نسل ما هم حق شادي دارد
علي كربلايي
ديدار با مراكش مثل رانندگي در گرگوميش، خطرناك است. ديد كافي وجود ندارد و هر لحظه امكان وقوع يك فاجعه وجود دارد. با وجود ادعاي كارشناسان كه اين تيم را خوب ميشناسند، حتي كارلوس كيروش هم اين تيم را بهخوبي نميشناسد. در چند پست وضعيت مشخصي دارند، اما هيچكس نميتواند بگويد چه نقطه ضعف يا قوتي دارند. جمعه، ساعت هفت و نيم عصر هشتاد ميليون نبض تندتر خواهد زد. قلبها يكي خواهند شد و كسي چشم از يوزپلنگهاي تيم ملي برنميدارد. يك نسل، سالهاست براي يك افتخار بزرگ لحظهشماري ميكند و هميشه اين انتظار با سرخوردگي به پايان ميرسد. از اولين و آخرين برد تيم ملي ايران در جامجهاني بيست سال ميگذرد. در اين بيست سال نه قهرمان جام ملتها شديم و نه حتي باشگاههايمان افتخار بزرگي برايمان رقم زدند. اكثر متولدين دهه هفتاد و هشتاد، هنوز شاهد هيچ پيروزي بزرگي از تيم ملي نبودهاند. پيروزي مقابل استراليا و امريكا زماني بهوقوع پيوست كه آنها يا كودك بودند يا حتي هنوز بهدنيا نيامده بودند. با وجود اينكه از فوتبال به عنوان دلخوشي جوان ايراني ياد ميشود، اما اين جوانان در عرصه جهاني هرگز شاهد يك پيروزي بزرگ نبودهاند. حسرت يك خوشحالي واقعي از پيروزي تيم ملي در گلوي اين نسل گير كرده. كارناوالهاي شادي كوچك بعد از شكست مقابل آرژانتين نشاندهنده همين موضوع است. نشاندهنده اين است كه يك بغض وجود دارد و هرطوري شده بايد خالياش كرد. جوانهاي ايراني منتظر تجربه اولين برد بزرگ تيم ملي هستند. آنها هم دوست دارند مثل 20سالههاي 20سال پيش در كنار هموطنانشان در خيابان پايكوبي كنند. اين نسل يك پيروزي در جامجهاني از فوتبال طلب دارد. چه بهتر اگر اين پيروزي مقابل مراكش به دست آيد. اگر اين واقعه رخ دهد و ايران مقابل مراكش پيروز شود، از سنپترزبورگ تا تبريز غرق در قهقهه خواهد شد. از تهران تا بندرعباس براي پرتغال كري خواهند خواند. از مشهد تا خوزستان جشن و هلهله برپا خواهد شد. بعد از اين واقعه، ايران حداقل تا مدتي عنوان عصبيترين كشور جهان را به مملكت ديگري ميسپارد.
مراكشيها از ايران به عنوان يك مهمان غريبه در گروه ياد ميكنند. غرور شيرهاي اطلس بهحدي زياد است كه اشرف حكيمي، مدافع مراكش، پيش از فينال ليگ قهرمانان گفت: «تمام تمركز ما روي بردن پرتغال و اسپانيا است.» تاريخ مراكش با نبردهاي دايمي آن، در اقيانوس و خاكشان پيوند خورده. سالها براي مردان و زنان مراكش، هر موج اقيانوس اطلس ميتوانست توام با كابوس ورود يك بيگانه باشد. حالا اينجا، در اين گروه، يك دور مانده از اطلس چه ميكند؟ براي مردم مراكش، نشستن كنار پرتغال و اسپانيا، يعني دوباره جنگيدن، دوباره زنده كردن روح سلطان عبدالمالك در قصر الكبير يا بازنويسي خاطراتشان از اندلس. مراكش با اسپانيا و پرتغال آشناست، چون در طول تاريخش مدتها زير پرچم اين دو كشور روزگار گذرانده. ايران هم روزگاري در تنگه هرمز و بندرعباس با پرتغاليها ميجنگيده، اما دليل اينكه براي آنها شناخته شده است بازي مستقيمشان در جامجهاني 2006 است. اگر اسپانياييها ايران را ميشناسند و اينطور مانند مراكشيها ابراز نميكنند ايران غريبه است، به اين دليل است كه در جام قبل، عملكرد اين تيم را مقابل آرژانتين ديدند و فهميدند دست كم گرفتن ايران يعني دردسر. كريم الاحمدي، هافبك مياني تيم ملي مراكش كه در فاينورد بازي ميكند، گفته: «روياي كودكي من، بازي در جام جهاني بود. ولي وقتي شما با اسپانيا و پرتغال در يك گروه باشيد، ديگر همهچيز روياي فوتبال شما نيست، وظايفتان بيشتر ميشود.» يعني بازي با ايران از نظر بازيكنان مراكش يك ديدار دستگرمي براي مقابله با دو غول اروپايي است.
برخلاف اينكه اينجا مدام از ما ميخواهند تا توقعات را از تيم ملي پايين بياوريم، مراكشيها نظر ديگري دارند. سرمربي تيم ملي اين كشور گفته: «هدف ما را مردم مشخص ميكنند. مراكشيها ميگويند بايد صعود كنيد، ما هم راهحل ديگري نداريم.» پس چرا ما نبايد توقع صعود داشته باشيم؟ اگر هدف تيم ملي را مردم مشخص ميكنند، چرا نبايد هدفمان صعود باشد؟ واقعنگر باشيم؟ فوتبال كي با واقعنگري جلو رفته؟ كي فكرش را ميكرد كاستاريكا در گروه مرگ همه تيمها را بكشد و صعود كند؟ كي فكرش را ميكرد تا يكچهارم نهايي مقاومت كنند؟ چهكسي تصور ميكرد سنگال فرانسه را ببرد؟ فوتبال كي اسير رئاليسم بوده كه ما الان با تن دادن به رئاليسم تيممان را از پيش بازنده بدانيم؟ چرا نور اميد را در دلمان كور كنيم؟ ما آمديم از مبارزه در جامجهاني لذت ببريم، نه از حضور در جام.
روياي كازابلانكايي
عمده شهرت مراكش بهخاطر فيلم معروفي بهنام كازابلانكا است كه داستانش در شهري بههمين نام در كشور مراكش رخ ميدهد. فوتبال اين كشور مثل بعضي كشورهاي آفريقايي ديگر غني از بازيكنان فوقالعاده با كيفيت نيست. مثل رقيب همگروهشان ساحل عاج ستارههايي در حد دروگبا و توره به جهان فوتبال هديه ندادهاند. در بين برترين ستارههاي فوتبال آفريقا اسمي از مراكشيها نيست و سالهاست كه نام اين كشور كمتر در بين تيمهاي خوب جهان شنيده ميشود. اما در مورد مراكش، مديريت كلان كشور كمك خوبي به رشد فوتبال كرده است. مراكش از آن دست كشورهايي است كه در جريان بهار عربي با كمي تلطيف سياستهاي شاه محمد حميد توانست ثبات سياسي خود را حفظ كند. حفظ ثبات سياسي چندسال بعد از جريانات سال ۲۰۰۹ كه بخش عمدهاي از جهان عرب را تحت تاثير قرار داده بود، باعث شد اين كشور بتواند جاهطلبيهاي سياسي خود را دنبال كند. بازيكناني از رئال مادريد، يوونتوس، فاينورد، موناكو، ليل، گالاتاسراي، فنرباغچه، ختافه، آژاكس، ساوتهمپتون، شالكه و ولورهمپتون در اين تيم بازي ميكنند.
نبرد لنينگراد
اين آخرين شانس هر دو تيم براي بقا در جام است. اگر رويايي براي صعود وجود داشته باشد، در اين بازي بايد پرورش پيدا كند. مساوي به درد هيچ يك از دو تيم نميخورد. اگر ايران و مراكش از پس هم برنيايند، از پس اسپانيا يا پرتغال هم برنميآيند. پيشبينيها در مورد اين گروه اين است كه مراكش و ايران خيلي زود بهخانه برميگردند، اما بايد ديد كداميك زودتر بليت برگشتش را بايد رزرو كند. نبرد ايران و مراكش، در لنينگراد سابق و سنپترزبورگ امروز يكي از حياتيترين بازيهاي تاريخ اين دو كشور است. يك برد ميتواند اين تيمها را تا بازي آخر در جام نگه دارد و اميدوار باشند به اتفاقات فوتبال.
واقعيتهاي بازي
ايران در اين بازي سعيد عزتاللهي را به دليل محروميت در اختيار ندارد. در چنين شرايطي احتمالا يا اميد ابراهيمي يا مسعود شجاعي زوج احسان حاجصفي در پست هافبك دفاعي خواهند بود. ستاره تيم از نگاه «هواسكورد» عليرضا جهانبخش است. آقاي گل فوتبال هلند كه با درخشش در جامجهاني ميتواند حضورش را در يك ليگ معتبر قطعي كند.
مراكش غايب يا مصدوم خاصي ندارد. شنيده ميشود شايد اشرف حكيمي به اين بازي نرسد كه احتمال آن ضعيف است. يعقوب الكعبي، مهاجم خطرناك اين تيم شرايط خوبي دارد و ميتواند ضربات سنگيني به تيم ملي ايران وارد كند. اگر او موفق به گلزني نشود، خالد بوطالب به تركيب تيم اضافه ميشود.
با توجه بهوضعيت دو تيم، كارشناسان «هواسكورد» پيشبيني كردهاند اگر مراكش گل اول بازي را بزند كار سختي براي كنترل بازي نخواهد داشت. ايران تيمي است كه تا زمان دريافت گل اول به خوبي كار دفاع را انجام ميدهد، اما زماني كه گلي دريافت كند با دستپاچگي كار خودش را سختتر ميكند. اما در صورتي كه ايران گل اول بازي را بزند، بردن اين تيم بسيار بسيار سخت خواهد بود.
كمي فنيتر
سردار آزمون در مقدماتي جام جهاني يازده گل بهثمر رساند و مهاجم اول ايران در اين بازيهاست. با وجود اينكه تنها گل تيم كارلوس كيروش در جام جهاني توسط گوچي به ثمر رسيده، اما احتمالا موضوع بالا رفتن سن باعث شده تا انتخاب اول كيروش در اين تورنمنت سردار باشد. بهطور قطع ايران در اين دوره از قدرت هجومي بيشتري نسبت به دوره قبل برخوردار است. كيروش تيمي با سازماندهي خوب و منظم درست كرده كه با سيستم 4-2-3-1 بازي ميكند. اين تيم در حالت تدافعي به شرايط 4-1-4-1 تغيير پوزيشن ميدهد و براي بازپسگيري توپ تلاش ميكند. مدافعان مركزي تيم ملي نقش فوقالعادهاي در كنترل بازي دارند. جايگيريهاي آنهاست كه تعيين ميكند تيم در هر شرايطي چه چيدماني داشته باشد. زماني كه به جلو حركت ميكنند، مدافعان كناري نفوذ ميكنند و يكي از هافبكهاي دفاعي به كمك بازيسازان خواهد رفت. همچنين مدافعان مياني با ارسال توپهاي بلند براي وينگرها نقش زيادي در ضدحملات تيم دارند. در زمان حمله، به خصوص از كنارهها تاكتيك تيم به 4-2-4 تغيير حالت پيدا ميكند و در اين زمان خطرناكترين اتفاق ممكن براي دو تيم رخ ميدهد. دفاع ايران آسيبپذيرتر شده و از سويي برتري عددي در خط حمله با آنها خواهد بود.
مراكش در راه صعود بهجامجهاني از گروه سخت خودش با حضور ساحلعاج و گابن بدون مشكل خاصي صعود كرد. خالد بوطالب در مرحله مقدماتي 4گل بهثمر رساند كه شامل هتتريك در بازي خانگي مقابل گابن هم ميشود. هرو رنارد، سرمربي مراكش تنها مربياي است كه با دو تيم مختلف موفق به قهرماني در جام ملتهاي آفريقا شده. مهدي بنعطيه، مدافع مركزي يوونتوس، كاپيتان اين تيم است. مراكش هم مانند ايران با چينش 4-2-3-1 بازي ميكند. كريم الاحمدي، بازيكن فاينورد از هافبكهاي دفاعي خوب اين تيم است و بوصوفه هم او را حمايت ميكند. رومان سايس، هافبك دفاعي تيم ولورهمپتون در تيم ملي الجزاير به عنوان يك مدافع مياني بازي ميكند. اين موضوع از آنجا نشات ميگيرد كه هرو رنارد علاقه خاصي به بازيسازي از دفاع و در مواقع لزوم ارسال پاسهاي قطري دقيق دارد. حكيم زيش، بازيكن آژاكس هم به عنوان هافبك خلاق اين تيم شناخته ميشود. امرابات، يكي از كليديترين بازيكنان مراكش است كه مهار او توسط مدافعان كناري ايران يكي از مهمترين وظايفشان محسوب ميشود. و جداي از همه اين بازيكنان، نبايد از جوان اول بوندسليگا غافل شد؛ امين هريت، يك وينگر خلاق و تكنيكي است و در جام جهاني بهدنبال دستوپا كردن پيشنهاداتي از طرف تيمهاي مطرح است.