فوتبال شرعي زنان را پخش كنيد
خبر اظهار شادماني مريم ايراندوست، سرمربي تيم فوتبال بانوان ملوان، بابت حضور مجدد اين تيم به ليگ برتر فوتبال بانوان (به اخبار كوتاه در همين ستون بنگريد)، نكتهاي بسيار انديشيده و كمتر بيانشده را به ذهن هر خوانندهاي متبادر ميكند و آن اينكه آيا پس از 10 سال برگزاري ليگ برتر فوتبال بانوان در كشورمان، وقتش نرسيده است كه اين مسابقات از تلويزيون ايران پخش شود؟ ليگ برتر فوتبال زنان در ايران از فصل 87-1386 آغاز شده و دهمين دورهاش در فصل 97-1396 با قهرماني شهرداري بم به پايان رسيد.
اگر به تيمهاي حاضر در دهمين دوره اين مسابقات نگاه كنيم، به راحتي متوجه ميشويم كه اكثر اين تيمها را دختران شهرستاني تشكيل دادهاند: شهرداري بم، شهرداري سيرجان، رهيابملل سنندج، سپاهان، ذوبآهن، پالايش گاز ايلام، فارس، همياري آذربايجان غربي، پارس جنوبي جم، استقلال خوزستان، خيبر خرمآباد. آذرخش تنها تيم تهراني در جمع اين دوازده تيم است. البته مسلم است كه بحث اصلي تهران و شهرستان نيست اما برخلاف ليگ برتر فوتبال مردان، كه يكچهارم تيمهايش متعلق به تهرانند، در ليگ برتر فوتبال بانوان سهم تهران يكدوازدهم كل ليگ است. واقعا چرا تيمهاي پولدار و مذكر تهراني هر هفته بايد ديده شوند ولي تيمهاي محروم و مونث شهرستاني، هيچ نبايد به چشم آيند؟ لابد ميفرماييد پخش فوتبال زنان اشكال شرعي دارد. ولي مگر نه اينكه فوتبال زنان با پوشش و مقررات اسلامي و به اذن نظام اسلامي ما برگزار ميشود؟ تازه چرا پخش تكواندوي زنان بلامانع است و پخش فوتبال زنان مشكل دارد؟ آيا تكواندوكاي زن كره جنوبي يا ژاپن، پوششاش اسلاميتر از فوتباليستهاي ليگ برتر
بانوان ايران است؟
برخي علما و روحانيون حتي نظري فراتر از اين دارند و معتقدند پخش فوتبال زنان، وقتي كه تيم زنان ايران با تيم زنان يك كشور ديگر مسابقه دارد، شرعا بلااشكال است. مثلا محسن غرويان، استاد حوزه علميه قم، در اين باره گفته است: «الان در صدا و سيماي ما فيلمهايي خارجي پخش ميشود كه زنان سر و قسمتي از بدنشان لخت است. يعني اين فيلمها در جمهوري اسلامي پخش ميشود. بعضي فيلمها هم كار مشترك بين ايران و يك كشور اروپايي است. در اين فيلمها هم، مثلا بازيگر زن فرانسوي پوشش اسلامي ندارد ولي بازيگر زن ايراني آن فيلم پوشش اسلامي دارد و فيلم پخش ميشود. چه اشكالي دارد كه با فوتبال زنان هم چنين برخوردي داشته باشيم؟ همان پاسخي كه ما براي توجيه پخش آن فيلمها داريم، درباره فوتبال زنان و ساير ورزشهاي بانوان ايراني در خارج از كشور هم صدق ميكند. هر دو يك مبنا دارند. اگر چنين چيزي در سينما اشكال ندارد، در ورزش هم اشكال ندارد. اين همان بحث مقتضيات زمان و مكان در فقه است. در ورزش هم شرايط زمان و مكان تاثير ميكند. لذا ميتوان فتوا داد به جواز پخش مسابقات فوتبال يا واليبال زنان ايران با كشورهاي ديگر.»
اما اگر در مجاز بودن پخش مسابقه تيمهاي فوتبال زنان ايران و برزيل شك و شبههاي وجود داشته باشد، وقتي كه هر دو تيم يك مسابقه فوتبال، ايرانياند و با پوشش اسلامي در ميدان مسابقه حاضر شدهاند، چرا نبايد نسبت به پخش چنين مسابقهاي تاملي دوباره كرد؟ وقتي بازيكنان ليگ برتر فوتبال بانوان با پوشش اسلامي بازي ميكنند، پوشش آنها منطقا با هدف امكان نمايش ورزش كردن آنهاست. اگر قرار است مسابقه آنها پخش نشود، اصلا چه نيازي به پوششي است كه با فرض تماشاي مسابقه از سوي مردان، طراحي شده است؟ مسوولان ليگ برتر فوتبال بانوان ميتوانند به هيچ عكاسي اجازه عكس گرفتن ندهند تا دختران فوتباليست ليگ برتر، با همان لباس متعارف فيفا بازي كنند. اينكه دختران فوتباليست با پوشش اسلامي به زمين مسابقه بيايند ولي همچنان درخشششان در ميادين فوتبال ممنوع باشد، از انصاف به دور است. اگر ملاك شرع است، پس عرف نبايد حرف آخر را بزند. داوري را به شرع بسپاريم كه معصوم فرموده است: كل ما حكم به الشرع حكم به العقل.