نتانياهو، خاندايي ما نيست
سيداكبر ميرجعفري
آقاي خيرانديش كه اين روزها در آستانه 40سالگي است برايم تعريف ميكرد:
«روزهايي كه هواپيماهاي عراقي شهرهاي ما بمباران ميكردند، من هفت ساله بودم و خواهرم پنج ساله. شنيده بوديم كه صدام چند محله آن طرفتر ما را زده و خانههايشان را خراب كرده است. خب ما هم نگران بوديم كه مبادا هواپيماهاي عراقي خانه و كوچه ما را نيز بمباران كنند و زندگيمان را با خاك يكسان كنند. مادرم كه نگراني من و خواهرم را ديده بود، به خيال خودش ترفندي انديشده بود كه ما نترسيم. به ما گفته بود: «بچهها! يه رازي رو به شما ميگم ولي به هيچ كس نگيد. صدام محله ما را بمباران نميكنه؛ ميدونيد چرا؟ چون صدام دايي منه. بهش گفتم محله ما را بمباران نكنه. اگر هم محلهمون رو بزنه، مطمئن باشيد خونه ما رو نميزنه! بيچاره خواهرم كه حرف مادرم را باور كرده بود و خيالش راحت شده بود كه صدام كاري به كار ما ندارد.»
براي اين ماجرا هرپاياني را تصور كنيد، لُب همان نكتهاي است كه ميخواهم بگويم.
حتما يك روز بمبي در محله آنها فرود آمده و آن دخترك حيرتزده از مادرش پرسيده: «مامان! مگه صدام دايي شما نيست؟ پس چرا به حرفتون گوش نكرد و محله ما رو زد؟؟» و پاسخ مادر هرچه كه بوده، دست او را پيش دختركش رو كرده است. حتما دخترك بعدها كه بزرگتر شده، فهميده است كه صدام نه تنها دايي مادرش نيست؛ بلكه دايي هيچ كدام از هممحلهايهايشان نيست؛ دايي هيچ كدام از همشهريان و اصلا دايي هيچ يك از هموطنان ما نيست. آن دخترك بزرگتر كه شده و سرگذشت جنگهاي مختلف را كه خوانده، فهميده است: دشمن خارجي، دشمن همه ما است؛ خواه صدام باشد، خواه نتانياهو كه اين روزها براي ملت ما پيامهاي دلسوزانه ميفرستد. اين روزها آن دختر براي خودش خانمي شده و ميداند: آتش كينه ترامپ چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا نميشناسد. ترامپ خاندايي هيچ يك از ما نيست!