نقطه عطفي در تاريخ سينماي ايران
داريوش رحمانيان
فيلمهاي زيادي از عزتالله انتظامي را ديدهام كه در خاطرم مانده و تاثير قابل توجهي در ذهن من داشته است. بچه بودم كه فيلم «گاو» را ديدم و سالها بعد بار ديگر آن را براي دومين و سومين بار نگاه كردم. اين فيلم جايگاه ويژهاي در تاريخ سينماي ايران و بازيگري دارد و نقطه عطفي در زمان اوج رونق فيلمفارسي است، ضمن اينكه «گاو» توانست نخستين جايزه جهاني براي بازيگر آن يعني انتظامي به ارمغان آورد.
علاوه بر «گاو»، فيلمهاي ديگر مهرجويي كه اين هنرمند در آنها بازي كرد و روي پرده سينما آمد، جزو ماندگارترين خاطرات من از فيلم ديدن هستند كه ميتوانم به «هامون» يا «اجارهنشينها» اشاره كنم. به جز اينها «ناصرالدين شاه آكتور سينما» محسن مخملباف هم جزو بهترين فيلمها با بازي عزتالله انتظامي را براي من است.
در «هامون» علاوه بر چهره شاخص كارگرداني آن، حضور خسرو شكيبايي و عزتالله انتظامي بسيار خيرهكننده بود و فكر ميكنم كساني كه مربوط به آن دهه بوده و در سنين جواني و نوجواني، «هامون» را ديدهاند، احتمالا با من همنظر هستند.
يك بازيگر با نام و آوازهاي كه در ذهن و خاطرات مردم دارد، ميتواند در روي آوردن مخاطبان به يك فيلم يا نمايشنامه تاثيرگذار باشد. انتظامي از جمله اين بازيگران است؛ او شخصيت موثري بود و اين گفته مورد قبول همگاني است.
سعيد نفيسي تاريخ سينماي ايران با رويكرد تاريخ اجتماعي را به رشته تحرير درآورده است، اما واقعيت اين است كه سينماي ايران از پارهاي از جنبهها هنوز نانوشته است، يعني با دقت و جامعيتي كه جامعه امروز و آينده نياز دارد، به گمان من هنوز نوشته نشده است. به جز كار نفيسي، ساير تواريخ بيشتر حالت دانشنامهاي و توصيفي دارد و ما كمتر كار تفسيري و تحليلي درباره تاريخ سينما انجام دادهايم. اين در حالي است كه از بعد تاريخ مردم، تاريخ فرهنگي يا تاريخ سياسي، تاريخ سينما بسيار پراهميت است و بايد شخصيت، خاطرات و جايگاه پارهاي از شخصيتهاي سينمايي در اين موضوعات ديده شود كه يكي از آنها عزتالله انتظامي است.