• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4207 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۲ مهر

اسمش را نياور، خودش را بياور

سيد علي ميرفتاح

كور از خدا چه مي‌خواهد؟ دو چشم بينا. ما هم سال‌هاي سال است كه از تلويزيون اندكي پويايي و تلاش و جذابيت خواسته‌ايم و مي‌خواهيم. اندكي سرزندگي به‌علاوه تلاش براي آزادي بيان. مرهم درد رسانه ملي، صغير و كبير مي‌دانند، بارها هم گفته‌اند و نوشته‌اند كه «كمي آزادي» است و همين‌ كه در جام جم به روي آرا و عقايد مختلف و متكثر باز شود نصف راه رفته شده است. در برنامه‌اي به عنوان «گستره شريعت» سه عالم جليل‌القدر را آوردند تا درباره «رويا‌انگاري وحي» بحث كنند و جواب سوالات و ابهامات عقيدتي مردم را بدهند. چند سال پيش خاطر مبارك‌تان باشد دكترعبدالكريم سروش، فرضيه‌اي مطرح كرد تحت عنوان روياي رسولانه. در اين باب چند مقاله نوشت، چند سخنراني كرد، مختصري هم وارد بحث و گفت‌وگو با اين و آن شد. چندتن از نوانديشان ديني نيز نسبت به روياي رسولانه واكنش تند و تيز نشان دادند و آنقدري كه از راه دور خبر مي‌رسد، قدري رابطه سروش و گنجي و كديور شكراب شد. بي‌بي‌سي فارسي دو برنامه مفصل ساخت و صاحب فرضيه را مقابل عبدالعلي بازرگان نشاند تا بين‌شان مناظره‌ درگيرد و نسبت به هم «لم و لانسلم» دراندازند. در تمام اين پنج، شش سال گذشته رسانه‌هاي داخلي و محافل علمي رسمي، وارد بحث نشدند و در انظار عمومي طوري وانمود كردند كه گويي نه خاني آمده، نه خاني رفته. فقط يك‌بار در «زلال احكام» ديدم كه كارشناس برنامه در جواب سوال شرعي يكي از بينندگان، اين قبيل فرضيه‌ها را سست و تقليدي عنوان كرد و اصل و اساس‌شان را به محمد اركون نسبت داد، اسمي هم از سروش نياورد. ما روزنامه‌ها هم معمولا سري را كه درد نمي‌كند دستمال نمي‌بنديم. از آنجايي كه داغ كردن اين بحث كلامي ممكن است تاثيرات سياسي و امنيتي بگذارد اغلب از خيرش مي‌گذريم و به روي مبارك نمي‌آوريم. اما در محيط‌هاي غيررسمي بحث داغ بود و هست و گروه‌ها و اشخاص مختلف درباره‌اش حرف مي‌زنند. اعتراف مي‌كنم يك دليل وقايه ما اين بود و هست كه اسباب تكفير و تسفيق كسي را فراهم نكنيم. چون نمي‌توانيم بحث را كما هو حقه طرح كنيم همين بهتر كه از بيان نصف و نيمه‌اش بپرهيزيم و بي‌خودي شك و شبهه به دامن پير و جوان نيندازيم. چو نتوان راستي را درج كردن/ دروغي را چه بايد خرج كردن... اما در كمال ناباوري ديدم كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي خيلي جدي و عالمانه آستين بالا زد و وارد گود شد تا شبهه‌ها و شبهه‌افكني‌ها را پاسخ گويد. خيلي هم خوب، جزاهم‌الله خيرا. نشستم و برنامه را ديدم اما چيزي كه مهم‌تر از اصل بحث توجهم را به خود جلب كرد امساك مجري و كارشناسان بود در آوردن اسم دكتر سروش. مي‌شد حدس زد كه چرا و به چه دليل آقايان اسم دكتر سروش را لاپوشاني كرده‌اند، اما آيا اين كار اخلاقي و منصفانه و ديني و مردمي است؟ مگر مي‌شود شما با عقيده‌اي مخالفت كنيد اما اسم مبدعش را نياوريد؟ من چه پرتوقع بودم كه اولش مي‌خواستم به تلويزيون انتقاد كنم كه چرا تلفني يا حضوري به سراغ خود صاحب فرضيه نرفته و از او نخواسته تا اصل و فرع حرفش را بزند و با علماي داخلي وارد گفت‌وگو شود. چه توقع نابجايي. دوستان حتي در ذكر اسم، محظور دارند، گويي لفظ سروش در زمره منهيات است و آوردنش عقاب و ضمان دارد. مساله: زمان امام صادق و امام باقر عليهما‌السلام بحث‌هاي علمي چطور درمي‌گرفت؟ آيا اين بزرگان فقط جواب مي‌دادند و فرصت طرح سوال را از طرف مقابل‌شان مي‌گرفتند؟ يا نه، مي‌نشستند و از موضع برابر با مخالفان‌شان بحث مي‌كردند؟ البته كه مثال من بي‌وجه است اما اين را از آن باب گفتم كه چند سال پيش يكي از آقايان علما دكتر سروش را به طعنه «عبدالكريم ابن ابي‌العوجا» خواند. لو فرض كه ايشان ابن‌ابي‌العوجا، آيا آوردن اسمش مشكلي دارد؟ خودتان را بگذاريد جاي يك بيننده تلويزيون كه كمترين توقعش از شما رعايت انصاف و عدالت است. شما از آوردن اسم بنده خدا پرهيز داريد آن وقت چطور مي‌خواهيد بقبولانيد كه در تبيين فرضيه‌اش منصف و عادليد؟ روزي كه بي‌بي‌سي با هر انگيزه‌اي وارد بحث روياي رسولانه شد خيلي از دلسوزان دست پشت دست زدند كه چرا نبايد چنين بحث‌هايي در داخل و در رسانه ملي پيش برود؟ اميدوارم حرف بنده را بد تعبير نكنيد. بحثم به محتواي حرف دكتر سروش برنمي‌گردد فعلا هم كاري به درستي و نادرستي فرضيه‌اش ندارم. بحثم اين است كه طرح موضوع و طرح نام او چه خطري دارد و چرا بايد طوري رفتار كنيد كه گويي با خودش قهر با فرضيه‌اش آشتي هستيد؟ گفت خودش را بياور و اسمش را نياور. من مشكلي با رديه نويسي ندارم، اما حتي اگر بخواهيد چيزي را رد كنيد قبلش بايد آن را چاپ و منتشر كنيد، تريبون در اختيارش بگذاريد، دلايل و احتجاجاتش را بشنويد، لااقل مجوز نشر بدهيد تا مقالاتش به سمع و نظر مردم برسد، بعدش همه را از موضع بالا رد كنيد يا نيك و بدش را بگوييد.

اصلا مگر جز اين راه راه ديگري براي دوام و قوام دانايي وجود دارد؟ يك كلام، ختم كلام. كلام و فلسفه و عرفان و ادبيات به كنار. انصاف كجا مي‌رود؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون