تنشهاي حفاظت از طبيعت
در اكثر مناطق حفاظت شده دنيا حفاظت از حيات وحش خصوصي يا نيمه خصوصي است. در واقع مردم محلي اطراف مناطق در اين طرحها ذينفع هستند. اين تمهيدات موجب ميشود تنشها كاهش يابد. بايد توجه داشته باشيم كه افزايش جريمههاي شكار بدون توجه به برخي ديگر از زيرساختهاي حفاظت، چندان كارايي نداشته و حتي ممكن است موجب شود شكارچيان از ترس پرداخت چنين جريمههايي دست به خشونت بيشتر عليه محيطبانان بزنند. ما ميتوانيم تمهيدي بينديشيم كه ضمن مشاركت جوامع محلي در حفاظت، بخشي از سود صدور پروانههاي شكار به بوميها برسد. اين كار ميتواند از طريق شكلگيري قرقهاي اختصاصي به صورت تعاوني و به اشكال ديگر انجام شود. همچنين لازم است در فرآيند جذب محيطبانان اصلاحاتي صورت گيرد و افراد محلي كه با فرهنگ و جغرافياي مناطق آشنايي بيشتري دارند به عنوان محيطبان جذب شوند. مساله آموزش محيطبانها يكي ديگر از نقصانهايي است كه به چشم ميآيد. بسياري از محيطبانها بعد از چند سال كار هنوز آموزشهاي اوليه خدمت را هم نديدهاند كه الان بسياري از آنها دارند اين دورهها را ميگذرانند. اكنون 2800 محيطبان در سازمان حفاظت محيطزيست مسووليت حفاظت نزديك به 18 ميليون هكتار را در كشور بر عهده دارند. همين اعداد نشان ميدهد كه تعداد محيطبانهاي كشور چقدر كم است. براي مثال پروژه حفاظت از يوز شش ميليون هكتار را شامل ميشود كه فقط 98 محيطبان در اين مناطق خدمت ميكنند. يعني ما نتوانستهايم در طول يك دهه گذشته نيروهايي كه بازنشسته شدهاند يا از سازمان حفاظت محيطزيست بيرون رفتهاند؛ نيروهاي جايگزين جذب كنيم. افزايش تعداد نيروهاي محيطبان در مناطق حفاظت شده يكي ديگر از راهكارهايي است كه منجر به بهبود كيفيت حفاظت و كاهش حوادث ميشود. نكته بعد افزايش تجهيزات مورد نياز محيطبانهاست. محيطبانان از كمبود تجهيزات رنج ميبرند. اين تجهيزات حتي شامل تامين بنزين مورد نياز وسايل نقليه محيطبانها هم ميشود. افزايش تجهيزات حفاظتي هم يكي ديگر از پارامترهاي موثر در افزايش ضريب موفقيت حفاظت است. نكته آخر اينكه بهبود حفاظت از حيات وحش نيازمند برنامهريزي كارشناسي است. نبايد حيات وحش و حفاظت صرفا با دلسوزي و نگاه احساسي پيش برود. ما بايد از تجربههاي موفق ديگر كشورها براي بهبود همه شاخصهاي حفاظت استفاده كنيم.