• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4127 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۴ تير

كسي از زلزله مي‌ترسد؟

فاروق مظلومي

مردم و خصوصا مردم تهران حق دارند از زلزله نترسند اين روزها گراني خيلي بيشتر از زلزله تن مردم را مي‌لرزاند. البته گراني زلزله عجيبي است؛ هم مردم را خانه خراب مي‌كند و هم قيمت خانه را بالا مي‌برد. اما سوالي كه اينجا پيش مي‌آيد اين است كه اگر در شرايط فعلي كه عرصه اقتصادي تنگ‌تر شده است حادثه‌اي طبيعي رخ دهد مديريت بحران، كامل و درست خواهد بود يا نه؟ در سال‌هاي اخير ديده‌ايم كه كارنامه مسوولان در مورد خروج از بحران‌هاي طبيعي با شرايط اقتصادي بهتر از حال، چندان موفق نبوده است. هر سال مسوولان ما با شروع تابستان و خشك شدن لب و دهان‌شان ياد بحران آب مي‌افتادند. اما امسال چطور؟ امسال كه فشار اقتصادي يكي از پرزورترين سال‌هايش را مي‌گذراند آيا صحبت از زلزله و خشكسالي و ريزگرد‌ها، بي‌مزه و بي‌مورد است ؟ آيا اولويت بودجه از محيط زيست به سفره مردم تغيير مكان خواهد داد؟ و اگر اين‌طور شود اين جابه‌جايي درست است؟ ما براي پاسخ به اين سوال‌ها همچنان نااميد نيستيم و چشم به دهان كارشناسان مي‌نشينيم. البته نه آن كارشناسي كه سوار بر امواج تلويزيون براي توجيه گراني با لحني نامناسب مردم را عامل گراني معرفي مي‌كند و مي‌گويد: كسي كه از كوه آويشن جمع مي‌كند آويشن را به بهانه گراني دلار گران‌تر از پارسال مي‌فروشد. كارشناس عزيز احتمالا فراموش كرده است كه فروشنده آويشن، خريدار مايحتاجي است كه متناسب با قيمت دلار فروخته مي‌شوند. ترديدي نيست كه جهانِ زيستي ما _ كوه، دشت، دريا، شهر، خانه _ تاثير مستقيم روي جهانِ معنوي ما دارد. منظور از جهان معنوي چيزهايي بزرگ مثل مهرباني و دوست داشتن است. حتما امسال شما هم تجربه كرديد كه با هر كدام از هموطنان نيمه شمالي كشور صحبت مي‌كرديد اولين بحث، شادابي و طراوت طبيعت بود. درست حدس زديد باران، هوا و مردم را شاداب كرده بود. دوستي داشتم كه در حال عبور از پل ميان گذر درياچه اروميه به من زنگ زده بود و با ذوق مي‌گفت نمي‌داني همه درياچه پر از آب است. البته من هم مثل او به همان آب سطحي با عمق نيم متر خوشحالي كردم و شايد باورتان نشود حتي روي همان آب با عمق نيم‌متر در روياهايم قايقراني هم كردم.

كاش هميشه باران ببارد و زلزله هم نيايد. اما ما مردم خاورميانه عادت داريم هميشه خطر را پيش روي‌مان ببينيم كه حسب اتفاق در مورد حادثه‌هاي طبيعي اين پيش‌بيني بد نيست. نمي‌شود به اتفاقي كه احتمالش وجود دارد، فكر نكرد. وقتي باد و باران با جنوب كشورم مهربان است خوشحالم اما هر لحظه كه به ريزگردهاي جنوب فكر مي‌كنم گرد غم روي صورتم مي‌نشيند. ما براي رويارويي با بحران‌هاي طبيعت بايد مردمي صبور و مهربان داشته باشيم و كمي سخت است لبخند زدن با فكر اجاره خانه و كسب و كار بي‌رونق. اما توزيع شادي و مهرباني در بين مردم خيلي كار سختي نيست. ما مردمِ قانع، با كف دستي نان گرم و ليواني آب سرد، سفره مهرباني‌مان باز است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون