آرزو فرشيد
سفر محمدباقر قاليباف به خرمشهر و گپ و گفتهاي حاج حسين يكتا در بازار تهران حكم دم خروس اصولگرايان را دارد و مجال باور حرفهاي زيبا در مورد ضرورت وحدت و كمك به دولت را ميگيرد. نه اينكه رسانه ملي در اوج اعتراضات غير خودجوش بازار تهران به يك عضو جبهه پايداري آنتن دهد و بلندگوي معترضان شود، دور از انتظار است نه اينكه «كيهان» مديريت جهادي به سبك قاليباف و ديگران را بر سر دولت و حاميانش بكوبد. مساله اما وقتي قابل توجهتر ميشود كه حواسمان باشد آقايان اصولگرا اين روزها مدام از همراهي و انسجام ملي براي كمك به دولت و حل وفصل بحرانهاي موجود دم ميزنند.
فرصت طلبي بيرحمانه
در يك نگاه خوشبينانه ميتوان گفت كه سياسيون در ارودگاه اصولگرايي پيرامون راهكار مواجه با شرايط موجود به اتفاق نظر نرسيدهاند. همين است كه عدهاي از ضرورت همنوايي با دولت و ياري به آن سخن گفته و برخي به فكر ماهيگيري از آب گلآلود افتادهاند. باور اين نگاه خوشايندتر است اما احتمال ديگري نيز وجود دارد. احتمالي مبني بر اينكه منتقدان دولت عامدانه اين سياست را پيشه كرده و در پس حرف و عمل غيرهمخوان خود اهدافي را دنبال ميكنند. اهدافي كه به گفته محمدعلي ابطحي، فعال سياسي اصلاحطلب تبليغاتي و انتخاباتي است. ابطحي در گفتوگو با نامه نيوز، اين رويه را «يك فرصتطلبي بيرحمانه» توصيف كرده و معتقد است: «در شرايطي كه جامعه دچار بحران شده و مشكلات اجتماعي رخ نموده و مردم نيز به آسيبها عكسالعمل نشان ميدهند، برخي به دنبال بهرهبرداري تبليغاتي از دلخوري و ناراحتيهاي موجود هستند. در شرايطي كه مردم خرمشهر تشنه هستند، حضور كساني كه نه مديريت دارند و نه مسووليت و قدرت اجرايي، فقط يك رفتار پوپوليستي و تبليغاتي بيرحمانه نسبت به جامعه است.»
مشاور رييسجمهور در دولت اصلاحات با تاكيد بر اينكه «اين كار به نفعشان نيست» گفت: «اصلا يكي از دلايلي كه جناح محافظهكار نتوانسته اعتماد مردم را جلب كند همين نوع تحركات انتخاباتي غيرمقبول است كه است در ذهن جامعه مثبت تلقي نميشود.»
وي در تشريح اهداف پشت پرده اين نوع اقدامات گفت: «با اين رفتارها ميخواهند اين را به رخ مردم بكشند كه اگر به جاي دولت فعلي به ما راي داده بوديد، اين طور نميشد.»
ابطحي در پاسخ به اينكه رفتارهاي مورد اشاره چقدر در تخريب دولت موثر خواهد بود، گفت: «به اعتقاد من اكنون با يك سري بحرانهاي واقعي مواجه هستيم كه ربطي به افراد و دولتها ندارد. اين روشها نيز در تخريب دولت موثر نيست زيرا مردم از بهرهبرداري مشكلاتشان به نفع جريانهاي سياسي حس خوبي پيدا نميكنند. وقتي يك مدير سابق بخواهد از تشنگي مردم براي رقابت با دولت مستقر استفاده كند مردم درك ميكنند و احساس بدي پيدا ميكنند.»
درك جامعه از موجسواران
ابطحي رويكرد دوگانه اصولگرايان را چندان جدي نگرفته و گمان ميكند كه مردم متوجه اهداف پشت آن هستند. عبدلله ناصري اما با او همنظر نيست. او در گفتوگو با «اعتماد» گفت: «توجه داشته باشيد كه جامعه تحت تاثير موجآفرينيها، نخبگان، گروههاي مرجع، احزاب و رسانهها تصميمگيري كرد و به روحاني راي داد. اكنون نيز بحرانها آنقدر شديد است كه حداقل بخشي از جامعه چنان درگير مسائل روزمره اقتصادي و معيشتي است كه هيچوقت به ادراك و تحليل صحيح در مورد عملكرد جريانهاي سياسي نميرسد.»
وي با اشاره به اينكه «بخشي از جامعه از تحليل در مورد كارآمدي جريانهاي سياسي عبور كرده است» هشدار داد: «اگر آقاي روحاني نتواند تغيير ملموسي ايجاد كند حتما اين طيف از اصولگرايان تقويت شده و عملا رقباي دولت بهرهبرداري ميكنند. به اضافه اينكه سرمايهاي كه در اين چند سال به پشتوانه گفتمان اصلاحطلبي به دست آورده است را نيز از دست خواهد داد.»
به دنبال بازسازي
اين فعال سياسي اصلاحطلب در تشريح اهداف اصولگريان در اقدامات اخير نيز گفت: « اتفاقي كه در اين دولت از نظر اجتماعي، اقتصادي و به تبع از نظر سياسي افتاد زبان هواداران احمدينژاد را با وجود همه خرابكاريها و اشكلاتي كه خودشان در آن دوران داشتند، بلند كرد. به هر حال آنها از سال 92 به بعد دنبال بازسازي خود بودند و تجربياتي را نيز در انتخابات 94 و 96 كسب كردهاند.» ناصري افزود: «به نظر من آنان چه زماني كه در گفتار حمايت ميكنند و چه زماني كه در عمل تنگناهايي براي دولت ايجاد ميكنند يا سوار موج ميشوند، هدفي غير از بازسازي و نوسازي چهره تخريب شده خود ندارند.»
وي ضمن تاكيد بر اينكه « بخشي از اتفاقات اخير از جمله گرانيها و نابساماني اجتماعي و اقتصادي خارج از اراده رييس قوه مجريه و دولت بوده است» گفت: «بالاخره بخشي از مسائل در دست دولت است. مثلا روي كار آمدن نيروهاي كاردان و شايسته به جاي نيروهاي غيركارآمد و غيرمتخصص به جامانده از دوران گذشته ميتواند موثر باشد؛ لذا آنچه به جريان رقيب دولت كمك ميكند كه از حالا با يك پوزيشن مطلوبتري نزد افكار عمومي ظاهر شود، همين ناكارآمديهايي است كه در حوزه اجتماعي ميبينيم.»
اين فعال سياسي اصلاحطلب ضمن دخيل دانستن «عوامل داخلي و خارجي فراتر از اختيار و كنترل قدرت در بروز شرايط موجود » تاكيد كرد: «آقاي روحاني حداقل براي اقناع افكار عمومي بايد كاردانترين چهرهها را در دولت و استانداريها منصوب كند تا بهانه را از دست منتقدان خود بگيرد. اين فضاي دلگندگي و انفعال زمينه جولان دادن رقبا را فراهم ميكند.»
وي معتقد است كه «اگر روحاني در يكي دو ماه اخير بهتر عمل ميكرد و بخشي از جامعه راي خود را ناراضي نميساخت، اكنون رقبا امكان موج سواري روي بحرانها را نداشتند. البته هنوز هم دير نشده و روحاني با يك نوسازي و اصلاح در عرصه مديريت ميتواند اين فضاي تبليغاتي از رقباي خود را بگيرد.»
مديريت علمي يا مديريت جهادي؟
ناصري در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه جامعه در شرايط فعلي به آنچه كيهان مديريت جهادي مينامد، نياز دارد يا شيوه ديگري، گفت: «تاريخ جمهوري اسلامي نشان داده است كه هر وقت كه مديريت علمي در دستگاهها حاكم بود موفق شدهايم.»
وي ادامه داد: «ما 12 سال شهرداري قاليباف و 8 سال رياستجمهوري احمدينژاد را تجربه كرديم و امروز حتي دوستان قديم قاليباف معتقد هستند كه شهر تهران آينده سياسي، اجتماعي و زيست محيطي نگرانكنندهاي دارد. به نظر من هركسي با در دست داشتن يك چك سفيد امضا مبني بر اينكه از ارزيابي و نظارت مصون است، ميتواند مثل قاليباف با پشت سر گذاشتن همه قوانين و مقررات دستاورد داشته باشد. حتما در تاريخ جنگ مديران باتجربهتر از قاليباف داشتيم كه بتواند مديريت جهادي را دنبال كنند. البته مديريت جهادي كه قانون اساسي و قوانين كشور را زير پا گذارد اسمش مديريت نيست. كشور ما هر وقت كه مديريت علمي به خود ديده، تحول و پيشرفت داشته است.»
دفاع اصلاحطلبان از مديريت علمي و نقد از مديريت به اصطلاح جهادي به معني ناديده گرفتن كاستيهاي موجود در عرصه اجرايي كشور نيست. اين گروه از كارشناسان از يك سو بازگشت به سياستهاي پوپوليستي را محكوم و از سوي ديگر تاكيد ميكنند كه عصر اين نوع مديريتها گذشته است. به گفته ابطحي «اكنون و در عصر ارتباطات از پشت كامپيوتر و با مشاوره دادن و مشاوره گرفتن هم ميتوان مديريت كرد».