شرق خيالانگيز آنگونه كه اروپا ميپسندد
شبنم نيكخو
منتقد: هنر اگزوتيك1 ذاتا نسبي بوده است. از قرن ۱۶ ميلادي، ساكنين غرب مديترانه سرزمينهاي دوردست را به اصطلاح خود كشف ميكردند كه نسبت به مكان جغرافيايي آشنا براي آنها، خاورميانه، شرق دور و آفريقا پر از شگفتيهاي ناشناخته بود و با شنيدهها و ديدههاي محدود در مورد اين سرزمينها خيالپردازي ميكردند. بازتاب تصورات آنها از اين به اصطلاح «ديگران» در آثار هنري گرايشي محبوب در اروپا شد.
هنرمند: اما مفهوم اگزوتيسم تغيير كرده و به نظر من از زمان به وجود آمدن اگزوتيسم دكوراتيو، اين مفهوم ابعاد ديگري پيدا كرده است. اگزوتيسم اوليه با «دسترسي» ارتباط مستقيم داشت و تا زماني اگزوتيك، شگفتانگيز و ناشناخته بود كه دسترسي به آن سهل نبود.
منتقد: بله. مساله ديگر اينكه اگزوتيسم غيردكوراتيو زماني كه به دست خود «ديگران» كه براي غرب شگفتانگيز بودهاند خلق شود در زمان محبوس ميشود. چراكه هنرمند ويژگيهاي فرهنگي و سنتي جامعهاش را در قالب هنر به كساني ارايه ميكند كه انتظار دارند آن جامعه را آن گونه ببينند و به اين دليل هنرمند از جامعه زمان خويش فاصله گرفته و به حفظ تقدس گذشتهاي كه ديگر وجود ندارد دامن ميزند.
هنرمند: چه اشكالي دارد هنرمند با استفاده از عناصرفرهنگي و سنتي مشخصا برگرفته از جامعه خود اثر هنري خلق كند؟ اين آثار براي بسياري افراد از مليتهاي ديگر همچنان شگفتي به همراه دارند.
منتقد: حتما همين طور است اما كشف و درك جامعه هنرمند توسط او و به تصوير كشيدن جدال گذشته و حال جامعهاش اگزوتيك نيست. ما نبايد گرفتار معناي لغوي اين كلمه شويم. مفهوم هنر اگزوتيك همان طور كه گفتم چيز ديگري است؛ هنري كه توسط غرب براي به تصوير كشيدن تصورات آنها از ديگران يا شرق ايجاد شد. تنها مخاطب قرار دادن مليتهاي ديگر براي ارايه هنري كه المانهاي فرهنگي و سنتي جامعه هنرمند را در خود دارد حتي با قصد شناساندن جامعه خود به آنها، اگزوتيك نيست.
هنرمند: به هر حال دكوراتيو بودن چنين آثاري آنها را از اين بحث جدا ميكند.