عالم عملگرا
محمد زارعشيرينكندي
دكتر احمد احمدي بعد از عمري تلاش و تكاپو در اعتلاي فلسفه و علم اين كشور درگذشت. دكتر احمدي از معدود تحصيلكردگاني است كه پيش از انقلاب با لباس روحاني از قم به تهران ميآمده ...
تا در دانشگاه تهران فلسفه غرب بياموزد. كوشش براي آموختن فلسفه غرب در آن دوره از اشتياق طلبه جوان به دانستن و انديشيدن حكايت ميكند. از نشانههاي اين رغبت و علاقه ترجمه كتاب دورانساز دكارت با عنوان «تاملات» به فارسي است كه تا امروز پيوسته مورد رجوع بوده است. همچنين ترجمه كتاب مهم و عميق و راهگشاي اتين ژيلسون با عنوان «نقد تفكر فلسفي غرب».
دكتر احمدي در فلسفه و علوم اسلامي شاگرد علامه طباطبايي بوده است. شايان توجه است كه او صرفا شاگرد نبوده بلكه عاشق دلباخته و شيفته شخصيت علامه طباطبايي بوده است. از خودشان شنيدم كه به سبب تبريزي بودن علامه به شهر تبريز علاقهاي ديگر دارد. او از علامه طباطبايي نه فقط فلسفه و تفسير و عرفان بلكه اخلاق فردي و جمعي را نيز آموخته بود؛ انساني بود وفادار به باورها و اعتقاداتش، سادهپوش، سادهزيست، بيغل و غش، كوشا، صبور و شكيبا. سيما و ظاهر او سيما و ظاهر يك عالم راستين مسلمان و عاري از ريا و تظاهر بود و سخن او نيز همينطور. همهچيز در ايشان از سادگي و صميميت حكايت داشت.
آموختههاي او از علامه طباطبايي قطعا به همينها محدود نميشود اما من آنچه ديده و شنيدهام را گزارش كردم. به هر حال، دكتر احمدي مردي سختكوش و زحمتكش بود كه در آموختن و آموزش فلسفه غرب و فلسفه اسلامي دود چراغ خورده بود. اندكشمارند افرادي مثل ايشان كه از ته دل در اين راهها قدم بگذارند.علاوه بر همه اينها، دكتر احمدي عالمي عملگرا (پراگماتيست) بود. او پيوسته و همواره در حال كار و كوشش بود. سالها در گروه فلسفه دانشگاه تهران به تدريس پرداخته و مدير آن گروه بوده است. از موسسان دانشگاه تربيت مدرس نيز به شمار ميآيد. سالهاي سال مدير انتشارات سمت بود و در اين مدت كتابهاي مفيد و ارزاني براي دانشگاهها به چاپ رسانيد. آنچه از سالهاي مديريت ايشان ديده و شنيدهام وجدان كار و دلسوزي و شفقتشان براي دانشجويان كشور است. دكتر احمدي مديري باوجدان و مشفق براي كشور بود. امروز كه پرونده حيات اين دانشمند بسته شده، صفات پسنديده و ويژگيهاي نيكويش در مديريت ميتواند الگو و نمونهاي خوب براي ديگران باشد.