتش، به ويژه حركت دست‌ها و بالا انداختن ابروها، با تكيه كلام‌ها و نقل‌هايش عامه بينندگان را مجذوب خود كرد.

اگر ملك‌مطيعي تا قبل از قيصر و ايفاي نقش «داش فرمون» همراه با پوشيدن لباس كلاه مخملي در نقش‌هاي مرد روستايي، تركمن، افسر نيروي دريايي، سردسته دزدها و پزشك ظاهر مي‌شد، پس از موفقيت« قيصر»، كه نقش كوتاهي هم در آن داشت، يكسر براي ايفاي نقش كلاه مخملي‌ها دعوت مي‌شد. كار به جايي كشيد كه از يك سو ملك مطيعي دلزده از نقش‌هاي جاهلي حاضر به گذاشتن كلاه مخملي به سر خود نمي‌شد و از سوي ديگر عامه تماشاگران او را بدون كلاه مخملي نمي‌خواستند و وقتي در فيلم «كاكو» در نقش كاكو صفدر پس از ده سال تبعيد به زادگاهش شيراز بازگشت و برادرش نصرالله به پشتوانه او رودرروي رقبايش كه عرصه را بر اهل محل تنگ كرده بودند قرار گرفت، كاكو صفدر به جاي مقابله با اوباش به كلانتري رفت و براي خاتمه قائله پاسبان آورد.

حرف ملك‌مطيعي به كارگردان فيلم درست بود كه عامه تماشاگران اين عمل او را، كه از سنخ جاهل «با معرفت‌دار» نيست، نمي‌پسندند. در يكي از سينماهاي شيراز مردم با مشاهده اين صحنه به سوي پرده سينما لنگه‌كفش پرتاب كردند و يك صدا فرياد زدند: ناصر آژان آورده!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون