آيا سد گتوندي ديگر در راه است؟
شينا انصاري
سد گتوند مثالي بارز از يك پروژه بزرگ ملي است كه در راهاندازي آن به نظرات كارشناسان وقعي نهاده نشد و با اصرار بر اجراي آن، فاجعه
زيست محيطي را در جنوب كشور رقم زد؛ سدي كه دستاورد آن شور كردن آب كارون و تهديد حيات كشاورزي در استان خوزستان است. از مهمترين چالشها در آغاز احداث اين سد، وجود گنبدها و رگههاي نمكي در نزديكي محل آبگيري سد بود.
مسوولان سد گتوند با كوچك انگاشتن اين مشكل بدون بررسي فني دقيق، راهكار پتوي رسي به عنوان ديواري حايل از خاك رس را براي جلوگيري از برخورد آب با سازند نمكي پياده كردند و با وجود مخالفتها با بهرهبرداري، نهايتا اين سد عظيم با حضور رييسجمهور وقت آبگيري شد، ولي تنها 10 روز از زمان آبگيري سد نگذشته بود كه خبر رسيد شكافهايي در پتوي رسي ايجاد شده و نمكهاي سازند گچساران وارد درياچه سد شده است.
اين فرجام پروژهاي بود كه بدون توجه به ملاحظات كارشناسي، با اصرار متوليان امر اجرايي شد و اينك روي دست متخصصان كشور مانده است تا راهكارهاي عملي براي برونرفت از عواقب مخرب آن ارايه
كنند!
حال در شمال كشور پروژهاي ديگر در شرف راهاندازي است كه شروعش بيشباهت به آغاز ماجراي سد گتوند نيست؛ احداث يك سد بزرگ در جنوب شهرستان آمل كه در فاصله كمتر از ۵ كيلومتري محل دفن زبالههاي هفت شهر استان قرار دارد؛ مركز دفن (و تخليه) زبالهاي با قدمت ٣٥ ساله كه روزانه پذيراي بيش از٢٠٠ تن زباله است.
قرار بر اين بوده كه دو سال پس از تعطيلي مركز زباله و پاكسازي آن، سد راهاندازي شود، در حالي كه با وجود فعاليت اين مركز زباله، اظهارات مسوولان امر حاكي از راهاندازي اين سد در پايان سال ٩٨ است. حال دغدغه كارشناسان محيط زيست آن است كه در صورت آبگيري و راهاندازي اين سد، به دليل عدم امكان پاكسازي و پالايش آلايندگي خاك خروجي آن با آلودگي همراه خواهد بود و خسارات زيست محيطي بهرهبرداري از آن براي منطقه غيرقابل جبران است.
در حقيقت الزام به رعايت فاصله زماني دوساله (كه به نظر ميرسد همين پيششرط نيز اجرايي نشده است) قادر نيست، آلايندههاي خطرناك خاك بخصوص فلزات سنگين را كه طي مدت زماني طولاني 30 ساله موجب آلودگي خاك شدهاند، حذف كند.
تجربه كشورهاي توسعهيافته نيز در پاكسازي اراضي دفن پسماند، بازه زماني بسيار طولانيتر، بعضا تا بيش از پنجاه سال پس از تعطيلي كامل محل دفن و با استفاده از روشهاي مختلف در تصفيه خاك بخصوص كشت گياهان براي زدودن آلايندهها را مطرح ميكند.
حال چگونه ميشود كه ما بخواهيم با تعيين ضربالاجلي دوساله براي افتتاح يك پروژه بزرگ بدون توجه به ملاحظات محيط زيست، محتملترين خطرات پيشرو را ناديده
بگيريم!
پافشاري بر تكميل و بهرهبرداري از اين سد از سوي متوليان بدون رعايت جوانب فني و كارشناسي و بيتوجهي به نظر متخصصان محيط زيست تكرار سناريوي تلخ سد گتوند را به ذهن متبادر ميكند و اين پرسش كه چرا ما از اشتباهات درس نميگيريم؟