در ستايش پلن B
وقتي بلژيك 2 بر صفر از ژاپن عقب افتاد، وضعيت بغرنجي براي شياطين سرخ به وجود آمد. همه بلژيكيها و شايد خيلي از فوتبالدوستان در سرتاسر دنيا منتظر بودند تا هازارد و يارانش تيم پرتلاش آسيايي را به راحتي شكست دهند و راهي دور بعد شوند. اما شرايط كمي متفاوت پيش رفت. بلژيك با يازده نفر اوليهاش بازي بدي به نمايش نگذاشت و شايد اگر كمي خوش شانس بود ميتوانست دروازه حريف را باز كند. اما بعد از گل دوم ژاپن و پايين آمدن روحيه بلژيكيها از به در بسته خوردن حملاتشان، نياز به تغيير بهشدت در تيم بازنده احساس شد. حملات بلژيكيها براي ژاپنيها كاملا قابل پيشبيني بود و به نظر ميرسيد كه بازي با همين نتيجه به پايان برسد. اينجا بود كه روبرتو مارتينز به عنوان سرمربي هنر خودش را نشان داد و با تغييراتي به موقع شرايط را دگرگون كرد.
مربيان زيادي در دنيا وجود دارند كه آنقدر به تركيب ابتدايي و سبك بازيشان ايمان دارند كه تحت هيچ شرايطي حاضر به عوض كردنش نيستند. مثلا گوارديولا حتي اگر 10 بر صفر هم تيمش عقب بيفتد باز دست از تيكي تاكا و پاسكاريهاي پرتعداد برنميدارد. يا از اين شيوه به گل ميرسيم يا اصلا نميخواهيم گل بزنيم. اما نوع ديگري از مربيان هم هستند كه با اتفاقات بازي پيش ميروند و انعطاف خوبي براي تغيير شرايط دارند. مربياني كه اصطلاحا پلن B دارند. نميتوان گفت كه كدام يك بهتر هستند. پايبندي به اصول يا هماهنگ شدن با اتفاقات. از هر دو دسته مربيان بزرگي به فوتبال دنيا عرضه شده و هر دو دسته نيز شكستهاي بزرگي را تجربه كردهاند. نمونهاش همين چند روز پيش و بازي اسپانيا روسيه. هيرو در بازي با روسيه يا پلن B نداشت يا نميخواست از آن استفاده كند، نتيجه پافشاري بر تاكتيك اصلي و ابتدايي تيمش هم شد حذف ماتادورها توسط ميزبان. در بازي بلژيك با ژاپن، مارتينز با درك درست شرايط بازي، اقدام به تغييرات مهمي در تيمش كرد. بيرون كشيدن كاراسكو و مرتنز، دو تن از ستارههاي تيمش و به بازي فرستادن فليني و چادلي قد بلند به زمين تصميم درستي بود كه توسط مارتينز اتخاذ شد. افزايش ميانگين قدي تيم بلژيك در خط حمله باعث شد كه كوتاهقامتان ژاپني كه تا آن لحظه توانسته بودند چند نفري لوكاكو را مهار كنند، ديگر توان رقابت با آن همه بازيكن قد بلند را نداشته باشند و روي دو سانتر از جناحين و دو ضربه سر بازي برده را در حالت مساوي ببينند.