نگاهي به نمايشگاه منصور نصرت نظامي
از پيله تا پروانه
ساره بهروزي
طي چند روز يك كرم ابريشم تنها پيلهاي ميتند كه ميتوان ششصد متر نخ ابريشم از آن برداشت كرد اما باز به بيست و پنج هزار پيله نياز است. «پيله» عنوان نمايشگاه منصور نصرت نظامي در گالري سيحون است. منصور نصرت نظامي هنرمند دانشآموخته آكادمي هنرهاي زيباي شهر نورنبرگ در آلمان خالق اين آثار منحصربه فرد و جالب توجه است. اين نمايشگاه كه برخاسته از هنر مفهومي است نه تنها انديشه ذهني هنرمند، بلكه ارايهاي و معنايي متناسب با ذهن انسان و پيرامونش را به نمايش گذاشته است. در واقع هنرمند با اتكا به منطق فردي و چيستي اشيا و طبيعت اطراف به خلق اين آثار پرداخته است. قرار گرفتن اجناس مصنوعي براي خلق اثرهاي طبيعي رويكردي از هنر است كه براي مخاطب تغيير در نگرش ايجاد ميكند. علاوه بر اين چيرهدستي هنرمند در آثار را نبايد ناديده انگاشت. اين شيوه ذهني و صورت خيالي برخاسته از واقعيت كه هنرمند در اجرا گذاشته است، نياز به درك تجربه او و خصوصيت جستوجوگرش براي مخاطب ميشود. اجراي آثار اگرچه بر پايه توليد پيله و تبديل پروانه شدن كرم ابريشم است اما يگانه و متنوع و سرشار از حس بازنمايي ميشود. در ابتداي هر تابستان پروانههاي كرم ابريشم از پيلهها خارج ميشوند؛ درست همزمان با برپايي و گشايش اين نمايشگاه!
تابلوهاي نصب شده روي ديوار پيلههاي شمارهبندي شدهاي است كه هر كدام زيبايي مخصوصي دارند. طنابهاي رنگي، دانههاي ماش، هسته زردآلو، مقوا، نخ كاموا، گل خشك، رنگ آكريليك و... سبب شكلگيري اين نقشهاي حجمدار توسط هنرمند هستند كه معناي گستردهاي را نيز براي مخاطب ميسازند؛ معنايي هم از جنس پرواز و فراموشي همچنين تولد و جريان زندگي. پيلههاي ذهني به هم فشرده و كرمهاي مبدل به پروانه شده در كنار عناصري مانند هسته زردآلو كه بخش گوشتي آن توسط انسان جويده شده مخاطب را به فكر ميبرد. تامل در جريان زندگي حشرات به خدمت گرفته شده براي زندگي انسان بيش از هر چيز ديگري در بازديد تابلوها نظرم را معطوف كرد. در طبيعت پرورش پيلهها و براي استفاده انسانها از اين پارچههاي لطيف و ظريف ابريشمي، بيشتر پروانهها به وسيله گرما درون پيله كشته ميشوند تا ابريشم بتواند ريسيده و به پارچه تبديل شود. حقيقت اين رشتههاي ظريف و تجملي و مورد تقاضاي بشر با انطباق بر تابلوي پيله شماره 11در بيان نگاه و احساس جلوهاي از رنجي است كه بسيار زيبا و چشم نواز است. همچنين پيله شماره 8 پرواز پروانهاي از داخل پيله روي پارچهاي ابريشمي كه رنگ قرمز دارد پر از معناي خاص مابين پرواز پروانه، پيلهسياه و ابريشم قرمز است. پروانهاي كه قرار است دوباره براي توليد تخم كرمابريشم پرواز كند و پيلهاي كه رشتههايش ريسيده ميشوند تا به خدمت تقاضا درآيند. پارچه لطيف قرمز، بار معنايي زيادي را حمل ميكند كه يكي از آنها علاوه بر چشم نوازي با شكوه، احتمال خطر است. پرواز پروانه در سطح چشمنواز و پررنگ پارچه براي بازديدكننده بسيار توجهبرانگيز ميشود.
«همهچيز را از انسان ميتوان گرفت مگر ياد و خاطرههاي زندگياش را. در سفر به دنياي كودكيام، پرورش كرمهاي ابريشم در يك جعبه كفش پر از برگهاي توت را مرور ميكنم. هيجان و بيتابيام از ديدن حركت آرام آنها، صداي خش خش جويدن برگها پيله بستن و در آخر پرواز... امروز بوم نقاشي برايم همان جعبه كفش با راز درونش است. جايي كه نقاشي بر آن با ذوق ترك كردن از سطح بوم و ساختنش به حجم و دوباره چيدمان آن بر سطح بوم زايشي در پي دارد و پروازي. هنر معاصري كه آن را هنر دگرديسي ميخوانم. » (بيانيه نصرت نظامي تير 97)
اجراي آثاري با اين ذهنيت در هنرمند معمولا پيچيده و كلي هم به نظر ميرسد. اما در نهايت، اجرا و ظهورش در بوم ساختاري متنوع و مفهومي را به نمايش گذاشته است، تا جايي كه كه ذهن مخاطب نيز مورد پرسش قرار ميگيرد. يعني اگرچه اجراي هنر ممكن است شخصي باشد، اما عنوان و ارايه آن براي مخاطب و جستوجوي مخاطب براي كشف مفهوم، نتيجهاي است كه ما را با اثرهاي هنرمند پيوند ميدهد. همين پيوند با اثرهاست كه براي جهاني شدن هنر و تاثيرش بر آدمي كفايت دارد. كلنجار در محيط زندگي و شناخت آن و چيرگي بر پديدههاي محيط زيست از مولفههاي برجسته نمايشگاه پيله هستند كه باز خلق شدهاند. پيله كرم ابريشم تا پروانه شدن آن چرخهاي هميشگي است كه اختصاص به جهان و شيوه خلق محيط زيست دارد و اين نقطه اشتراك جهاني، ساختاري بيحد و مرز براي مخاطبين اين آثار محسوب ميشود.