فرامرز آذرپاد
در شرايطي كه مقامهاي امريكايي به پايتختهاي شركاي اقتصادي ايران در سراسر جهان سفر ميكنند تا ضرب الاجلهاي خود را براي آغاز تحريمهاي ثانويه امريكا عليه ايران از آبان ماه سال جاري با آنها در ميان بگذارند و دولتهاي همكار ايران را به قطع همكاريهاي تجاري و اقتصادي با ايران وادار كنند، ايران هم در تلاش است تا منافع تجارت خارجي خود را بعد از آغاز تحريمهاي يك جانبه امريكا همچنان حفظ كند. در اين ميان چين به عنوان دومين اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترين مشتري نفت خام در بازارهاي جهاني، از اصليترين اميدهاي ايران براي حفظ منابع ارزي بعد از اجراي دور جديد تحريمهاي امريكاست كه از سوي واشنگتن «سختگيرانهترين نظام تحريمها عليه يك كشور» توصيف شده است. سيد حسين ملائك، سفير ايران در جمهوري خلق چين در دوران اصلاحات، نسبت به حفظ روابط تجاري ايران و چين بعد از اجراي دور جديد تحريمهاي امريكا خوشبين است. ملائك معتقد است كه چين اراده جدي براي رويارويي با فشارهاي امريكا دارد و حاضر نيست خريد نفت خام از ايران را متوقف كند. ملائك همچنين معتقد است كه بخشي از مشكلات شركتها و تجار ايراني با دولت چين كه طي سالهاي اخير رخ داده است، نه به دليل تحريمهاي امريكا كه به دليل عدم رعايت قواعد انضباط مالي و مقررات تجاري جديد چين است. در ادامه متن كامل گفتوگو با سيد حسين ملائك، سفير پيشين ايران در جمهوري خلق چين را مطالعه ميكنيد:
با از سرگيري تحريمهاي ثانويه امريكا، به تصور شما آيا چين روابط تجاري خود را با تهران ادامه خواهد داد؟
چين تحريمهاي يك جانبه امريكا را به رسميت نميشناسد و ظرفيت آن را دارد تا به صورتهاي مختلف روابط تجاري خود را با ايران نگه دارد يا حتي گسترش دهد. البته اين حكم قطعي و مربوط به همه شركتها و موسسات چيني نيست. قطعا تعدادي از شركتها و موسسات چيني از ترس جريمههايي كه امريكا ممكن است به دليل دور زدن تحريمهاي ايران بر آنها تحميل كند، اگر هم تصميم به قطع رابطه با تهران نگيرند، دستكم رابطه خود را با ايران به حداقل ميرسانند. اين موضوع بسته به ميزان وابستگي اين شركتها به اقتصاد امريكا و مبادلات آنها با امريكاييهاست. اما نهايتا قطع كامل روابط تجاري ميان تهران و پكن، اتفاقي نيست كه با آغاز تحريمهاي امريكا مورد انتظار باشد. مهمترين نكته در روابط تهران با چين در اينجا آن است كه آيا چين بعد از آغاز تحريمها به خريد نفت از ايران ادامه خواهد داد يا نه؟ به اعتقاد من بله، چين حتما ايران را جزو تامينكنندگان نفت خود نگه ميدارد. پكن براي استمرار خريد نفت از ايران دو انگيزه دارد؛ اول آنكه نفت خود را از طيفي از توليدكنندگان مختلف تامين ميكند و تنوع منابع را حفظ ميكند تا آسيبپذيري خود را در برابر فراز و نشيبهاي بازار انرژي تا حد ممكن كاهش دهد و از طرف ديگر، واردات نفت خام از ايران اين اجازه را به چينيها ميدهد كه ايران را به عنوان يك واردكننده كالاهاي توليد خود، همواره حفظ كنند، در واقع نفت خام وارداتي چين تبديل به اعتباري براي صادرات محصولات چيني به ايران ميشود.
در مورد فرآوردههاي نفتي و صادرات پتروشيمي چطور؟
احتمالا فرآوردههاي ايران و محصولات پتروشيمي تا حدودي تحت تاثير تحريمها قرار خواهند گرفت و با توجه به اينكه موضوع تصويب FATF در ايران در هالهاي از ابهام قرار دارد و چين در اين مورد سياستهاي استاندارد را دنبال ميكند ممكن است به صورت قانوني اين خريدها كم شود. هنوز نميتوان ارزيابي دقيقي به لحاظ آماري داشت، خيلي متغيرها، از جمله سرنوشت ايران در كارگروه ويژه مالي (FATF) وجود دارند كه ميتواند بر آينده مبادلات تهران و پكن تاثيرگذار باشند. آنچه ميتوان با قطعيت گفت اين است كه چين به خريد نفت خام از ايران ادامه خواهد داد و قطعا به ازاي اين خريد براي ايران اعتبار خريد كالاهاي توليد خود را ايجاد ميكند.
فكر ميكنيد چينيها تا چه اندازه از نفت ايران را بخرند؟
چين جز دورهاي محدود در دوران تحريمها، هيچگاه ميزان خريد نفت خود را كمتر از 700 هزار بشكه در روز نرساند.
اما امريكاييها تهديد كردهاند كه به جز عدد صفر يا دست كمك قطع پلكاني خريد، به چيز ديگري رضايت نميدهند...
امريكاييها هر ادعايي ميخواهند ميكنند، اين ادعاها عملي نيست. چين كشور پيچيدهاي است و خيلي ساده نميتوان آن را كنترل كرد، مساله اين نيست كه يك راه را ببنديم و راه ديگري نماند، چين هزاران راهحل ديگر دارد و اگر اين اراده وجود داشتهباشد كه كاري انجام شود، به شكلي انجام ميشد كه كاري از دست امريكاييها براي جلوگيري يا مهار آن بر نيايد.
فكر ميكنيد اين اراده تا چه اندازه وجود داشتهباشد؟
چين به منافع ملي خودش نگاه ميكند، چينيها علاقهمندند كه چرخهاي صنعت، تجارت و اقتصاد خودشان بچرخد، به نفع آنهاست كه ايران پول داشتهباشد، اين پول از كجا به دست ميآيد؟ از فروش نفت خام، در نتيجه آنها كاري ميكنند كه ايران نفتش را بفروشد، ممكن است كمي مشكلتراشي كنند تا ايران را راضي كنند كه نفتش را ارزانتر بفروشد، اما نهايتا خريدار نفت ايران باقي خواهند ماند، در تمام دوران تحريمهاي پيشين هم از يك ميليون بشكه نفتي كه ايران حق صادرات داشت، 650 هزار بشكه آن به چين ميرفت و چينيها تا آخر پاي آن ايستادند و از خريد خود كم نكردند.
توان چين در مقابله با تحريمهاي امريكا تا چه اندازه است و چينيها تا چه جايي انگيزه دارند در برابر امريكا ايستادگي كنند؟
چين به عنوان يك قدرت درجه اول جهاني هم از بعد اقتصادي و هم از بعد سياسي انگيزههاي زيادي براي مقابله با امريكا دارد. نكته مهم در اين بحث آن است كه چين با كدام امريكا در مورد ايران مقابله ميكند. اگر امريكا با سياستهاي خود دنبال توليد آشوب و بيثباتي در ايران باشد چينيها قطعا انگيزه بيشتري براي مقابله با چنين سياستهايي دارند و روسيه را هم در كنار خود ميبينند. اما در شرايطي كه امريكا بتواند چين را متقاعد كند كه اهداف منطقي يا قابل قبولي در مورد ايران دنبال ميكند و نه در جستوجوي آشوب بلكه صرفا به دنبال تغيير رفتار ايران در سياستهاي خاص است، چين براي رويارويي با امريكا ملاحظه بيشتري خواهد داشت.
