• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4142 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲ مرداد

سخني با سفير محترم جمهوري آذربايجان

فياض زاهد

براي من مانند بسياري از ايرانيان سفر به قفقاز و سرزمين‌هاي مجاور و ماوراي خزر همواره هيجان‌انگيز بوده است. من سال‌ها مترصد سفر به آذربايجان و شهر باكو بودم. اما اين مهم در چند روز گذشته محقق شد. از جواني اين توفيق را داشته‌ام كه جهان را ببينم و به بسياري از نقاط دنيا سفر كرده‌ام. لذا مي‌توانم ارزيابي مناسبي از وضعيت كشورها ارائه دهم. در چند روز گذشته كه براي ديدن بازي‌هاي تيم ملي كشورم به روسيه رفته بودم در بازگشت مسير كازان و باكو را برگزيدم. با ورود به شهر باكو، چالش ميان سنت و مدرنيته رايج‌ترين تلقي به ذهن بود. تلاش براي نو شدن، با تكيه بر درآمدهاي نفتي- كه البته اثرات آلودگي‌هايش بر ساحل خزر ديده مي‌شد- و ساخت يك مدنيت نوين با تكيه بر تكنولوژي وارداتي و گاهي باسمه‌اي تركيبي غريب را به چشم مي‌آورد. گاهي ناخواسته، ذهن آدم شهرهايي را كه در اروپا يا روسيه ديده بود با باكو مورد مقايسه قرار مي‌داد و احساسي متضاد را رقم مي‌زد. شهر باكو گويا بسيار تغيير كرده است و البته به لطف تبليغات بين‌المللي و تلاش براي تبديل آن به يك شهر برندينگ گام‌هاي مطلوبي را هم محقق ساخته است. اما اين تنها شهرسازي و معماري نيست كه بايد تغيير كند. تغيير شهر با تغيير ذهنيت و نهادهاي موثر جامعه شهري بايد همراه باشد. در اين راه براي جناب سفير و مردم آذربايجان آرزوي توفيق دارم. لذا همان‌طور كه مجمل توضيح دادم نهادهاي اجتماعي نيز در راستاي تغييرات بايد شكل يابند. مي‌شود شهر نويي ساخت اما بدون اصلاح رفتارهاي فرهنگي و اجتماعي، همه تلاش‌ها به ضدخود بدل مي‌شود. مثلا نهاد پليس و ادارات مرتبط با توريسم نقش حياتي در معرفي شهر و كشور دارند. شما ده‌ها بلوار و برج و ساختمان مدرن ايجاد كنيد اما به مردم و نهادهاي مربوطه در رابطه با محيط زيست، مسافران خارجي، قوانين و رفتارهاي رانندگي و ده‌ها پديده مرتبط چيزي نياموزيد، تنها نقض غرض كرده‌ايد. همه اينها را گفتم تا داستاني تعريف و توجه جناب سفير را بدان جلب كنم. چون در كشور شما كسي به سخنان من گوش نداد. از آنجايي كه تعداد ايرانيان مهمان به آذربايجان زياد است شايد اين تذكر كار را در آينده براي ديگر هموطنانم آسان كند. براي روشن شدن موضوع به دو تجربه اشاره مي‌كنم. در بازي ايران و اسپانيا در كازان، به دليل حساسيت و عجله فراوان برادرم كوله‌پشتي مرا در بخش امنيتي استاديوم با كوله‌اي ديگر به اشتباه جابه‌جا كرد. در پايان بازي پليس روسيه ضمن رعايت آداب لازم در كمتر از يك ساعت كوله‌ها را پيدا و از صاحبان رفع نگراني كرد. درون كوله‌ها مقادير معتنابهي پول و چند عينك و گوشي آيفون وجود داشت. اما در باكو گوشي من در يكي از معتبرترين مراكز خريد باكو روي نيمكت جا ماند و فردي آن را برداشت و به پليس يا مركز اشياي گمشده تحويل نداد!

من به پاسگاه شماره 39 جنايي باكو مراجعه كردم. دو روز وقت عزيزم را در آنجا صرف كردم. امان از ذره‌اي احساس مسووليت پليس باكو. نه آنكه عامدا قصد بي‌توجهي داشتند. نه، اصلا براي اين امور آموزش نديده‌اند. نمي‌دانستند پيگيري مشكل يك توريست با شهروند عادي فرق دارد. آنها براي بازبيني دوربين پاساژ از من انتظار داشتند كه يك هفته در آنجا بمانم!!!!

تنها پس از دو روز كه آنها را تهديد به انعكاس اين سهل‌انگاري به وزارت خارجه كردم، افسري جوان- بماند كه چه رفتاري داشت- را به مركز خريد فرستادند و نتيجه‌اي هم حاصل نشد. دوستي آذربايجاني به من قول داد كه با پرداخت هزينه چاي و ليمو و كلوچه به پليس باكو از آنها مي‌خواهد كه گوشي سرقت‌شده مرا بيابند!

تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

به جناب سفير توصيه مي‌كنم به اين موارد توجه كنند و به نهادهاي مرتبط تذكرات لازم را بدهند. اين تنها ساختمان‌هاي باكو نيستند كه مي‌توانند مسافران را جذب كنند. بيش از آنها اين ماموران و متصديان امر در گمرك، فرودگاه، پليس و بيمارستان‌هاي يك كشور هستند كه فاصله كشورهاي پيشرفته يا باسمه‌اي را تبيين مي‌كنند. همچنان اميدوارم كه با اعلام پليس باكو و يافتن گوشي همراهم خاطرات تلخ سفر به باكو جايش را به خوشبيني دهد. اميدوارم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون