• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4122 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۹ تير

اديان ابراهيمي و تفكر يوناني

هانس كريستين گونتر در نشست «اهميت گفت‌وگوهاي فرهنگي در روزگار ما از منظر فلسفه» گفت: فلسفه به عنوان يك شيوه تفكر ماحصل تمدن يونان است. با سلطه تمدن اروپايي بر عالم انديشه اروپايي آغاز به گسترش كرد و تا حدي چيره شد كه فلسفه‌اي كه امروز به كار مي‌رود به اين نوع از تفكر اشاره مي‌كند.

نشست «اهميت گفت‌وگوهاي فرهنگي در روزگار ما از منظر فلسفه» صبح روز يكشنبه با حضور هانس كريستين گونتر، احمد علي‌حيدري و حسن حاج‌قاسمي در سراي اهل‌قلم برگزار شد. بخش‌هايي از سخنان هانس كريستين گونتر را مي‌توانيد در زير بخوانيد:

گونتر سخنراني خود را پيرامون چهار محور موقعيت كنوني عالم، فلسفه به عنوان شيوه تفكري كه ماحصل تمدن يونان باستان بوده و رشد پيدا كرده، تاريخ اروپاي پس از قرون وسطي و تعاملات فرهنگ‌هاي غيراروپايي و ضرورت و نياز گفت‌وگوهاي ميان فرهنگي حوزه‌هاي امروزي تنظيم كرد و گفت: امروزه عالم معناي كاملا متفاوتي از دوره‌هاي تاريخي ديگر دارد. آنچه امروز به عنوان جهان پيرامون خود مي‌شناسيم در گذشته تقسيم به عالم‌هاي متعددي شده بود كه هيچ تعامل يا تعامل اندكي با عالم‌هاي ديگر داشت.

براي مردم دو هزار سال پيش دنيا، قلمرويي با فرهنگ‌هاي متعدد بود كه يك فرهنگ محور و ساير فرهنگ‌ها در حاشيه تعامل با فرهنگ‌هاي ديگر بود و اساسا تعامل با فرهنگ‌هاي دور رخ نمي‌داد. بنابراين عالم در كل تنها روي اروپا گشوده مي‌شد و زماني كه اروپا وسايل تكنيكي براي خود فراهم كرد تا به اكتشافات متعدد دست زده و بر عالم سلطه پيدا كند، قديمي‌ترين فرهنگ‌ها به مركزيت چين ناچار به تقليد و عقب‌نشيني از آن شدند.

اروپا، مركز عالم؟

وي با اشاره به استعمار مادي و فيزيكي اروپا در اين دوره اضافه كرد: در اين شرايط بخشي از فرهنگ‌هاي ديگر بايد تحت سيطره اروپا قرار مي‌گرفتند. بعدها قدرت‌هاي اروپايي به واسطه جنگ جهاني اول مجبور شدند تا با يك قدرت غيراروپايي يعني امپراتوري عثماني دست و پنجه نرم كنند با اين وجود هنوز فرهنگ اروپايي بود كه بر جهان تحميل شد و فرهنگ‌هاي ديگر راهي به جز اضمحلال و در حاشيه بودن نداشتند. بنابراين اروپا به موضوعي تبديل شد كه خود را مركز عالم مي‌دانست.

اين استاد فلسفه با بيان اينكه در تاريخ انساني دو نگرش توسط چين و اروپا بود كه برعالم چيره شد افزود: اين اواخر نيز چين‌محوري در دنيا چيره شده است اما در گذشته اروپامحوري بر عالم چيره بود تا زماني كه پس از جنگ جهاني دوم به تدريج فرهنگ اروپايي به يك توهم بدل شد. پس از اضمحلال امپراتوري استعمارگر اتحاد جماهير شوروي عالم به صورت غيرقابل پيش‌بيني تغيير كرد و جهان سوم بيشتر خود را اثبات كرد و قدرت اقتصادي و سياسي به دست آورد. همچنين كشورهاي جهان سوم سلاح‌هاي اتمي به دست آوردند و نه تنها چين قدرت دوم عالم شد كه كشورهاي ديگري چون هند، اندونزي، آسياي جنوب شرقي و برزيل قدرت اقتصادي كسب كردند و توانستند از موازنه اقتصادي‌اي كه اروپا در جهان به وجود آورده بود فاصله بگيرند. شرايط به گونه‌اي است كه پيش‌بيني مي‌شود در سال 2050 تنها دو قدرت غربي امريكا و آلمان در ميان 10 رده قدرت‌هاي اقتصادي دنيا قرار بگيرند.

گونتر در بخش دوم سخنانش درباره فلسفه به عنوان يك شيوه تفكر كه ماحصل تمدن يونان است سخن گفت و افزود: با سلطه تمدن اروپايي بر عالم، انديشه اروپايي آغاز به گسترش كرد و تا حدي چيره شد كه فلسفه‌اي كه امروز به كار مي‌رود به اين نوع از تفكر اشاره مي‌كند. نمايندگان فرهنگ‌هاي ديگر كه از اين واژه براي انديشه خود استفاده مي‌كنند اعتراض ندارند اما متوجه نيستند كه با استفاده از اين واژه مردم دنياي غرب درصدد تحميل كردن مفاهيم اروپايي بر شيوه‌هاي تفكر هستند حتي فرهنگ‌هاي ديگر براي توصيف متون خودشان از مدل‌هاي اروپايي استفاده مي‌كنند.

تفكر يوناني در مواجهه با جهان اسلام

گونتر با اشاره به اينكه فلسفه يونان توسط عالم اسلام هم جذب شد و در آنجا شكل ديگري يافت، گفت: تنها در اين دگرگوني اسلام، فلسفه يوناني از اساس آغاز به ممارست و بررسي تفكر اروپايي قرون وسطي را تمرين كرد. تفكر يوناني با اديان ابراهيمي چون يهوديت، اسلام و مسيحيت تعامل داشت و امروز فرهنگ‌هاي پديدآمده توسط اديان شكل گرفته و نقش مهمي در گفت‌وگوهاي ميان ادياني دارد. به گفته گونتر، فرهنگ اروپايي مدت‌ها پيش قبل از اينكه سلطه بر عالم را آغاز كند به عنوان عنصري از تفكر يوناني در تماس با اديان ابراهيمي قرار داشت. بعد از كنار زدن توام با خشونت سلطه اسلام از بخشي از سرزمين‌هاي اروپايي اين تعامل نزديك ميان اسلام و فرهنگ اروپا دچار وقفه شد و اسلام از ريشه‌هاي يوناني خود در شكل فلسفي قرون وسطي كه متاثر از ماوراءا‌لطبيعه يوناني بود فاصله گرفت و به نظام الهياتي براساس تفاسير سنتي از دين برگشت كه مبتني بر قرآن و سنت پيامبر بود. وي افزود: ايجاد اين سيستم الوهي در ايران سنت بزرگ عرفاني و تصوف را شكل داد كه با تفكر مابعدالطبيعه از اين رويكرد شكاف فرهنگي بزرگ‌تري را بين شرق‌شناسان مسيحي و دنياي اسلام شكل داد كه در اين مجاري هر دو به زعم خود در قالب فكري‌شان بسته بودند.

سهم اسلام در فرهنگ اروپايي

گونتر، بخش سوم سخنراني خود را با عنوان «تاريخ اروپاي پس از قرون وسطي و تعامل فرهنگ‌هاي غيراروپايي» آغاز كرد و گفت: اسلام سهم بيشتري در فرهنگ اروپايي داشت تا دين يهوديت. با اينكه يهودي‌تبارها در فرهنگ اروپايي سهيم بودند اما يهوديت به عنوان يك دين مبتني بر تلمذ نقش كمتري داشت. همچنين در دوره اكتشافات اروپايي‌ها در اواخر استعمارشان در مقايسه با فرهنگ‌هاي سرزمين‌هاي دور چندان يهوديت به شمار نمي‌آمد.

اين محقق حوزه فلسفه با تاكيد بر گفت‌وگوي اروپا با يهوديت و اسلام گفت: از دوره روشنگري كه اروپا همچنان خالصانه تمايل دارد تا به گفت‌وگو با فرهنگ‌هاي ديگر بپردازد مورد بي‌توجهي و عدم مفاهمه قرار گرفته و اين بي‌توجهي‌ها ناشي از معيارقراردادن فكر اروپايي است. ايبنا

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون