آنچه امروز كاش روحاني بگويد
شروين وكيلي
من در واپسين انتخابات رياستجمهوري به آقاي روحاني راي دادم و چون به استفاده از تمام ظرفيتهاي حقوق قانوني شهروندان باور دارم و او را بهترين گزينه آن روزها ميديدم. نه از راي دادن پشيمان هستم و نه از گزينش او و اين امري فلسفي و اخلاقي است كه از وظيفه مشاركت در سرنوشت همميهنان و عقلانيت حاكم بر انتخابها برميخيزد. با اين همه شرايط امروز كشور و نابسامانيها به شكلي است كه اين موضع عمومي درباره اين حق و پشيمان نبودن از بهرهمندي از آن را نميتوان به رضايت يا خشنودي حمل كرد. من به عنوان يك شهروند انتظار دارم امروز آقاي روحاني در پيامش محتواي اين گزارههاي كليدي و كارساز را بگنجاند و متاسفانه حدس ميزنم چنين نكند.
نخست: اعلام مبارزه سرسختانه با فساد اقتصادي گسترده و ريشهكنياش در تمام سطوح و همه لايههاي جامعه، با تاكيد بر طبقه نخبگان سياسي و اقتصادياي كه بزرگترين دزديها و جرمها را مرتكب شده و ميشوند. يعني معرفي بيمحاباي مجرمان در همه سطوح، ارايه زمانبندياي براي مهار كردنشان و پيشنهاد چارچوبي براي رسيدگي به وضعيت و كيفر دادنشان.
دوم: اعلام برنامهاي عملياتي و آشكار براي بازگرداندن حقوق عقلاني و طبيعي شهروندي، دستكم به همان شكلي كه در قانون اساسي پيشبيني شده است. به شكلي كه تبعيضهاي نهادين، مردمآزاريهاي مرسوم و جرايم سازمانيافته به شكلي منظم و با مشتي آهنين ريشهكن شود. نشان دادن ارادهاي كه تصور رايج درباره تقابل ملت و حكومت –كه انشاءالله نادرست است، اما هر از چندي با رفتارهايي تاييد ميشود!- را رفع كند.
سوم: اعلام اين چرخش سياسي كه نظام اداري ساز و كارهايي موثر را براي استقرار شايستهسالاري اجرا خواهد كرد. به شكلي كه انبوهي از ميهندوستان نخبه و كارساز كه امروز حاشيهنشين هستند، در زماني كوتاه جايگزين انبوهي از ديوانسالاران ناكارآمد و نالايق و گاه فاسد شوند.
چهارم: اعلام برنامهاي روشن و عقلاني كه با علم پشتيباني شود و بحران محيط زيستي كشور را چاره كند. برنامهاي كه دستاندازي سودجويان به منابع طبيعي را مهار كند، به هدر دادن اندوختههاي بومشناختي را متوقف سازد و اقتصاد پرهزينه و ناكارآمد آب را كه از شكل كشاورزيمان ناشي ميشود با اقتصادي تندرست و سودآور (مثلا مبتني بر گردشگري يا توليد انرژيهاي پاكيزه) جايگزين كند.
پنجم: اعلام برنامهاي روشن و راهبردي براي رويارويي با تهديدهايي كه وحدت مليمان را تهديد ميكند. تهديدهايي كه سرنخها و جريانهايي شناخته شده و روشن دارد، اتصالش با دولتهاي دشمن شفاف و عيان است و از اين رو خيانتبار بودن جريانش نمايان است و ديگر نميتوان مثل چند دهه پيش مقابلهاش با مليت ايراني و وطندوستي را به بلاهت حمل كرد. متاسفانه گمان نميكنم امروز آقاي روحاني به اين پنج ضرورت مهم و حياتي به شكلي قاطع و هدفمند اشاره كند و متاسفانه حدس ميزنم برنامهاي شفاف و روشن و كارآمد براي چاره كردن پنج تنش فساد، قانونگريزي، نالايقسالاري، بحران محيطزيست و ايرانستيزي در كار نباشد. اين تنشها به قدري بزرگ و فرساينده هستند كه بيشك اشارههايي به آنها انجام خواهد شد، اما «در برهه حساس كنوني» اين كليگوييها و ملاحظهها كارساز نيست.