به جز مساله ايران، چينيها خودشان هم امروز هدف فشارهاي امريكا و جنگ تعرفهاي هستند كه امريكا آغاز كرده است، به تصور شما پكن چه رويكردي را در برابر جنگ تجاري دولت ترامپ در پيش ميگيرد؟
چين حتما با امريكا مقابله خواهد كرد. چينيها لزوما به همه خواستههاي امريكا تن نميدهند، هر چند برخي از خواستههاي امريكا بحق است؛ از جمله در مطالبات امريكا در مورد حقوق معنوي اختراعات و فناوريها يا گشايش براي فعاليت شركتهاي عامل امريكايي در خاك چين شايد حق با واشنگتن باشد. در نهايت رويارويي در جنگ تجاري، عملا نفعي براي چين ندارد، در واقع ورود به اين جنگ با خواست چين انجام نشده است. چين براي حفظ منافع خود تلاش ميكند تا رابطه خود را با قدرتهاي ديگر اقتصادي جهان مانند اتحاديه اروپا و ژاپن بازنگري كند تا بتواند بازارهاي جديد و جايگزيني براي مبادلات تجاري خود پيدا كند و توازن را به تجارت خارجي برگرداند.
اين جنگ تجاري نفعي براي ايران خواهد داشت؟
ايران حتما از فضا و شرايط جديد منبعث از اين جنگ نفع ميبرد، حتي اگر اين نفع مستقيم نباشد. البته اقتصاد ايران در ابعاد جهاني بسيار كوچك و ابتدايي است و لذا نبايد انتظار زيادي از منافع اين رويارويي داشت. نهايتا ممكن است قيمت برخي كالاهاي خاص، بر اثر جنگ تجاري ميان چين و امريكا براي ايرانيها كاهش يابد.
يكي از پيشنهادهايي كه امريكاييها به چين دادهاند، جايگزيني بخشي از نفت خام وارداتي ايران با نفت خام امريكا و الانجي توليد امريكاست، آيا ممكن است چينيها براي كاهش رويارويي با امريكا اين پيشنهاد را بپذيرند؟
همانطور كه عرض كردم چين زنجيره تامين نفت خود را متنوع نگه ميدارد و نفت امريكا را جايگزين نفت ايران نميكند. قطعا چين از نفت خام ايران چشمپوشي نميكند و ايران در زنجيره تامين انرژي چين باقي خواهد ماند.
و پول نفت را چگونه پرداخت ميكند؟
چين در مورد دلار نميتواند كمكي به ايران بكند. مبادلات دلاري كاملا با دخالت امريكا انجام ميشود و ايران در اين زمينه گزينهاي ندارد. در مورد يورو نيز با كمك اتحاديه اروپا مسيرهايي ممكن است باز باشد البته با محدوديتهاي زياد، در نتيجه شايد بخشي از درآمد صادرات نفت ايران را بتوان به حساب يورو از چينيها گرفت. با اين حال به تصور من بهترين راه موجود بين ايران و چين استفاده از ارز محلي دو كشور است.
اما حتي قبل از خروج امريكا از برجام، گزارشهايي مبني بر ممنوعيت بازكردن حسابها براي اتباع يا شركتهاي ايراني نزد بانكهاي بزرگ چيني، مانند بانك چين يا بانك خلق منتشر ميشد. در چنين شرايطي چگونه امكان انتقال پول نفت وجود دارد؟
بانكهايي كه نام برديد، حتي بعد از تصويب برجام هم عملا با ايران معامله نميكردند. بخشي از بانكهاي چيني براي مدتي حسابهاي اتباع و شركتهاي ايراني را باز كردند، اما دوباره تصميم گرفتند كه اجازه فعاليت به حسابهاي ايرانيها را ندهند. دليل اصلي اين اقدام چينيها ارتباطي با تحريمهاي بينالمللي ندارد، بيش از هر چيز مقررات داخلي چين و پيروي از دستورالعملهاي FATF است كه باعث ميشود بانكهاي چيني نسبت به عملكرد حسابهاي اتباع و شركتهاي ايراني سختگير باشند. بخشي از اين مبادلات مالي كه با شلختگي در بانكهاي چيني انجام ميشود باعث شده تا وضعيت مبادلات مالي اشخاص و شركتهاي ايراني در چين مورد سوال قرار بگيرد. مثلا از يك حساب دانشجويي ممكن است براي انتقال يك مبلغ كلان استفاده شود، چنين اقدامي از طرف بانكهاي چيني مشكوك شمرده ميشود. اما بانكهاي چيني همه مبادلات مالي ايرانيان را ممنوع نكردهاند، شركتها و كمپانيهاي ايراني كه فعاليتهاي منظم و شفاف مالي دارند و تابع مقررات بينالمللي عمل ميكنند، همگي در حال مبادله مالي و بانكي با بانكهاي چين هستند.
معتقديد كه قواعد FATF در تجارت ايران و چين هم نقش بسزايي دارد؟
يكي از بزرگترين مشكلاتي كه چينيها در تجارت بينالملل با آن مواجه شدهاند اين است كه از سوي كشورهاي خارجي به پولشويي متهم ميشوند، در نتيجه چينيها هم مانند ايران در حال اجراي برخي از توصيههاي كارگروه ويژه مالي هستند تا بتوانند نام خود را از اين اتهام پاك كنند، هر چند كه پكن هنوز عملا عضو كارگروه نيست. وضعيت مقررات و انضباط مالي و اقتصادي در چين در دو دهه گذشته تغييرات زيادي كرده و شركتهاي ايراني نيز كه با چين تجارت ميكنند بايد اين تغييرات را در نظر داشتهباشند، بسياري از مقررات گمركي، بانكي و مالي در چين نسبت به گذشته سختگيرانهتر شده است و برخي تبادلات و ارتباطهاي سنتي كه در گذشته ميان تجار ايران و شركاي چينيشان وجود داشت، عملا ديگر امكانپذير نيست و بايد مدرنتر و بهروزتر شود.
فكر ميكنيد گرفتن يوان به ازاي نفت، كاربردي براي ايران داشتهباشد؟
چرا كه نه! قطعا! ايران الان نزديك به معادل 14 ميليارد دلار واردات كالا از چين دارد، بخشي از اين كالاها، كالاهاي ضروري هستند و حالا بخشي از آن تجملي يا غيرضروري. در صورتي كه به جاي دلار يا يورو، پول ملي دو طرف مبناي تجارت باشد، باز هم تفاوتي نميكند چون ايران همچنان پول دريافتي از چين را براي واردات از چين هزينه ميكند، در نتيجه دلار و يوان اينجا تفاوت خاصي نميكند.
روابط ايران با هند و پروژه چابهار، تا چه اندازه ميتواند چينيها را به رقابت با هند براي ورود به اقتصاد ايران تحريك كند؟
من به طور اصولي فكر ميكنم كه چينيها از پرونده چابهار و حضور هند در آن عملا احساس رقابت خاصي نكرده و ترسي ندارند. زيرا نه هنديها خيلي عجله و اراده محكمي از خود نشان ميدهند و نه طرف ايراني كه در وهله اول منابع لازم براي اجراي زيرساختهاي لازم طرح چابهار را در اختيار ندارد و در مرحله بعد اراده قابل توجهي هم غير از تبليغات براي پيشبرد اين طرح ديده نميشود. آنچه در مورد اين پروژه تاكنون مطرح است بيشتر آرزوهاست تا اجرا و چينيها هم تا حدود زيادي از اين موضوع باخبرند.
پكن خريد نفت از ايران را متوقف نميكند.
FATF در تجارت ايران و چين نقش كليدي دارد.
تجار ايراني بايد عادتهاي سنتي در تجارت با چين را عوض كنند.
چين كشور پيچيدهاي است و خيلي ساده نميتوان آن را كنترل كرد، مساله اين نيست كه يك راه را ببنديم و راه ديگري نماند.
چين به خريد نفت خام از ايران ادامه خواهد داد و قطعا به ازاي اين خريد براي ايران اعتبار خريد كالاهاي توليد خود را ايجاد ميكند.
چين در دو دهه گذشته تغييرات زيادي كرده و شركتهاي ايراني نيز كه با چين تجارت ميكنند بايد اين تغييرات را در نظر داشتهباشند، بسياري از مقررات گمركي، بانكي و مالي در چين نسبت به گذشته سختگيرانهتر شده است.