بايگاني «كاناپه» و فقدان «خلاقيت» در مديريت
امير پوريا
با اعلام معاون نظارت و ارزشيابي، بحث احتمال اكران فيلم «كاناپه» ساخته دو سال پيش آقاي كيانوش عياري، به كلي منتفي شد. چه در يادداشتهايي كه از زمان تماشاي اين فيلم در همان سال توليدش تاكنون نوشتم و چه در گفتوگوي مفصل با چهار خانم بازيگر كه موهايشان را براي به كار بردن كلاهگيس جلوي دوربين فيلم تراشيده بودند (در برنامه اينترنتي «آپاراتچي») بارها به اين اشاره كردهام كه ويژگي مهم «كاناپه» تصوير بسيار منحصر به فرد و تا به حال ديده نشدهاي است كه از زندگي در دل خانههاي ايراني اين سالها
ثبت ميكند.
در دل همين نزديك شدن به عينيت اين زندگي است كه لازم بوده مانند زندگي طبيعي هر خانوادهاي، حجاب همسر جلوي شوهر و حجاب دختران در حضور پدر را بردارد و با استفاده از كلاهگيس و رعايت چارچوب شرعي به آن تصوير عيني دست يابد. اما مديريت سينمايي كه در دورههاي مختلف، همواره ادعاي افزايش و گسترش آزادي بيان داشته، همچنان فقط ميتواند در موارد معدود، سوءتفاهمها را فقط با ريش سفيدي حل كند و فيلمهايي چون «عصباني نيستم» و «هجوم» و «دلم ميخواد برقصم» (با نام تجويزي «دلم ميخواد») را با راضي كردن كارگردان به اِعمال اصلاحيهها از توقيف به در آورد.
اين در حالي است كه طبعا مديريت فرهنگي در زمينههاي خلاقهاي مانند سينما گاه خود به خلاقيت نياز دارد و بايد با عملكردي وراي ريشسفيدي و آشتي دادن همراه شود. در مورد فيلم متعالي و فراتر از معمولي چون «كاناپه»، راهكارها هم بايد فراتر ميرفت. با استناد به احكام شرعي و عادات عرفي و يادآوري انبوه فيلمها و سريالها - از جمله نمونههاي تاريخي/ مذهبي - در تمام دهههاي بعد از انقلاب كه شخصيتهاي زن را با كلاهگيس ترسيم ميكردهاند، ميشد نگرش موجود را به تدريج تغيير داد. اينكه بگوييم مرجع تصميم درباره اين موضوع وراي حيطه معاونت سينمايي است، جسارتا نشانه خودكمبيني به شمار ميرود. در عوض، بايد به اين نظريه بارها مطرح شده اين حقير برگرديم كه «ظرفيت، از ابتدا داشتني نيست؛ بلكه به وجود آوردني است». حتي در نگرش رسمي و مديريت كلان. با اعلام بايگاني تلخ «كاناپه» اما دريغي عظيم براي مردمي كه مناسبات انساني خود را هرگز اينچنين در قاب تصاوير سينمايي نديده بودند، به جا ميماند.