خون انار در مشتان شاعر و مترجم
اسدالله امرايي
«خون انار» عنوان مجموعه شعري از شاعران عرب آندلس است كه مدتي پيش با ترجمه عباس صفاري شاعر و مترجم نامي كشورمان در نشر چشمه منتشر شده است. صفاري پيش از اين شعرهاي شاعران كلاسيك ژاپن، اعراب جاهلي، مصر، چين را ترجمه كرده بود. خون انار را خيلي اتفاقي با معرفي دوست خوبم دكتر مجيد كوچكي خواندم؛ مجموعهاي است كه نمونههاي درخشاني از شعر اعراب آندلس از قرن دهم تا قرن سيزدهم ميلادي را در خود دارد. طبق روايت صفاري اين شعرها تا دهههاي ابتدايي قرن بيستم ناشناس و از ياد رفته بودند تا اينكه در سال 1928 اميليو گارسيا گومز، شاعر و زبانشناس اسپانيايي، در قاهره به يكي از نسخههاي دستنويس اين كتاب برميخورد و آنها را از عربي به اسپانيايي ترجمه ميكند. ترجمه گومز در سال 1930 در مادريد منتشر شد و به واسطه اين ترجمه اين اشعار دوباره احيا شدند و تاثيري عميق و ملموس بر شعر اسپانيا گذاشتند. گومز به نسلي از شاعران و هنرمندان اسپانيايي تعلق دارد كه به هنرمندان نسل بيست و هفت معروفند و چهرههاي مشهوري مثل فدريكو گارسيا لوركا، رافائل آلبرتي، لوئي بونوئل و سالوادور دالي نيز به همين نسل تعلق دارند. شعر اعراب آندلس تاثير زيادي بر اين هنرمندان و شاعران و خاصه لوركا دارد. اين عنوان يادآور سطري از يكي از شعرهاي لوركا هم هست كه شاملو سالها پيش آن را ترجمه كرده بود و صفاري در پيشاني كتاب آن را آورده است: «انار اما خون است/ خون قدسي ملكوت.»اين كتاب را ابن سعيد تدوين كرده، كسي كه از پركارترين چهرههاي فرهنگ اسلامي است و بيش از 40 كتاب در زمينههاي تاريخ، جغرافيا، جهانگردي، شعر و تذكرهنويسي از او به جا مانده است. او را نخستين تذكرهنويس جهان اسلام دانستهاند كه هنگام شرح احوال شاعران اخبار مهم و اطلاعات دقيق و سودمندي از تاريخ و جغرافياي محل سكونت هر شاعر نيز ارايه ميكند. سالها پس از چاپ اين كتاب رافائل آلبرتي در گفتوگويي با خانم ناتاليا كالاماي در اين رابطه ميگويد: «اين مجموعه كه به ترجمه گومز در سالهاي 27 و 28 به دست ما رسيد، تاثير سرنوشتسازي بر شعر من گذاشت. اما به گمانم كسي كه بيش از من از آن سود برده است، فدريكو گارسيا لوركاست. به گمان من اگر به خاطر اشعار آندلسي نبود آن ديوان و اشعار ديگري كه بعدها در فرم قصيده و غزل سروده هرگز نوشته نميشدند.» آلبرتي در جاي ديگري از همين مصاحبه ميگويد: «اين كتاب چشمهاي ما را باز كرد و گذشته آندلس را نشانمان داد... اين مجموعه بيترديد تكه گمشدهاي بود كه با يافتن آن شعر اسپانيا كامل شد. آنها شاعراني بودند كه سرودههايشان را به زباني ديگر ميخواندند و با نواي ديگري از گيتار هماهنگ ميكردند.»