افقي پيدا نيست
سيد عبدالجواد موسوي
روزنامهها اوضاع خوبي ندارند. اما مقصر كيست؟ به ما روزنامهنگارها باشد عالم و آدم را مقصر ميدانيم الا خودمان را. اما به قول حضرت بيدل: كس عيب كس نبيند تا بيحيا نباشد. با عرض معذرت از دوستان و همكارانم بايد عرض كنم: اينكه مدام در پوستين ديگران ميافتيم و از حال خودمان غافليم نشان بيحيايي است. روزنامهها اوضاع خوبي ندارند؟ قبول. كيست كه در چنين امر بديهياي شك داشته باشد اما ما روزنامهنگارها چه قدر در اين ميانه مقصريم؟ اينكه اقتصاد روزنامهها همانند روزگاران گذشته نيست و روزنامهنگار درست و درمان حاضر نيست با اين حقوقهاي چندرغازي كار انجام بدهد بحثي است كه ميتوان بر سر آن چند و چون كرد اما فعلا بضاعت ما در اين حوزه همين است كه ملاحظه ميفرماييد. با اين بضاعت همين كه مردم لطف ميكنند و مجلات و روزنامههاي مارا به همراه خود ما آتش نميزنند لطف ميكنند. چرا مردم بايد نشريات پر غلط مارا بخوانند. نه ذوقي، نه جسارتي، نه نثري، نه نظمي، نه...آخر به چه حسابي بايد در اين اوضاع بلبشو كه ايمان فلك رفته به باد، ملت دست در جيبشان كنند و پول بدهند روزنامهاي را بخرند كه هيچ چيزش آدمي را سر ذوق نميآورد. ذوق بخورد توي ملاجمان، گاهي خبري بيات شده را با چنان افتخاري در پيشاني نشريه ميآوريم كه هركس نداند گمان ميكند شاخ غول را شكستهايم و جالب اينكه ادعايمان هم زياد است. به همديگر گير هم ميدهيم و آنكه گير ميدهد خودش از نوشتن يك انشاي ساده عاجز است حتي در بخش آگهي يك روزنامه درست و حسابي استخدام شود. بله، اين جوريهاست كه نشرياتمان روز به روز بيرونقتر ميشوند و ما همچنان دوره ميكنيم روز را و شب را و هنوز را. افقي پيدا نيست. مگر خضر مباركپي درآيد.