محمدابراهيم ترقينژاد/ مذاكرات هستهاي به روزهاي حساس و سرنوشتساز خويش رسيده است، هرچند كه از پشت ميز مذاكره تا پشت ميز توافق فاصلهاي وجود دارد كه هم دور است و هم نزديك اما انتظارها نيز براي رسيدن به توافق بيش از هر زمان ديگري است. در هفتههاي اخير روند مذاكرات هستهاي با آهنگ بيشتري ادامه يافته و مذاكرهكنندگان قرار است تا 24 اسفند بار ديگر در پشت ميز مذاكره قرار بگيرند. با اين وجود، حميدرضا آصفي، سخنگوي وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات معتقد است كه رسيدن به توافق تا پايان ماه مارس معجزه است. استدلالش نيز اين است كه «تا وقتي در كاخ سفيد اين توهم وجود دارد كه ايران بهشدت نيازمند توافق هستهاي است نبايد انتظار به نتيجه نرسيدن مذاكرات را داشته باشيم. » اين تحليلگر مسائل سياست خارجي معتقد است «تا هنگامي كه وضعيت تحريمها مشخص نشود نبايد منتظر رسيدن به نتيجه شد. » او بيان ميكند كه يكي از اهداف ما در مذاكرات هستهاي، لغو و برداشته شدن تحريمهاي ظالمانه و غيرمشروعي است كه در چند سال اخير بر كشورمان اعمال شده است و اگر طرف مقابل صداقت دارد بايد اين گام را بردارد و شرط رسيدن به توافق چيزي جز دست برداشتن كاخ سفيد از زيادهخواهيها نيست. اين ديپلمات ارشد اسبق كشورمان ايجاد شكاف ميان باراك اوباما و بنيامين نتانياهو به خاطر مساله هستهاي را بيراهه رفتن ميداند و ميافزايد كه شايد ماجرا روي ديگري هم داشته باشد. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با حميدرضا آصفي در ادامه ميآيد:
ارزيابيتان از روند مذاكرات هستهاي ايران و گروه 1+5 چيست؟
مذاكرات هستهاي هماينك به مراحل حساس و سرنوشتساز خويش نزديك شده است. بعد از تمديد مذاكرات هستهاي در وين، چند دور مذاكرهاي كه صورت گرفت قدري كندتر و با شتاب آهستهتر صورت ميگرفت ولي از دور پيشيني مذاكرات هستهاي با نزديك شدن به پايان مهلت زمان توافق، روند و شتاب مذاكرات تندتر و سريعتر از پيش صورت ميگيرد كه اين خبر خوبي است و نشان از عزم طرفين براي رسيدن به توافق است و همانطور كه گفته شد با پيشرفتهايي نيز در برخي زمينهها همراه شده است. به نظر ميرسد جمهوري اسلامي ايران با مسووليتپذيري و پايبندي به تعهداتش، شفافسازي لازم را انجام داده و حال نوبت به طرف غربي و به خصوص امريكا است تا نشان دهد كه ميتوان به توافق رسيد. همچنان موضوع لغو تحريمها و دامنه فعاليت هستهاي ايران و زمان مورد توافق براي اجراي آن، از موضوعاتي است كه دستور كار مذاكرات هستهاي است. من فكر ميكنم تيم مذاكرهكننده هستهاي ايراني بايد با اولويت قرار دادن مساله وضعيت تحريمها بر ساير موضوعات، صورت مساله را در مذاكرات مشخص سازد؛ به عبارت ديگر اعتقاد دارم تا مذاكرات در مرحلهاي قرار دارد كه اگر وضعيت برداشته شدن تحريمها روشن نشود صحبت در موضوعات ديگر به مصلحت نيست و تا هنگامي كه وضعيت تحريمها مشخص نشود نبايد منتظر رسيدن به نتيجه شد.
به مساله روشن شدن چگونگي برداشته شدن تحريمها در مذاكرات هستهاي اشاره كرديد اما به نظر ميرسد روند حقوقي لغو تحريمها در يك پروسه زمانبر صورت خواهد گرفت. فكر ميكنيد اين مساله به چه ميزان ميتواند رسيدن به توافق را به تاخير بيندازد.
يكي از اهداف ما در مذاكرات هستهاي، لغو و برداشتهشدن تحريمهاي ظالمانه و غيرمشروعي است كه در چند سال اخير بر كشورمان اعمال شده است و اگر طرف مقابل صداقت دارد بايد اين گام را بردارد. نميتوان ايران هزينههاي اين مذاكرات را نقد بپردازد ولي سودش را نسيه بگيرد. نميشود كه خواستههاي غرب را يكطرفه و با قبول مسووليت بپردازيم و به خواسته غرب براي شفافسازي توجه كنيم ولي غربيها نقش و مسووليتشان را براي برداشتن تحريمها ايفا نكنند. توافق با فشار صورت نميگيرد و براي همين حق داريم كه بياعتماد باشيم. از سوي ديگر، مسائلي ديگر نيز در اردوگاه 1+5 در حال رخ داده است. مواضع فرانسه در روزهاي اخير يا جلسه گروه 1+5 در پاريس كه روسيه و چين در آن حضور نداشتند، از عدم وحدتنظر در اردوگاه طرف مقابل خبر ميدهد يا بدتر از آن، يكي در حال بازي و ايفاي نقش پليس خوب و پليس بد است كه براي اعمال فشار بيشتر بر كشورمان است. اين مساله بايد روشن شود. اكنون نوبت برداشتن گام از سوي آنها با مشخص كردن تعيين تكليف موضوع تحريمهاست.
شما براي برداشته شدن تحريمها چه پيشنهادي داريد؟
نميخواهم وارد جزييات در اين باره شوم و مسووليت در اين باره با تيم مذاكرهكننده است ولي خط قرمز ما برداشته شدن تحريمها است. همانطور كه بيان كردم با ادامه يافتن تحريمها به توافق نميتوان رسيد و از سوي ديگر نيز دادن وعده و تضمين براي برداشته شدن هم كافي نيست چراكه ممكن است هر اتفاقي بيفتد يا يك بهانه جديد تراشيده شود.
به فرض اينكه تحريمها گام به گام برداشته شوند، به نظر شما پروسه برداشته شدن تحريمها بايد چگونه باشد؟
صلاحيت در اين باره برعهده دستگاههاي ذيربط است ولي آنها بايد بگويند كه كدام تحريم مهمتر و برداشته شدن آن در اولويت است اما با اين وجود، در يك نگاه اجمالي به نظر ميآيد كه تحريمهاي بانكمركزي مهمتر است ولي بايد اين مساله را در نظر گرفت كه اگر قرار است تحريمها در يك پروسه زماني برداشته شوند بايد ايفاي نقش و مسووليت ايران نيز به شكل پروسهاي صورت گيرد. نميشود كه آنها در طول يك مدت تحريمها را بردارند اما ايران به يكباره مسووليتش را انجام دهد.
آقايان علي اكبر صالحي و حسين فريدون از چند دور پيش به تيم مذاكرهكننده پيوستهاند. در طرف مقابل نيز وزير انرژي امريكا به مذاكرات اضافه شده است. حضور اين افراد در روند مذاكرات چه اثري ميتواند داشته باشد؟
حضور آقاي صالحي، رييس سازمان انرژي اتمي در مذاكرات بيترديد مفيد است. حضور ايشان و وزير انرژي امريكا موجب ميشود تا بحثهاي كارشناسي كلان در موضوعات فني و تكنيكي مورد بحث و بررسي قرار گيرند. احتمالا در گفتوگوهاي اين دو نفر، موضوعاتي نظير دامنه فعاليت هستهاي كشورمان، تعداد سانتريفيوژها، نسل آنها و نحوه به كارگيري آنها صحبت شود.
با اين وجود به نظر شما تا پايان ماه مارس توافق ميشود؟
خير.
چرا؟
چون فاصلهها هنوز وجود دارد و طرف غربي و به خصوص امريكا نشان داده اراده لازم براي رسيدن به توافق را ندارد و اگر توافق نيز صورت بگيرد، معجزه است. ريشه طولاني شدن مذاكرات هم در زيادهخواهي امريكا نهفته است. تا وقتي در كاخ سفيد اين توهم وجود دارد كه ايران بهشدت نيازمند توافق هستهاي است نبايد انتظار به نتيجه نرسيدن مذاكرات را داشته باشيم.
آيا مسائلي نظير تهديد رييسجمهور امريكا براي وتو طرح تشديد تحريمها عليه ايران، عدم پذيرش نخست وزير رژيم صهيونيستي توسط وي و عدم حضور حدود 50 نماينده كنگره در سخنراني نتانياهو و... نميتواند نشانه اراده اين كشور براي توافق باشد؟
اينكه باراك اوباما ميخواهد مذاكرات هستهاي به نتيجه برسد تا برگ برنده و نقطه مثبتي در كارنامه وي ثبت شود و اين برگ برنده توسط حزب وي براي انتخابات بعدي رياستجمهوري اين كشور استفاده شود، شكي نيست ولي اينكه فكر كنيم اختلافات ميان نتانياهو و اوباما، اختلافات اساسي امريكا و اسراييل را ايجاد كرده، بيراهه رفتن است. سخنراني نتانياهو در كنگره و عدم قبول وي توسط اوباما يك روي سكه است و ما از روي ديگر سكه خبر نداريم. ما نبايد از اين ماجرا و نمايش دچار قضاوت شتابزده شويم و فكر كنيم اين مساله موجب ايجاد شكاف شده و ايران اميدوار باشد، فضاي شكراب اين دو نفر ميتواند موجب اتفاقات مثبت در مذاكرات شود.
با اين وجود فكر ميكنيد تلاش مخالفاني مانند نتانياهو و تندروهاي كنگره به چه ميزان عدم توافق فراهم كند؟ به عبارتي، چه مسائلي ميتواند مانع از رسيدن به توافق شود؟
هم نتانياهو و هم اكثريت تندروي كنگره و حزب جمهوريخواه و هم برخي كشورهاي حاشيه خليج فارس دوست ندارند كه مذاكرات به نتيجه برسد. از طرفي همانطور كه گفتم چندي پيش جلسه گروه 1+5 در پاريس برگزار شد ولي چين و روسيه در اين نشست حضور نداشتند و اين ميتواند نشان از عدم اراده و وجود اختلاف در طرف مقابل باشد كه اين به نفع مذاكرات هستهاي نيست و اين كار كشورمان را براي رسيدن به توافق سخت ميكند، هر چند اعضاي تيم مذاكرهكننده تمام تلاش خود را كرده و ميكنند تا توافق حاصل شود ولي اين مساله يكطرفه رخ نميدهد و طرف مقابل نيز بايد تلاش خويش را بكند.
فكر ميكنيد چه مسالهاي ميتواند موفقيت در مذاكرات و حصول توافق را تضمين كند؟
معتقد هستم آنچه ميتواند ما را ايمن و حقوقمان را تضمين كند، پافشاري بر حقوقمان و بيتوجهي به مسائل فرعي نظير سخنراني نتانياهو است.