اگر بخواهيم وضع سينماي ايران در دولت يازدهم و دوازدهم را با شرايط سينماي ايران در دولت نهم و دهم مقايسه كنيم، به اين نتيجه ميرسيم كه امروز سينماي ايران شرايط بهتري دارد. حتي در شرايط اقتصادي اين روزهاي ما باز هم سينما رونق خوبي دارد. گواه اين ادعا توليدات سينماي ايران است و البته استقبالي كه مخاطبان از سينما نشان ميدهند.
از ديگر نشانههاي رونق سينماي ايران بايد به حضور بخش خصوصي اشاره كرد كه در توليد آثار سينماي ايران حضوري فعال دارند و از سوي ديگر آمار فروش فيلمها هم از نظر گيشه و هم از نظر تعداد مخاطب براي سينما اميدواركننده است.
در سينماي ايران هر سال بيش از 100 فيلم توليد ميشود و از سوي ديگر شبكه نمايش خانگي هم توليدات خوبي دارد كه نشان از استقبال مخاطبان دارد؛ به عبارت ديگر معادله مناسبي بين فروش، عرضه و درآمد برقرار شده كه همه اين عوامل دست به دست هم ميدهند تا چرخه سينما به خوبي به گردش دربيايد.
گلايه هنرمندان و دستاندركاران سينما از بيكاري را بايد در جاي ديگري جستوجو كرد. زماني تعداد توليدات تلويزيون چه در عرصه سريال و چه در عرصه تلهفيلم نسبت به اين سالها بيشتر بود، در نتيجه بازار كار فعالتر و پوياتر بود و هنرمندان بسياري سركار بودند؛ اما در حال حاضر ساخت فيلم تلويزيوني نسبت به سالهاي گذشته كمرونقتر شده است.
درست است كه تعداد سينماها نسبت به آثار ساخته شده در سينماي ايران چندان تناسب ندارد و متاسفانه صف فيلمهاي پشت اكران كم نيست، اما اين چالش در تمام دنيا هست چرا كه همه فيلمسازان با نيت اكران، فيلم ميسازند. اگر گروهي از كارشناسان سينما بدون آنكه بخواهند نظر خاصي را تحميل كنند به بررسي فيلمها ميپرداختند و نظر كارشناسي خودشان را درباره اكران يا عدم اكران فيلمها اعلام ميكردند، طبيعتا مشكلات در اين حوزه كمتر ميشد.
برخي از فيلمها پتانسيل لازم را براي اكران ندارند، برخي از فيلمها مناسب پرده سينما نيستند، شايد اين فيلمها مناسب براي شبكه نمايش خانگي يا تلويزيون باشند اما همه ميخواهند فيلمشان در سينما اكران شود و همه به نيت ورود به بازار فيلم ميسازند.
بدون آنكه نياز بازار، نياز مخاطب و نياز سينما را شناسايي كرده باشند. در حقيقت امروز سينمادارها و پخشكنندهها جاي كارشناسان را گرفتهاند. به همين دليل برخي از فيلمها از چرخه اكران باز ميمانند چرا كه كارگردانها نميتوانند نظر سينمادار يا پخشكننده را جلب كنند و با سرگروه يا گروه آزاد قرارداد ببندند.
بخشي از اين امر به دليل كم بودن سينما است كه خوشبختانه سالنسازي سينما در بخش خصوصي رونق گرفته است و سالنهاي سينما در حال ساخت است و به مرور اين مشكل كمتر ميشود؛ اما نميتوان همه مشكل را به اين موضوع ربط داد چرا كه همه ميخواهند در سينما فعال باشند اما خواسته آنها با مولفههاي اكران سينما تفاوت دارد و خيلي از فيلمها به دليل نداشتن بازيگر و كارگردان سرشناس و بودجه مناسب، امكان جذب تماشاگر را ندارند.
تبليغات هم يكي ديگر از اركان مهم چرخه فيلمسازي است. بسياري از كارگردانان تا لحظه اكران فيلم، هيچ خبر و هيچ تمهيدي براي اكران ندارند و فضاي مناسبي را هم براي فيلم خود مهيا نكردهاند تا علاقهمندان بتوانند منتظر اكران فيلم باشند و يا از ساخت اين فيلم مطلع شده باشند. البته در اين ميان نبايد از نقش تلويزيون براي حمايت از سينما غافل بود كه ميتواند نقش بسيار پررنگي را به عنوان حامي سينماي ايران داشته باشد.
آغاز پروژه برخي فيلمسازان بدون تحقيق و مخاطبشناسي است، يعني هيچ شناختي از مخاطب خود ندارند. از سوي ديگر نقشه اقتصادي براي فيلمسازي در سينماي ايران ناديده گرفته ميشود.
اشكالي كه در سينماي ما وجود دارد اين است كه تهيهكنندهها يا كارگردانان به جاي اينكه به فيلمنامه و قصه توجه كنند تمركز خودشان را روي ايده ميگذارند و به سرعت وارد روند توليد ميشوند و زماني كه فيلم ساخته شد به دنبال بازار ميروند. در حالي كه داشتن نقشه اقتصادي، تضمين براي فيلم و فيلمساز است و به كمك آن ميتوانند مخاطبان بيشتري را جذب كنند. متاسفانه برخي از فيلمها اين روند را طي نميكنند و در گيشه شكست ميخورند.
با اين حال سينماي ايران در دولت يازدهم و دوازدهم توانسته است هم قلههاي جهاني را فتح كند و هم مخاطبان در كشور خودمان را جذب كند و بايد اميدوار بود اين روند رو به رشد در سينماي ايران ادامه پيدا كند و شرايط براي فيلمسازي مهيا شود.