• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4212 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۸ مهر

نگاهي به فيلم «عرق سرد»

دنيايي كه ساخته نشد

علي ولي‌اللهي

فيلم عرق سرد از چند مشكل اساسي رنج مي‌برد. اينكه همه‌چيز تقليل داده شده تا ايده اصلي مد نظر كارگردان برجسته‌تر به نظر برسد. ايده اصلي كارگردان چيست؟ اينكه حق زنان در اين مملكت خورده مي‌شود. فارغ از اينكه با اين گزاره موافق باشيم يا مخالف، فيلم اجازه تفكر در اين باره را به مخاطب نمي‌دهد. عرق سرد از همان ابتدا مخاطب را در يك موقعيت همذات‌پنداري اجباري با افروز قرار مي‌دهد. دختري كه ناخنش شكسته و با چسب زخم آن را ترميم مي‌كند. تنهاست و وقتي وارد هياهوي هم‌تيمي‌هايش مي‌شود از طرف يك هم‌جنس مورد شماتت قرار مي‌گيرد. در ادامه هم كه شوهر و فدراسيون و دوست و خلاصه هر كه از راه مي‌رسد نيشتري به بدن رنجور قهرمان قصه وارد مي‌كند تا او بيشتر و بيشتر در موقعيت مظلوم خودش فرو برود. همانطور كه گفته شد بيرقي براي اينكه زن بودن و در تنگنا بودن افروز را به تصوير بكشد، همه‌چيز را در واقع فدا كرده. در دنياي فيلم عرق سرد همه‌چيز غير از قهرمان، تنها يك شكل است. اشكالي كه فقط در مواجهه با قهرمان تعريف مي‌شوند و ماهيت مستقلي ندارند. ياسر شاه‌حسيني همسري است كه هيچ چيزي از او نمي‌دانيم. او فقط همسر افروز است. همسر بدجنس اوست. هيچگونه جزيياتي از زندگي‌اش نمي‌فهميم و فقط مي‌دانيم كه اجازه خروج را از همسرش گرفته، چون افروز يك سال است كه با او رابطه نداشته. يك مجري كه به طرز عجيبي قرار است بد نشان داده شود. در اولين برخورد با او حس يك آدم رياكار را به مخاطب مي‌دهد كه بسم‌الله الرحمن الرحيم از دهانش نمي‌افتد و انگشترهاي عقيق و فيروزه‌اش توي چشم مي‌زند و همين آدم شب توي خانه با آن شكل دنبال قليان كشيدن است و در ادامه مي‌بينيم كه چقدر دروغگو و غيرقابل اعتماد است. كارگردان امكان ورود ما به دنياي ذهني ياسر و دغدغه‌هايش را نمي‌دهد. او محكوم است. از همان لحظات ابتدايي فيلم. چرا؟ چون كارگردان اين تصميم را گرفته. حتي مكان‌ها در فيلم بيرقي هيچ نشان و ساختي ندارد. فدراسيون فوتبال تقليل داده شده به يك منشي و يك راهرو و يك رييس منفعل و يك ميز و چند تا صندلي. صدا و سيما تقليل داده شده به يك پاركينگ و يك استوديو و چند دوربين. كل جنجال به پا شده از نرفتن افروز به مسابقات به دليل اجازه ندادن شوهر تقليل داده شده به چند ديالوگ در مورد هشتگ‌ها. همه اينها يعني دنياي فيلم ساخته نشده و روابط بين آدم‌ها و وقايع صرفا نظر نويسنده و كارگردان بوده، نه نتيجه طبيعي زيست در چنين دنيايي.

از همه اينها كه بگذريم مي‌رسيم به دغدغه اصلي شخصيت زن كه فوتبال بازي كردن است. فيلم فوتبال ندارد. بيرقي فوتبال را نمي‌شناسد. از بازي كردن يك تيم خارجي با پوشش كامل در ايران بگيريد تا اينكه جام ملت‌هاي آسيا در چند كشور برگزار مي‌شود. نماهايي كه كارگردان از بازي فوتبال مي‌گيرد به همان اندازه دركش از فوتبال سطحي و بد است. انگار يك نفر توي سالن با موبايل فيلمبرداري كرده. آدم‌هايي كه فوتبال بازي مي‌كنند، فوتباليست نيستند. ازجمله كاپيتان تيم ملي فوتسال زنان و خانم گل آسيا. او مشخصا هيچ ارتباطي به فوتبال ندارد. نتيجه اين همه تقليل دادن اين شده كه هيچكدام از عناصر فيلم، كاركرد دراماتيك ندارند. ياسر با هر مرد ديگري قابل تعويض است. هر مرد ديگري كه هر شغل ديگري مي‌تواند داشته باشد. فدراسيون با هر ارگان ديگري، صدا و سيما با هر رسانه ديگري و فوتبال با هر رشته ديگري مي‌تواند جابه‌جا شود. افروز مي‌تواند يك زن خانه‌دار باشد. مهم نيست. مي‌تواند يك رياضيدان باشد كه همسرش اجازه خروج به او نداده. باز هم مهم نيست. انگار هيچ چيزي براي بيرقي مهم نيست جز اينكه قضاوت شخصي خودش را به خورد مخاطب بدهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون